۱- سالهای سال در جمهوری اسلامی، یک حکم جاری بود. «کلکمْ راعٍ، وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ». این یعنی سیاسی بازی در مجلس، جناحی شدنِ دولت، تفرقه در تریبونهای رسمی و باندی شدن رسانه ملی، ممنوع!. وقتی رهبر معظم انقلاب درباره دولت پزشکیان فرمودند، شکست و پیروزی این دولت، شکست و پیروزی همه است، یعنی «کُلُکمْ مَسْؤُولٌ» هستند نه فقط «پزشکیان»!.
۲- «کُلُکمْ مَسْؤُولٌ» در ابتدا نه از مجلس و رسانه ملی و تریبون ها بلکه باید از درون خود دولت وفاق ملی آغاز شود. الان وزرا و دولتمردان، «کُلُکمْ مَسْؤُولٌ» - لااقل در صحنه رسانه ای- نیستند و انگار فقط «پزشکیان» باید مَسْؤُول و پاسخگوی رفع تمام مشکلات معرفی شود. فرقی هم نمی کند که مشکل توقیف صدای فردوسی پور باشد یا رفع فیلترینگ!. قطع برق و ناترازی انرژی باشد یا معضل فرهنگی حجاب. انگار پدیده وارونگی هوا بر دولت پزشکیان هم اثر کرده و در حالیکه در تمام دنیا، «وزرا» ضربه گیر کابینه و روسای جمهور هستند، در دولت وفاق ملی، رئیس جمهور باید ضربه گیر وزرا باشد و هر بار در مصاحبه با خبرنگاران، جور اقناع نکردن مردم را از طرف اعضای کابینه خود بکشد!. البته اگر می خواهید دقیق تر نام این وزرا را بدانید، نگاه کنید رئیس جمهور در کدام موضوعات بیشتر مورد سوال قرار می گیرد و مجبور به پاسخگویی می شود، آنوقت وزیر مربوطه را هم خواهید شناخت!. پس تک تک اعضای دولت پزشکیان قبل از همه باید «کُلُکمْ مَسْؤُولٌ» را از خود شروع کرده و مرتبا در مصاحبه با رسانه ها، به تنویر افکار عمومی بپردازند.
۳- «کُلُکمْ مَسْؤُولٌ» مشمول سایر قوا، رسانه ملی، نهادهای حاکمیتی، نهادهای نظامی و تریبونهای رسمی در سراسر کشور هم می شود. خوشبختانه روسای محترم قوه قضائیه و مقننه با درایت کامل به اهمیت این موضوع واقف هستند ولی در مجلس شورای اسلامی، جریانی که همواره وحدت شکنی کرده، همچنان به کار خود مشغول است و بعد از تلخ کردن کام مردم در انتخابات مجلس و ناکام ماندن در براندازی رئیس مجلس و برنامه ریزی برای ریاست خبرگان، حالا به سنگ اندازی علیه دولت مشغول شده اند تا بجای تن دادن به امر الهی «کُلُکمْ مَسْؤُولٌ» به امیال شخصی خود بپردازند!. پس هر کسی در هر جایگاهی اگر به «کُلُکمْ مَسْؤُولٌ» مقید است باید از اینها دوری کند. چون حتی کوچکترین همراهی با این جریان، شاید به مصیبتی بزرگ برای کشور تبدیل شود. فراموش نگردد که «کار بد» مصلحت است که مطلق نکنند!.
۴- درباره نهادهای نظامی و حاکمیتی هم باید صادقانه گفت که هماهنگی کم نظیری میان شخص رئیس جمهور و این نهادها وجود دارد که موجب قدردانی است، ولی در ساحت «کُلُکمْ مَسْؤُولٌ» این انتظار می رود در مسائلی نظیر ناترازی انرژی، مسکن، اشتغال و .... نهادهایی نظیر بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، بنیاد مستضعفان، آستان قدس رضوی، با مشارکت فعال و فرآتر از تفاهم نامه ها، به یاری دولتی بشتابند که رهبری معظم انقلاب آرزویی جز موفقیت آن ندارند.
۵- درباره رسانه ملی و سایر تریبون های رسمی هم آنچه بیش از هر چیزی ساحت «کُلُکمْ مَسْؤُولٌ» را تهدید می کند، ناهماهنگی و آشفتگی در اتخاذ یک راهبرد رسانه ای واحد در کشور است. اتحادی که بیش از آنکه در حمایت از دولت وفاق ملی تعریف گردد باید در سپهر صیانت از اتحاد ملی در شرایط ویژه امروز منطقه و طمع بدخواهان به نظام اسلامی دیده شود. رسانه ملی و سایر تریبون های رسمی اگر به قاعده «کُلُکمْ مَسْؤُولٌ» عمل می کردند باید بجای نقد یکی دو انتصاب رئیس جمهور، به انتصاب تاریخی قریب ۵۰ چهره از زنان و اهل سنت در دولت وفاق ملی می پرداختند که در ۱۰۰ سال اخیر بی سابقه بوده و می تواند به عنوان یکی از دستاوردهای تاریخی جمهوری اسلامی ایران تا مدتها مورد توجه قرار بگیرد. ولی متاسفانه چنین رویکردی در رسانه ملی و سایر تریبون های رسمی وجود ندارد و همین امر هم باعث شد که در همین چند ماه اخیر رهبر معظم انقلاب با عبارتی نظیر «نه تعلل، نه شتابزدگی» و «نه کوچکنمایی و نه بزرگنمایی» به آنها گوشزد کنند که بخاطر مخالفت با دولت مستقر نباید در حوزه امنیت ملی، دچار خبط رسانه ای شوند و «کُلُکمْ مَسْؤُولٌ» را فراموش کنند!.
۶- حرف آخر «کُلُکمْ مَسْؤُولٌ» را با «جاماندگان دولت وفاق ملی» می زنم. خیلی ها می گویند در جمهوری اسلامی، نظام با دولتها به مشکل بر می خورد ولی نگاه تاریخی دقیق به ما می گوید، همیشه «حامیان اولیه دولتها» با دولتی که خود در انتخاب آن موثر بودند و یا مخالفتی نداشتند، به مشکل برخورده اند.
مثلا نظام در ابتدا با دولت هاشمی مشکل پیدا نکرد بلکه از درون جریان اصلاحات و سازندگی برخی سازهای ناکوک برای نقد هاشمی، کوک شد و راه تخریبهای دیگر هم باز شد!.پروژه عبور از خاتمی، پروژه نظام در زمان دولت اصلاحات نبود، این مشکل، مشکل داخلی آنها بود که منجر به وقایع بعدی شد. اسب احمدی نژاد را که نظام در انتخابات سال ۸۴، زین نکرد که انتخابش را برخی ها به حساب مشکل نظام با هاشمی می گذارند، نتیجه انتخابات ۸۴، حاصل مشکل اصلاحات با ریاست جمهوری مجدد هاشمی بود!. حساب روحانی هم که روشن است.
روحانی ترجیح داد بجای «وفاق ملی»، به «اعتدال سیاسی حزبی» دل ببندد که از همان ابتدا هم با حامیان انتخاباتی خود دچار مشکل جدی شد و اگر هاشمی به عنوان ضربه گیر حمایتش نمی کرد، خیلی زودتر از دور دوم، افول می کرد. درباره دولت شهید رئیسی قضاوتی نمی کنم چون حتی یک دوره ۴ ساله هم ادامه نیافت که بتوان ارزیابی دقیقی از موضوع مشکل حامیانش با دولت درباره آن ارائه کرد. اینها را گفتم تا دوستانی که برای ریاست جمهوری پزشکیان تلاش کردند، بدانند اگر به قاعده «کُلُکمْ مَسْؤُولٌ» عمل نکنند و ترجیح بدهند «کُلُکمْ منتقد» بشوند نصیبی جز شکست جمعی نخواهند برد.
از دولت سازندگی تا دولت وفاق ملی، آنچه دولتها را ناکام گذاشته، عملکرد حامیان دولتها بوده که بجای آنکه تمام ظرفیتهای خود را در «خارج از دولتها» برای پیشبرد «اهداف دولت مورد حمایت خویش» و پوشش نقاط ضعف آن بکار بگیرند، بلندگوی ناکارآمدی دولت متبوع خود شده و مثل امروز، بجای کُلُکمْ مَسْؤُولٌ همه شده اند منادی «فقط «پزشکیان» مَسْؤُول؟!». امیدوارم ده سال دیگر کسی پیدا نشود که بگوید پزشکیان می توانست ولی ما نگذاشتیم!. برای ایران باید از خود گذشت، نه از رئیس جمهوری که بجای همه ی ما، شانه زیر بار مسئولیتی کمرشکن داده است!.
*فعال رسانه ای
۲۷۲۱۹
نظر شما