به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، تدبر در سوره مبارکه «ضحی» عنوان جلسه یکشنبه ۲۸ بهمنماه سلسله جلسات تدبر در سورههای جزء سیام قرآن بود که هر هفته با سخنرانی هانی چیتچیان؛ مدرس و کارشناس قرآن و به همت مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران در مسجد کوی دانشگاه برگزار میشود.
بنابر روایت از ایکنا، چیتچیان در ابتدای این جلسه با گرامیداشت یاد و خاطره امیرمحمد خالقی؛ جوان دانشجویی که در اقدامی ناجوانمردانه در اطراف کوی دانشگاه از سوی زورگیران کیفقاپ به قتل رسید، ابراز امیدواری کرد که مسئولان پیگیر ابعاد این اتفاق ناگوار باشند و هر چه زودتر با شناسایی و دستگیری عوامل و محاکمه آنها، علاوه بر تسلای بازماندگان، شرایطی را پدید آورند که دیگر شاهد اینگونه فجایع نباشیم.
این مدرس قرآنی به توضیحاتی در مورد سوره «ضحی» پرداخت که در ادامه به خلاصهای از آن اشاره میشود:
صحبت در مورد سورهای از سورههای قرآن است که با سیاق برخی از سورهها، با قسم به برخی از پدیدههای طبیعی آغاز میشود و قسم آغازین آن با نور خورشید است؛ آن هم در شدیدترین موضع تابش آن و در ادامه در مورد وقتی از شب سخن میراند و به آن قسم میخورد که اوقاتی را شامل میشود که هیچ نقطه روشنی و امیدی در آن وجود ندارد.
این سوره از جمله سورههایی است که گرچه خطاب آن پیامبر(ص) است، اما میتوان آن را به همه ابنای بشر تعمیم داد، مثلاً وقتی خداوند در آیه سوم این سوره میگوید: «خدا تو را وانگذاشته و دشمن نپنداشته است»؛ این امر را متوجه همه آنهایی بدانیم که با وجود تلاشهایی که در زندگی کردهاند، اما در مقاطعی از زندگی دلسرد شده و تصور میکنند که دیگر حمایتی از جانب خداوند را دریافت نخواهند کرد.
اگر به زمان و شأن نزول این سوره توجه شود، به نظر میرسد از جمله سورههای مکی است که اتفاقاً در مقطعی از زمان بر پیامبر نازل شده است که پس از علنی شدن دعوت ایشان، جامعه قلیل مسلمین صدر اسلام در فشار و رنج فراوانی بودند. مقطعی را تصور کنید که پیامبر و پیروان او در شعب ابیطالب در محاصره سیاسی و اقتصادی شدیدی بودند و از کوچکترین مواهب اجتماعی، اقتصادی و حتی لقمه نانی که بتوانند آن را برای خوراک استفاده کنند، محروم بودند.
درست در چنین شرایطی بنا به برخی از شواهد، به شکل مقطعی گویا جریان وحی نیز منقطع شده و شایع میشود که خداوند نسبت به پیامبر خود قهر کرده است؛ جالب اینکه این نکته از سوی مسلمانان و پیروان آن حضرت مطرح میشود، چرا که کفار اساساً اعتقادی به جریان وحی نداشته و ندارند. به جهت چنین مصایبی که ممکن است برخی ناامیدیها و یأسها در دل جامعه مؤمنان نیز اتفاق بیفتد، خداوند در ادامه این سوره لحنی امیدوارانه و توأم با وعدههای التیامبخش به پیامبر خود میدهد و با یادآوری گذشتهای که پیامبر آن را تجربه کرده و با افت و خیزهای فراوانی همراه بوده است، به او نوید عاقبتی میدهد که از آنچه اکنون در حال تجربه آن است، نیکویی و قرار بیشتری دارد.
میزان رحمت و مواهبی که خداوند وعده آن را در آینده دور و نزدیک به پیامبر خود میدهد تا به آن اندازه است که خدا میزان آن را با این واژه توصیف میکند؛ «آنچنان است که موجب رضایت تو شود» و برای اثبات این وعده مجدد نقبی به گذشته میزند؛ آن زمان که پیامبر(ص) یتیم متولد شد و به فاصله کوتاهی مادر و پدربزرگ خود را نیز از دست داد و با وجود مرارتهایی که متحمل شد در نهایت در کنف حمایت عموی گرامی خود؛ حضرت ابوطالب(ع) توانست به مدارجی در جامعه عرب آن زمان دست پیدا کند. شخصاً اعتقاد دارم در پرداختن به شخصیت والای حضرت ابوطالب(ع) و نقشی که ایشان در پیشرفت مبادی تبلیغی اسلام داشتند، کم کار شده است و نیاز داریم ابعاد ایشان به عنوان یکی از شخصیتهای تأثیرگذار صدر اسلام بیش از پیش بررسی و معرفی شود.
اگر مجدد به قسمهای ابتدای سوره بازگردیم، این پرسش مطرح میشود که چه فرقی میان قسمهای این سوره با قسمهایی صورت گرفته در سوره «لیل» وجود دارد. باید گفت در سوره لیل به تمام طول روز و به تمام طول شب قسم یاد شده است، در حالی که در این سوره تنها به مقطعی از روز و شب قسم یاد میشود، روزی که روشنایی آن دوامی ندارد و البته شبی که سراسر ظلمت نیست و بالاخره سپیده صبح ظلمت آن را خواهد شکست. به تعبیری این تشابه روز و شب به زندگی انسان و فراز و فرودهای آن، حکایت از آن دارد که عمر سراسر به روشنایی و شفافی نخواهد گذشت و البته اینگونه نیز نیست که سراسر سیاهی و تباهی باشد. شکرانه انسان به درگاه خدا، بارش الطاف و نعمات او را به دنبال خواهد داشت و کفران آن نیز همچون فراگیر شدن سیاهی شب که روشنی روز را زایل میکند، سد راه مواهب الهی میشود.
در آیهای از این سوره، خداوند با یادآوری گذشته پیامبر، به او تذکر میدهد که ما تو را «ضال» و گمراه یافتیم و هدایت کردیم؛ به کار بردن ضال که از آن تعبیر به گمراهی پیامبر پیش از مقام رسالتش شود، دون شخصیت و شأن پیامبر است؛ همچنانکه اعتقاد به این امر داریم که گوهر وجودی آن حضرت و ائمه معصومین(ع) بری از هرگونه گناه، آلودگی و گمراهی است، اما چرا خداوند با این واژه، پیامبر خود را خطاب قرار میدهد؟
از منظری دیگر میتوان این موضوع را مورد توجه قرار داد و آن اینکه شاید چون خطاب غیر مستقیم این سوره مردم، مسلمین و مؤمنین باشند، لذا طرف صحبت خداوند ایشان بوده تا اینکه مستقیم قرار باشد، پیامبر را مورد خطاب قرار دهد و به این واسطه موجی از امیدواری نسبت به آینده و افق پیش روی زندگی را در پیشاروی مسلمین که ممکن است در افت و خیزهای زندگی، از برخی مواهب الهی ناامید شده باشند، ایجاد کند.
اکنون پیامبر الهی در شرایطی است که به سبب مقام نبوت با استفاده از ابزاری که خداوند در اختیار او قرار داده است توانسته بر بسیاری از مشکلات فائق آمده و رسالتش را در نسبت آنچه از اوضاع بهم ریخته حجاز در آن ایام سراغ داریم به شکل با توفیقات زیاد ابلاغ کند که اینها همگی از جمله الطاف و عنایات الهی است و البته میتوان آن را به برخی احوال مسلمین در همه اعصار و اماکن تعمیم داد.
در این اوضاع اما از پیامبر به نمایندگی از آحاد جامعه مسلمین چیزی مطالبه میشود و آن اینکه اگر در روند رسیدن به چنین مقام، مرتبه و جبروتی آن هم از میان همه ناملایمات و سختیهای زمانه، محبوبیت و مقبولیتی پیدا کردیم، نباید راه طی شده را فراموش کرده و از این زمان به بعد و به واسطه قدرت و اعتباری که به دست آوردهایم در رساندن نفع و فایده به اطرافیان و زیردستانمان هم کوشا باشیم.
نظر شما