بیست و هفتمین جشنواره موسیقی فجر آغاز شد؛ طی مدت زمان بیست و هفت سال و برگزاری بیست و شش دوره جشنواره، زمان و فرصت خوبی برای تجربه اندوزی و ارتقاء کیفی یک واقعه هنری است و علی القاعده باید خیلی از مسائل حل و فصل شده و نگاهها به مسائل و افقهای کلانتر وگسترده تری معطوف شود اما آیا به واقع دراین سالها و در این دورههای اخیر ما شاهد این وضعیت بودهایم؟
قطعا جواب منفی است؛ اما ناگفته نماند که انصافا در دورهای که آقای کامبیز روشن روان دبیر جشنواره موسیقی فجر شد جهشهایی صورت گرفت اما از آنجا که آن تمهیدات و برنامهها در بستر سیاستگذاری کلان و مدون شده قرار نگرفت و به خوبی مدیریت نشد با تعویض دبیر جشنواره به فراموشی سپرده و دوباره روز از نو آغاز شد و این ماجرا در طول این بیست و هفت سال به کرات تکرار شده است.
برای نمونه به همین دوره جشنواره بیست و هفتم اشاره میکنم؛ با نگاهی اجمالی به بخش به اصطلاح پژوهشی و موضوعات ارائه شده این بخش کاملا میتوان به نبود شناخت و تخصص در این حوزه و مهمتر از آن به بها ندادن به تجربههای گذشتگان پی برد. اختصاص چهار روز از برنامه برای دو نفر و بیارتباط بودن مباحث ارائه شده و نداشتن جذابیت و... همه ناشی از بیتوجهی به بخش پژوهش و مخاطبان این برنامه و مهمتر از همه استفاده نکردن از تجربیات به دست آمده در دورههای پیشین جشنواره موسیقی فجر است. اتفاقا همین مساله موجب میشود که موضوع و مبحث بسیار مهم استاد پورتراب و یا دیگر سخنرانان محترم این برنامه نیز در لابه لای سوء مدیریت اجرای بخش پژوهشی گم شده و به سرمنزل مقصود نرسد.
چند سال پیش و در دوره دبیری آقای روشن روان از کانون پژوهشگران خانه موسیقی برای اداره و مدیریت این بخش کمک گرفته شد و دوست و همکار پژوهشگرم آقای مختاباد در آن سال به نمایندگی از این کانون برنامههای خوبی تهیه دیده بود که در صورت استمرار این روند و بها دادن به این تشکل که کانون وصل همه کارشناسان و پژوهشگران به شمار میرود، جشنواره موسیقی فجرحد اقل در بخش پژوهشی دارای برگ و بار قابل توجهی میشد اما متاسفانه گویا مسئولان جشنواره حتی آنها که داعیه هنرمندی و استادی دانشگاه را دارند به سادگی تن به روزمرگی و بیتفاوتی میدهند و این مسائل است که موجب میشود تا ما بعد از بیست و هفت سال هنوز اندر خم یک کوچه باشیم.
5757
نظر شما