به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، محمد قطرانی فعال فرهنگی در یادداشتی به مناسبت تشییع سید حسن نصرالله نوشت:
کنار آتش روشن در شومینه، در خانهی سرد سید نشسته بودیم. خانهشان در روستایی زیبا، نزدیکی نبطیه، قرار داشت. مانند بسیاری از جنوبیها، آنها هم خانه و کاشانه را ترک کرده بودند و بهتازگی بازگشته بودند.
سید مرا به سهرهای دعوت کرده بود، همراه با برخی رزمندگان حزب، تا دربارهی حال و آیندهی مقاومت صحبت کنیم. سهره کاملاً عربی بود! سید، آن سید دیگر، و برادر دیگر، سیگار را با سیگار روشن میکردند و من آخرش حساب تعدادشان را از دست دادم!
پدرخانم سید، که از دههی ۸۰ میلادی عضو حزبالله بود و از قضا سید حسن نصرالله مسئول گزینش او بود، حرفهای شنیدنی بسیاری از گذشته و حال حزب داشت. در میان صحبتهایش، خاطرهای تعریف کرد که پیشتر بخشی از آن را از زبان یکی از برادران سپاه که مدتی در لبنان فرماندهی کرده بود، شنیده بودم.
میگفت وقتی قرار بود در همان دههی ۸۰ عملیاتی بزرگ تحت عنوان عملیة البدر الکبری انجام شود، سید عباس موسوی به برادران ایرانی گفته بود: «شما انگار حواستان نیست که ما کلاً چند نفر هستیم؟ کل موجودیت حزب چیزی در حدود ۳۰۰ نفر است و این عملیات یعنی از بین رفتن همهی ما!» در نهایت، نقشهی عملیات کمی تغییر کرد، اما در عین پیروزیهای بزرگ، شهدای فراوان، مجروحان بسیار، و اسیران متعددی نیز حاصل این عملیات شد.
حزب ۳۰۰ نفرهی آن روز، امروز، پس از حدود ۴۰ سال، به کجا رسیده است؟ بهجرئت میتوان گفت که امروز دیگر تفاوتی میان هویت شیعی و هویت حزبالله وجود ندارد؛ امروز همهی شیعیان، در تفکر و در ساختار، حزباللهاند. حزب، سازمانی دارد که حتی شهادت ابرمردی همچون سید حسن نصرالله نیز آن را از پا نمیاندازد.
امروز مقاومت، هویت جدانشدنی شیعیان لبنان شده است، حتی افرادی مانند نبیه بری و حزب امل، که روزگاری در حرب الإخوة سلاح بر روی حزب کشیده بودند، نیز اکنون در پروژه و برنامهی آن جای گرفتهاند. اینها نتیجهی چیست؟ صبر، برنامهریزی بلندمدت، و استقامت انسانهای بزرگی چون شهید امت، شهید سید حسن نصرالله.
اگرچه حزبالله روزهای سختی را میگذراند، اما پیشتر روزهای بسیار سختتری را، با توانی بهمراتب کمتر، پشت سر گذاشته است. این عوعوی سگهای آمریکایی نیز در لبنان خواهد گذشت، و آنچه باقی خواهد ماند، مقاومت است و مقاومت است و مقاومت!
نظر شما