۰ نفر
۱۰ دی ۱۴۰۳ - ۱۷:۵۷
چرا پیش بینی پزشکان و یا نخبگان سیاسی اغلب غلط است؟

دقیقاً همان افرادی که سبک‌های فکری خاصی دارند و به احزاب یا نگرش‌های سیاسی خاصی تمایل دارند. این افراد انعطاف ذهنی کمتری دارند، و به پیش‌بینی علمی نیز کمتر اعتقاد دارند. این عده عموماً با توهم دانایی (illusion of knowledge) مواجهند و به جای توجه به آمار و احتمالات و داده‌های تجربی عموماً به صورتی پیشینی پیش‌بینی‌ها را از انبان دانسته‌های مفروض خود استخراج می‌کنند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، کتاب قضاوت انسانی، نوشته جان ویلکاکس، و ترجمه یاسر خوشنویس،  تلاش می کند نشان دهد نخبگان از پزشکان گرفته تا سیاستمداران، در پیش بینی هایشان تا چه اندازه دچار اشتباه می شوند؟ کتاب در نوع خودش علمی است. با خواندن کتاب  اولین موضوعی به ذهن خطور می کند،  چند منبعی شدن دریافت تحلیل و پیش بینی صحیح است. به عبارت دیگر، در حوزه پزشکی، افراد نیازمند آراء پزشکان می شود و نه فقط یک پزشک. در حوزه سیاسی نیازمند توجه به آراء چند سیاستمدار قوی می شود و نه یک  سیاستمدار و .... این امر به آن معناست که موضوعات پیچیده هستند، و برای فهم آن ها نیازمند مشورت، و توجه به تحلیل ها از زوایای متفاوت هستیم. مقاله حاضر را هادی صمدی در کانال تلگرامی «تکامل فلسفه» نگاشته است که در زیر از نظرتان می گذرد:

***

به چه میزان نخبگان سیاسی دقیق پیش‌بینی می‌کنند؟

در جهانی زیست می‌کنیم که هر روزه نیازمند قضاوت در مورد وضعیت جریان‌های سیاسی و پیش‌بینی آینده‌ی آن هستیم. از معلم و پرستار و رانندۀ تاکسی تا خبرگان عالم سیاست همگان مشغول پیش‌بینی آینده هستند.
ممکن است کسی معتقد باشد که صحت قضاوت خبرگان بسیار خوب یا بسیار بد است. اما قضاوت در مورد نحوه‌ی قضاوت ایشان خود نوعی قضاوت است که می‌تواند درست یا نادرست باشد. بسیار می‌شنویم که فلانی بسیار خوب تحلیل و پیش‌بینی می‌کند. اما خود این قضاوت به چه میزان صحیح است؟ آیا راهی برای سنجش آن وجود دارد؟ به طور متعارف ذهن ما عادت دارد که صحت پیش‌بینی‌های درست برخی نخبگانی را که به آنها علاقمندیم بزرگنمایی کند و پیش‌بینی‌های نادرست آن ها را نادیده بگیرد (سوداری تأیید). عکس مطلب در مورد نخبگانی صادق است که از آنها خوشمان نمی‌آید. اما پرسش اصلی در اینجا این است که خود این قضاوت‌ها چقدر صحیح است؟

علم به ما کمک می‌کند تا صحت این قضاوت‌های خود را بسنجیم. داده‌های زیر برگرفته‌ای‌ست از کتاب قضاوت انسانی: چقدر صحیح است و چگونه می‌تواند بهتر شود؟  

یک. از میان تمامی گزاره‌هایی که نخبگان احتمال ۸۰ درصد را به آنها نسبت داده بودند تنها ۴۵ درصد گزاره‌ها صادق بودند.

دو. وقتی نخبگان با یقین سخن می‌گویند وضعیت قضاوت‌هایشان همچنان بد است: ۳۰ درصد گزاره‌هایی که نخبگان به آن یقین داشتند نادرست از کار درآمدند. ۱۹ درصد آنچه یقین داشتند رخ نخواهد داد، عملاً رخ داد.

سه. فرقی نمی‌کرد که نخبگان تازه‌کار بودند یا باتجربه؛ به یک میزان خطا می‌کردند. ممکن است فکر کنیم نخبگانی که به اطلاعات طبقه‌بندی دسترسی دارند بهتر پیش‌بینی می‌کنند. اما اینطور نبود. بعلاوه صحت قضاوتشان به رشته‌ی تحصیلی آن ها هم بستگی نداشت: اقتصاددان، متخصص علوم سیاسی، و روزنامه‌نگار همگی بد پیش‌بینی می‌کردند و به پیش‌بینی‌های خود نیز اطمینانی نادرست داشتند.

چهار. اما دو عامل بود که بین قضاوت افراد تفاوت ایجاد می‌کرد. "شهرت" و "سبک فکری خاص".

به‌خلاف آنچه در بدو امر به نظر می‌رسد وضعیت پیش‌بینی افراد مشهور «بدتر» از افراد غیرمشهور بود! چرا؟ ظاهراً باید شهرت افراد، نتیجه‌ی قضاوت‌ها و پیش‌بینی‌های درست این دسته باشد. اما چنین نیست. شاید به این دلیل که رسانه‌ها به دنبال افرادی هستند که نظرات قاطع‌تر و افراطی‌تر دارند؟ به همین دلیل است که وضع پیش‌بینی و قضاوت افراد مشهور بدتر است، و نه بهتر.

بعلاوه، شواهد تجربی نشان می‌دهند افرادی که «سبک‌های فکری خاصی» دارند (به حزب سیاسی خاصی گرایش دارند، ایدئولوژی‌های خاصی راهنمای قضاوت آنهاست، در اطاق‌های فکر وابسته به سازمان‌های خاصی کار می‌کنند، از نوع خاص و رادیکالی از اقتصاد طرفداری می‌کنند، ...) نیز «بدتر» قضاوت و پیش‌بینی می‌کنند. و معمولاً چه کسانی تصمیم می‌گیرند؟ دقیقاً همان افرادی که سبک‌های فکری خاصی دارند و به احزاب یا نگرش‌های سیاسی خاصی تمایل دارند. این افراد انعطاف ذهنی کمتری دارند، و به پیش‌بینی علمی نیز کمتر اعتقاد دارند. این عده عموماً با توهم دانایی (illusion of knowledge) مواجهند و به جای توجه به آمار و احتمالات و داده‌های تجربی عموماً به صورتی پیشینی پیش‌بینی‌ها را از انبان دانسته‌های مفروض خود استخراج می‌کنند.

توصیه

هرچند در کتاب راهکارهای متنوعی عرضه می‌شود یکی از دم‌دست‌ترین آنها تنوع بخشیدن به اطاق‌های فکر است. اطاق‌های فکر متنوع دارای انعطاف شناختیِ گروهی بالاتری هستند و تخمین‌های بالا و پایین همدیگر را خنثی می‌کنند.

خواندن این کتاب به تمامی کسانی که قضاوت و پیش‌بینی می‌کنند، به ویژه پزشکان (کتاب مملو از مثال‌هایی از موارد عدم صحت قضاوت در طب است و راه‌های اجتناب از آن ها را نیز نشان می‌دهد)، سیاست‌مداران، قضات (همچنین بخش‌های زیادی از کتاب به علل قضاوت‌های نادرست قضات و راهکارهای اجتناب از آن اشاره دارد)، مهندسان، روزنامه‌نگاران، تحلیل‌گران سیاسی، اقتصاددانان و تمامی کسانی که به طور روزمره مشغول ارزیابی امور و عرضه‌ی قضاوت در مورد آنها هستند و بر آن اساس پیش‌بینی‌هایی انجام می‌دهند اکیداً توصیه می‌شود.

این توصیه نه صرفاً برای بهبود قضاوت‌ها و پیش‌بینی‌های ایشان است (که به خودی خود ارزشمند است) بلکه مطالعه‌ی این داده‌ها وظیفه‌ای اخلاقی برای این دسته است، زیرا قضاوت‌های آنها مستقیماً بر سرنوشت مردم اثر دارد. کتاب پس از معرفی بسیاری از آمار ناامیدکننده در مورد میزان خطا در قضاوت نخبگان، راهکارهایی کاربردی و عملی برای بهبود قضاوت عرضه می‌کند و به همین دلیل کتابی درسی برای دانشجویان این رشته‌ها است. جای آن دارد به جای بسیاری از دروس غیرکاربردی در برنامه‌های درسی دانشجویان این رشته‌ها چنین کتاب‌هایی جایگزین شود. آموزش این راهکارها هر چه زودتر آغاز شود تأثیرات عملی آن بیشتر است.

چرا پیش بینی پزشکان و یا نخبگان سیاسی اغلب غلط است؟

216216

کد خبر 2003762

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 4 =