به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، فروخته شدن اثری منسوب به رضا عباسی در بیستودومین دوره حراج تهران حرف و حدیثهایی را به همراه داشت، از انفعال سازمان میراث فرهنگی در برابر موضوع فروش آثار هنری با قدمت بیش از صد سال گرفته تا ابهامات بسیار جدی درباره اصالت این اثر.
مژده مخلصی، دکترای تاریخ تطبیقی و تحلیلی هنر اسلامی از دانشگاه هنر تهران و پژوهشگر مستقل که در بخشی از رساله دکترای خود با عنوان «مطالعه تطبیقی بازنمایی انسان در نگارگری و شعر مکتب اصفهان (با تأکید بر آثار رضا عباسی و صائب تبریزی)» آثار رضا عباسی را مطالعه کرده است، در یادداشتی اختصاصی برای کانال تلگرامی مطالعات هنر اسلامی با عنوان «غبار» انتساب این اثر به این هنرمند نامدار صفوی را رد میکند. متن کامل یادداشت او به این شرح است:
«پرتره دختر نشسته»، عنوانِ گرانقیمتترین اثری است که در بیستودومین دوره حراج تهران عرضه شد. این نقاشی، با ابعادی در حدود ۱۲×۲۰ سانتیمتر، زنی را به تصویر میکشد که زیر درختی نشسته و به گوشهای خیره شده است. اثر به نام رضا عباسی مرقوم شده و کتیبهای نیز بر خود دارد. کتیبه از زمان و مکان آفرینش اثر با مخاطب سخن میگوید: «روز شنبه شانزدهم شهر صفر در دولتخانه به اتمام رسید سنه ۱۰۴۹». چنان که مبرهن است، سالی که برای خلق اثر ذکر شده ۱۰۴۹ بوده که پنج سال پس از درگذشت رضا عباسی است. همین یک نکته در نفی این انتساب بسنده است، اما همچنان میتوان شواهد پرشمار دیگری را برشمرد.
دستخط نوشته با دستخط رضا همخوانی ندارد. در کتیبه افزون بر زمان، مکان آفرینش ذکر شده است؛ آنچه در کتیبههای رضا بدعت محسوب میشود. رضا کتیبههای خود را با «هو» آغاز میکرد و با عدد «۵» به پایان میبرد. در این کتیبه «هو» دیده نمیشود و «۵» به جای آن نشسته است. رضا همواره رقم را، که عهدهدارِ ثبتنام هنرمند است، پس از کتیبه میآورد و هیچگاه این دو را تفکیک نمیکرد. ضمناً رقم او عبارت متشخص و متعینِ «رقم کمینه رضا عباسی» است، در یک سطر و به صورت پیوسته، بدون هیچ واژه افزوده یا کاستهای. رقم این اثر با شیوه رضا سازگار نیست: «ذره بیمقدار» به عبارت افزوده شده و واژه «رقم» از مابقی عبارت جدا افتاده است.
از رقم و کتیبه که بگذریم، ویژگیهای صوری نقاشی نیز با آثار رضا همساز نیستند. در یکهصورتهای این نقاش بزرگ مکتب اصفهان، انسان در پیشگاه تصویر ترسیم شده است و بر کل صفحه چیرگی دارد. درواقع این انسان است که بیشتر صفحه را به خود اختصاص داده و عناصر پسزمینه، در صورت وجود، به تبعیت از او به صفحه افزوده شدهاند؛ ویژگیهایی که در اثر مورد بحث دیده نمیشوند. رضا در ترسیم اعضای بدن، بهویژه دستها، استاد بود، اما دست چپ پیکره حاضر در تصویر به بدن او تعلق ندارد و عضوی اضافی به نظر میرسد. رنگگزینی اثر و عناصر پسزمینه نیز سنخیّتی با شیوه رضا ندارند و بر مردود بودن این انتساب گواهی میدهند.
انتسابهایی چنین سهلانگارانه و بدون کمترین کوششی برای راستیآزمایی، نهتنها اعتبار بازار هنر، بلکه همچنین منزلت تاریخ هنر ایران را خدشهدار میکنند. نسبت دادن اثری در این سطح و با این کیفیت به هنرمندی همچون رضا عباسی، اهانتی است بزرگ به جایگاه این نقاش نامآور، که خود گناهی نابخشودنی است.
259
نظر شما