به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، آیت الله مکارم شیرازی در نوشتاری به موضوع «رمضان؛ فرصت توبه و استغفار » اشاره کردند.
بنابر روایت حوزه، در ادامه اهم اظهارات آیت الله مکارم شیرازی را میخوانید؛
«توبه» در اصل به معنی بازگشت از گناه است؛ این در صورتی است که به شخص گنهکاری نسبت داده شود. ولی در قرآن و روایات اسلامی بارها به خدا نسبت داده شده است؛ در این صورت به معنی بازگشت به رحمت است. همان رحمتی که به خاطر ارتکاب گناه، از گنهکار سلب شده بود؛ پس از بازگشت او به خط عبادت و بندگی خدا، رحمت الهی به او باز می گردد. یکی از نام های خدا، «توّاب» یعنی بسیار بازگشت کننده به رحمت یا بسیار توبه پذیر است.[۲۶]
وجوب توبه و تعجیل در آن
از آیات قرآن برمی آید که: توبه و تعجیل در آن واجب است؛ چنانکه در آیه ۸ سوره تحریم می خوانیم: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، توبه کنید، توبه ای خالص و بی شائبه».
همه انبیای الهی هنگامی که برای هدایت امّت های منحرف مأموریت می یافتند، یکی از نخستین گام هایشان دعوت به توبه بود؛ چرا که بدون توبه و شستن لوح دل از نقش گناه، جایی برای نقش توحید و فضائل نیست.
پیغمبر بزرگ خداوند هود علیه السلام از نخستین سخنانش این بود: «وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْه؛[۲۷] ای قوم من از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوی او باز گردید و توبه نمایید».
در روایات اسلامی نیز بر توبه و تعجیل در آن تأکید شده است؛ چنانکه امیر مؤمنان علی علیه السلام به فرزندش امام مجتبی علیه السلام می فرماید: «وَاِنْ قارَفْتَ سَیِّئَةً فَعَجِّلْ مَحْوَها بِالتَّوبَةِ؛[۲۸] اگر مرتکب گناهی شدی، آن را به وسیله توبه هرچه زودتر محو کن».
امام علی بن موسی الرضا علیه السلام از جدّش رسول خدا صلی الله علیه وآله چنین نقل می کند که: «لَیْسَ شَیْءٌ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ مِنْ مُؤْمِنٍ تَائِبٍ أَوْ مُؤْمِنَةٍ تَائِبَةٍ؛[۲۹] چیزی در نزد خدا، محبوب تر از مرد یا زن با ایمانی که توبه کند نیست!».
این تعبیر می تواند دلیلی بر وجوب توبه باشد؛ به خاطر این که توبه محبوبترین امور در نزد خدا شمرده شده است. علاوه بر این، دلیل عقلی روشنی بر وجوب توبه داریم و آن اینکه عقل حاکم بر این است که در برابر عذاب الهی ـ خواه یقینی باشد یا احتمالی ـ باید وسیله نجاتی فراهم ساخت، و با توجّه به اینکه توبه بهترین وسیله نجات است، عقل آن را واجب می شمرد.[۳۰]
ارکان توبه
همانگونه که گفته آمد، حقیقت توبه بازگشت از نافرمانی خدا به سوی اطاعت است، که ناشی از پشیمانی و ندامت نسبت به اعمال گذشته می باشد. لازمه این پشیمانی تصمیم بر ترک آن در آینده و همچنین جبران مافات است. یعنی تا آنجا که توبه کار توان دارد، آثار سوء گناهان گذشته را از درون و برون وجود خویش برچیند، و اگر حقوق از دست رفته ای است و قابل جبران است، جبران نماید. به همین دلیل، در قرآن مجید در آیات بسیاری توبه را با اصلاح و جبران همراه ساخته.
به عنوان نمونه در آیه ۱۶۰ سوره بقره بعد از اشاره به گناه بزرگ کتمان آیات الهی و مجازات سخت آنها می فرماید: «إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَیَّنُوا فَأُولئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ؛ مگر کسانی که توبه کنند و اصلاح نمایند و آنچه را کتمان کرده بودند آشکار سازند که من توبه آنها را می پذیریم، و من توّاب رحیم هستم».[۳۱]
نکته شایان توجّه در اینجا این است که ذکر کلمه «اصلاح» بعد از «توبه» در آیات قرآن هرگونه جبران مافات را شامل می شود؛ از جمله:
۱. شخص توبه کار باید حقوقی را که از مردم پایمال کرده است به آنها باز گرداند؛ اگر در حیات هستند به خودشان، و اگر از دنیا رفته اند به وارثان آنها برساند.
۲. اگر حیثیّت کسی را به خاطر غیبت کردن یا اهانت لکّه دار کرده باشد باید از او حلیّت بطلبد، و اگر از دنیا رفته است به تلافی حیثیّت بر باد رفته، کار خیر برای او انجام دهد تا روح او راضی گردد.
۳. اگر عباداتی از او فوت شد، قضا نماید. و اگر کفّاره دارد - مانند ترک روزه عمداً و شکستن عهد و نذر - کفّاره آن را بدهد.
۴. با توجّه به این که گناه قلب را تاریک می سازد، باید آنقدر اطاعت و بندگی کند تا ظلمت دل را با نور اطاعت برطرف سازد.[۳۲]
جامع ترین سخن درباره تفسیر معنی «اصلاح» همان چیزی است که در کلمات قصار[۳۳] امیر مؤمنان علی علیه السلام در نهج البلاغه در شرح معنی «استغفار» آمده است؛ ایشان در بیان حقیقت توبه می فرماید: استغفار مقام بلند مرتبگان است و آن یک کلمه است، امّا شش معنا و مرحله دارد: نخست پشیمانی از گذشته. دوّم تصمیم بر ترک همیشگی در آینده. سوّم این که حقوقی را که از مردم ضایع کردی به آنها بازگردانی، به طوری که هنگام ملاقات پروردگار حقّی بر تو نباشد. چهارم این که هر واجبی که از تو فوت شده، حقّ آن را به جای آوری (قضا کنی). پنجم آن که گوشت هایی که در اثر حرام بر اندامت روییده، با اندوه بر گناه آب کنی تا چیزی از آن باقی نماند و گوشت تازه به جای آن بروید. و ششم آن که به همان اندازه که شیرینی معصیت و گناه را چشیدی، زحمت طاعت را نیز بچشی، پس از انجام این مراحل می گویی: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ».[۳۴]
دوام توبه
توبه باید پابرجا و دائم بوده باشد. از یک سو، هرزمان خطایی از انسان بر اثر وسوسه های «نفس اماره» سربزند، باید بلافاصله به سراغ توبه رود. از سوی دیگر، از هر گناهی توبه می کند باید کمال مراقبت را به خرج دهد که آن توبه را نشکند و بر تعهّد خود در پیشگاه خدا نسبت به ترک آینده باقی بماند. به تعبیر دیگر، اگر بعد از توبه از گناه، هنوز انگیزه های آن در اعماق دل و جان او باقی مانده، باید با آن به مبارزه برخیزد و جهاد با نفس را جزء برنامه خویش قرار دهد و به این ترتیب هم در صفّ تائبان باشد و هم در صفّ مجاهدان.
برای این که توبه کننده به گناه بازگشت نکند، رعایت اموری لازم است: ۱. جدا شدن از محیط گناه و عدم شرکت در مجالس معصیت. ۲. باید در دوستان و معاشران خود تجدید نظر کند. ۳. هر زمان وسوسه ها و انگیزه های آن گناه در او پیدا می شود، به ذکر خدا روی آورد. ۴. همواره درباره آثار زیانبار گناهی که آن را ترک گفته، بیندیشد. ۵. باید وقت شبانه روزی خود را با برنامه های صحیح پرکند و... .
مراتب توبه کنندگان
علمای اخلاق برای توبه کاران درجات و مراتب مختلفی ذکر کرده اند؛ از یک نظر توبه کاران را می توان به چهار گروه تقسیم کرد:
گروه اوّل کسانی هستند که از گناهان خویش توبه می کنند، ولی بعد از مدّتی توبه را می شکنند و به گناه باز می گردند بی آن که تأسّف و ندامتی از کار خویش داشته باشند. اینها در واقع در مرحله نفس امّاره قرار دارند و عاقبت و سرانجام آنها کاملًا مبهم و پر مخاطره است. چرا که ممکن است یکی از مراحل توبه و بازگشت به سوی خدا مقارن با پایان عمر آنها باشد و به اصطلاح عاقبت آنها به خیر شود، ولی ای بسا پایان عمر آنها با یکی از زمان های توبه شکنی همراه گردد، و پایانی اسف انگیز و عاقبتی دردناک داشته باشند، و به اصطلاح «عاقبت به شرّ» از دنیا بروند.
گروه دوم کسانی هستند که از گناهان خود توبه می کنند، و راه طاعت و بندگی حق را ادامه می دهند، ولی گاه شهوات در مورد بعضی از گناهان بر آنها غالب می شود و توبه را می شکنند، چون هنوز توان کافی در برابر شهوات پیدا نکرده اند؛ ولی با این حال، از توبه شکنی نادم و پشیمانند و پیوسته به خود میگویند ای کاش چنین گناهی را نکرده بودیم، و انشاء اللَّه بزودی توبه خواهیم کرد. این گونه افراد هم در واقع در مرحله نفس امّاره اند ولی امید نجاتشان زیادتر است.
گروه سوم توبه کارانی هستند که بعد از توبه از گناهان بزرگ پرهیز می کنند، و نسبت به اصول طاعات پایبندند، ولیگاه گرفتار بعضی از گناهان می شوند، بی آنکه بطور عمد قصد توبه شکنی داشته باشند، امّا بلافاصله پشیمان شده و به سرزنش نفس خویشتن می پردازند و عزم خویش را بر توبه جزم می کنند، وسعی دارند از اسباب گناه فاصله بگیرند. این گروه در مرحله عالی از نفس لوّامه قرار دارند و به سوی نفس مطمئنّه نزدیک می شوند و امید نجات برای آنها بسیار زیاد است.
گروه چهارم توبه کارانی هستند که بعد از توبه با اراده ای محکم و آهنین راه اطاعت و بندگی خدا را پیش میگیرند و پا برجا می مانند. درست است که معصوم نیستند و گاه فکر گناه و لغزش ها ممکن است در آنها پیدا شود، ولی از آلودگی به گناه در عمل پرهیز دارند، چرا که نیروی عقل و ایمان در آنها به قدری زیاد است که بر هوای نفس چیره شده و آن را مهار زده است.
این گروه صاحبان نفس مطمئنّه اند که در سوره فجر، آیه ۲۷ تا ۳۰، مخاطب به خطاب والا و پر افتخاری هستند که: «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً؛ تو ای روح آرام یافته! * به سوی پروردگارت باز گرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است». سپس لباس افتخار: «فَادْخُلِی فِی عِبادِی * وَ ادْخُلِی جَنَّتِی؛ سپس در سلک بندگانم درآی * و در بهشتم داخل شو»، در بر می کنند.[۳۷]
آثار و برکات توبه
توبه هرگاه حقیقی باشد، و از اعماق جان برخیزد و جامع شرایط باشد، به یقین مقبول درگاه خدا می شود، و آثار و برکاتش نمایان می گردد. برکات و منافع توبه بسیار فراوان است که در آیات و روایات بطور گسترده به آنها اشاره شده است؛ از جمله امور زیر است:
۱. توبه گناهان را محو و نابود می کند همانگونه که در ذیل آیه «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً» آمده است: «عَسی رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ؛ امید است [با این کار] پروردگارتان گناهانتان را بپوشاند».[۳۸]
۲. توبه نه تنها گناه را می پوشاند و از بین می برد، بلکه آن را مبّدل به حسنه می کند؛ همانگونه که در آیه ۷۰ سوره فرقان آمده است که می فرماید: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً، فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ؛ مگر کسانی که توبه کنند، و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل می کند».
۳. توبه کار حقیقی چنان مورد عنایت و محبّت پروردگار قرار می گیرد که حاملان عرش الهی نیز برای او استغفار می کنند، و تقاضای ورود او و خانواده اش را در بهشت برین و جنّات عدن می نمایند.
در حدیثی[۳۹] می خوانیم که معصوم علیه السلام می فرماید: «خداوند به توبه کنندگان [واقعی] سه فضیلت داده است که هرگاه یکی از آنها را به جمیع اهل آسمانها و زمین بدهد، مایه نجات آنها است».
سپس به آیه شریفه «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ؛[۴۰] خداوند توبه کاران و پاکیزگان را دوست دارد!» اشاره کرده و می فرماید: «فَمَنْ احَبَّهُ اللَّهُ لَمْ یُعَذِّبْهُ؛ هر کس خداوند او را دوست دارد، او را عذاب نخواهد کرد».
بعد به این آیات شریفه اشاره می کند: «الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِیمِ * رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ * وَ قِهِمُ السَّیِّئاتِ وَ مَنْ تَقِ السَّیِّئاتِ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛[۴۱] فرشتگان که حاملان عرشند و آنها که گرداگرد آن [طواف می کنند] تسبیح و حمد پروردگارشان را میگویند، و به او ایمان دارند، و برای مؤمنان استغفار می کنند [و میگویند] پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فرا گرفته است؛ پس کسانی را که توبه کرده و راه تو را پیروی می کنند بیامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار. پروردگارا! آنها را در باغ های جاویدان بهشت که به آنها وعده فرموده ای وارد کن، همچنین از پدران و همسران و فرزندانشان، هرکدام صالح بودند، که تو توانا و حکیمی! و آنان را از بدی ها نگاه دار، و هر کس را در آن روز از بدیها نگاه داری، مشمول رحمتت ساخته ای و این است همان رستگاری عظیم».[۴۲]
باز آی! باز آی! هر آنچه هستی باز آی!
«توبه» مخصوص به گناه یا گناهان خاصی نیست، و شخص و اشخاص معیّنی را شامل نمی شود، و زمان محدودی ندارد، و سنّ و سال و عصر و زمان خاصّی در آن مطرح نیست. بنابراین، توبه از تمام گناهان است و نسبت به همه اشخاص و در هر زمان و هر مکان می باشد؛ اگر شرایط لازم در توبه جمع باشد مورد قبول درگاه الهی خواهد بود.
تنها استثنایی که در قبول توبه وجود دارد و در قرآن مجید به آن اشاره شده، این است که اگر انسان زمانی به سراغ توبه رود که در آستانه برزخ قرار گرفته و مقدّمات انتقال او از دنیا فراهم شده است و یا عذاب الهی فرا رسد، پذیرفته نمی شود، و در آن زمان درهای توبه بسته خواهد شد. زیرا اگر کسی در آن حال توبه کند، توبه او اضطراری است نه اختیاری و توأم با میل و رغبت.
قرآن کریم در سوره نساء آیه ۱۸ می گوید: «وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ، حَتَّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ، قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ، وَ لا الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفَّارٌ، أُولئِکَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً؛ توبه کسانی که کارهای بدی انجام می دهند و هنگامی که مرگ یکی از آنها فرا رسد می گوید: الآن توبه کردم، پذیرفته نیست و نه توبه کسانی که در حال کفر از دنیا می روند، [و در عالم برزخ توبه می کنند] اینها کسانی هستند که عذاب دردناکی برایشان فراهم شده است».
بنابراین توبه تنها در یک مورد پذیرفته نیست و آن جائی است که مسأله از شکل اختیاری بودن بیرون رود و شکل اضطراری و اجباری بخود بگیرد.
حتّی توبه مشرکان نیز پذیرفته است؛ به یقین تمام کسانی که در آغاز اسلام از شرک توبه کردند و مسلمان شدند توبه آنها پذیرفته شد. همچنین تمام مشرکانی که امروز نیز توبه کنند و رو به اسلام آورند، به اتّفاق همه علمای اسلام توبه آنها پذیرفته می شود. ولی اگر مشرک توبه نکند و با حال شرک از دنیا برود مشمول غفران و عفو الهی نخواهد شد.
این نکته نیز قابل توجّه است که اگر افرادی از روی عناد و لجاج مرتکب گناهانی شوند، سپس از مرکب لجاجت و غرور پایین آیند و رو به درگاه خدا آورند، توبه آنان نیز پذیرفته می شود. در تاریخ اسلام نمونه های فراوانی برای این گونه افراد است که نخست در صفّ دشمنان لجوج و عنود بودند و سپس باز گشتند و از دوستان مخلص شدند.
همچنین مسلّم است که اگر انسان سالیان دراز گناه کند و بعد پشیمان شود و حقیقتاً توبه و جبران کند، توبه او پذیرفته خواهد شد.
البتّه منظور این است که توبه با تمام شرایطش انجام گردد؛ مثلاً، اگر حقوق افرادی ضایع شده در همان لحظه به افراد مطمئن توصیه کند که حقوق آنها را بپردازند و سپس توبه کند.
آیات فراوانی از قرآن نیز دلیل بر عمومیّت توبه و شمول آن نسبت به جمیع گناهان است؛ از جمله:
۱. در آیه ۵۳ سوره زمر می خوانیم: «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ! لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً، إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛ بگو، ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید، که خدا همه گناهان را می آمرزد، زیرا که او آمرزنده و مهربان است».
۲. در آیه ۵۴ سوره انعام آمده: «أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ، ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ، فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛ هرکس از شما کار بدی از روی نادانی کند سپس توبه و اصلاح نماید، مشمول رحمت خدا می شود، چرا که خداوند غفور و رحیم است».
در این آیه هرگونه عمل سوء که تمام گناهان را فرا می گیرد، قابل توبه و باز گشت ذکر شده است.
۳. در آیه ۱۳۵ سوره آل عمران چنین آمده است: «وَ الَّذِینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ، ذَکَرُوا اللَّهَ، فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ، وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ، وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلُوا؛ و آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند یا به خود ستم کنند، به یاد خدا می افتند، و بر گناه اصرار نمی ورزند».
در این جا نیز با توجّه به این که ظلم و ستم، هرگونه گناهی را شامل می شود، چرا که بعضی از گناهان ستم بر دیگران است و بعضی ظلم به خویشتن، و در این آیه نسبت به همه آنها وعده پذیرش توبه داده شده است، عمومیّت توبه نسبت به تمام گناهان اثبات می شود.
۴. در آیه ۳۱ سوره نور همه مؤمنان را مخاطب قرار داده می فرماید: «وَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ ای مؤمنان همگی به سوی خدا باز گردید تا رستگار شوید». واژه «جَمِیعاً» دلیل بر این است که هر گناهکاری دعوت به توبه شده است، و اگر توبه دارای شمول و عموم نباشد، چنین دعوتی صحیح نیست.
در این باره روایات زیادی در کتب شیعه و اهل سنّت نقل شده که: «درهای توبه تا آخرین لحظات عمر، مادام که انسان مرگ را با چشم خود نبیند باز است».[۴۳] شاید بتوان گفت این حدیث از احادیث متواتر است.[۴۴]
مطالب مرتبط:
نظر شما