چند سالی بود که عده ای مطرح می کردند با توجه به تورم دو رقمی موجود و همچنین اینکه در چند سال گذشته، نرخ ارز تغییر نکرده است، باید نرخ ارز متناسب با تورم بالا برود. در واقع با توجه به تورم موجود در اقتصاد کشور، این انتظار از سوی صادرکنندگان می رود که حداقل متناسب با تورم، نرخ ارز افزایش یابد تا از این طریق بتوانند هزینه های تحمیل شده را جبران کنند. هرچند این مطلب درست است، اما از طرف دیگر ما در تولید وابستگی داریم. اصلاح متغیرهای کلیدی مهم است و نرخ ارز نیز یکی از متغیرهای کلیدی است، اما این اصلاح ارز باید با اصلاح بخش حقیقی همراه باشد.
یعنی نمی شود در کیفیت و بهره وری کم گذاشت و قیمت تمام شده بی ثبات داشت و در مقابل هر کسری و کمبودی که در مواجهه با اقتصاد بین المللی ایجاد شد، برای جبران آن نرخ ارز را بالا برد. نرخ ارز در تولید نیز تاثیرگذار است، زیرا بخش زیادی از واردات ما مواد اولیه، کالاهای واسطه ای و سرمایه ای است. اگر بخواهیم نرخ ارز را بالا ببریم، تولیدکننده با مشکل رو به رو می شود و این در شرایطی که اقتصاد نیز اقتصادی نیست که در آن با علامت دهی قیمت ساختار اصلاح شود، مشکلات مضاعفی ایجاد خواهد کرد. در واقع باید حداقلی از اصلاح ساختار صورت گیرد تا با تغییر قیمت ها، این قیمت با ساختار تعامل کند.
یک مشکل دیگر که در اقتصاد ما بسیار منحصر به فرد است، قدرت قیمت گذاری بسیار بالا است و هر کسی قدرت اعمال قیمت های سلیقه ای خود را دارد. در واقع هر گونه تغییر در متغیرهای کلیدی بهانه ای به دست سودجویان برای بالا بردن قیمت ها می دهد.
علاوه بر این، کمبود ارز بر روی انتظارات تورمی نیز بسیار تاثیرگذار خواهد بود و آن را شعله ور می کند. به طور مثال در برنامه اول و دوم که با کمبود منابع ارزی رو به رو بودیم، کوچکترین تغییر در نرخ ارز، انتظارات تورمی را به شدت افزایش می داد. در واقع این شرایط اقتصاد ما است که یک اقتصاد طبیعی رقابتی و با ثبات نیست که بتوان آن را با تحلیل های جزئی مورد بررسی قرار داد و باید به عوامل مرتبط دیگر در این اقتصاد بی ثبات و وابسته به ارز نفتی نیز توجه کرد.
به تازگی چالش های بین المللی و فضای تنش زای مبتنی بر شرایط بین المللی و تحریم بانک ها و مشکلات سر راه صادرات نفت، همچنین کسری بودجه دولت در جریان هدفمندی یارانه ها، دست به دست هم داده اند تا شرایط فعلی برای بازار ارز ایجاد شود. در این شرایط دولت متعهد شد به واردکنندگان مواد اولیه و نیز کالاهای واسطه ای ارز با قیمت ثابت بدهد، اما به نظر می رسد بانک مرکزی به این وعده خود عمل نکرد.
این سرآغازی شد برای این که یک نرخ موازی شکل گرفته و پس از چند سال، دوباره ارز در پرتفوی مردم قرار بگیرد. به نظر می آید که بانک مرکزی در ابتدای این ماجرا مدیریت خوبی را اعمال نکرد و فضا سازی های بین المللی نیز به بدتر شدن شرایط دامن زد. به این ترتیب نقدینگی سرگردان وارد عمل شد و بازار سکه و ارز را تحت تاثیر خود قرار داد. در خصوص سکه، قیمت جهانی آن نیز روند صعودی داشته است، اما نه به این شدت و درواقع در ایران حباب سکه هم وجود دارد. این حباب نیز به علت زیاد بودن عوامل عمده خر و عمده فروش در بازار است. از سوی دیگر این مسئله وجود دارد که بخش زیادی از وام های اعطایی معوق در دست افراد معدودی است که در بازار سکه، ارز و سهام فعال هستند و مزید بر علت ایجاد شرایط فعلی بازار ارز شده اند.
مشکل دیگر این بود که بانک مرکزی به طور مستقیم و صریح اعلام نکرد که ارز در اختیار تولیدکنندگان قرار می دهد، به طوری که این افراد در مراجعه به بانک برای تامین ارز خود با این مسئله رو به رو می شدند که بانک ها به علت نبود اعتماد به بانک مرکزی از تولیدکنندگان تعهد می گرفتند که در صورت گران شدن ارز باید ما به التفاوت آن را خودشان بپردازند. آن ها نیز به علت کاهش ریسک کار خود، وارد بازار ارز شده و برای ماه های بعدی خود اقدام به خرید ارز کردند. هرچند عمده این مشکلات را افرادی ایجاد کردند که وام ها و نقدینگی ها را در اختیار دارند.مجموعه این عوامل باعث شد تا شرایط فعلی بر اقتصاد کشور حاکم شود.
*استاد اقتصادکلان دانشگاه علامه طباطبایی
3939
نظر شما