به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، شاه در پاسخ به پرسش یک خبرنگار فرانسوی که در سال ۱۳۵۶ از وی پرسیده بود: «آیا ایران در صدد دستیابی به سلاح هستهای است یا خیر؟» گفته بود: «یقیناً و سریعتر از آنی که کسی بتواند تصور کند.» شاه پس از اینکه هند در همان سال آزمایش اتمی انجام داد، گفت: «اگر سایر کشورهای منطقه به تسلیحات اتمی دست یابند، شاید منافع ملی هر کشور دیگری نیز همان را اقتضا کند.»
بنابر روایت پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اعتماد، رئیس وقت سازمان انرژی اتمی ایران و معتمد شخصی شاه، در مصاحبهای در سال ۱۳۸۷ طرز فکر راهبردی وی را این گونه شرح داده است: «به باور من اگر شاه در قدرت باقی میماند سلاح اتمی تولید میکرد، زیرا امروزه پاکستان، هند و اسرائیل به چنین تسلیحاتی مجهز هستند.»
براساس یکی از اسناد سیا مورخ سال ۱۳۵۳ که اخیرا از طبقهبندی محرمانه خارج شده است: « اگر شاه در اواسط دهه ۱۳۶۰ زنده باشد و سایر کشورها به ویژه هند برنامه دستیابی به تسلیحات اتمی خود را پی گرفته باشند، شکی نیست که ایران نیز همان راه را ادامه خواهد داد.»
شواهد دیگری نیز بر وجود تلاش رژیم پهلوی برای دستیابی به سلاح اتمی وجود دارد.
حکومت پهلوی مذاکرات گسترده و محرمانهای را بر سر یک قرارداد ۷۰۰ ملیون دلاری برای خریداری کنستانتره اورانیوم (کیک زرد) از آفریقای جنوبی آغاز کرده بود. اسناد محرمانهای به تاریخ سال ۱۳۵۵ که اخیرا از طبقهبندی محرمانه وزارت امورخارجه امریکا خارج شدهاند، نشان میدهند مقامات امریکایی در جریان آخرین تحولات این مذاکرات قرار گرفته بودهاند.
مرکز تحقیقات هستهای تهران نیز با هدف آنکه اورانیوم با غنای بالا را با پلوتونیوم به دست آمده از سوخت هستهای مصرفشده جایگزین سازد، در زمینه شیوههای «بازفراوری» دست به پژوهشهای گستردهای زد. بازفراوری پلوتونیوم فرایند فنی پیچیدهای است که مواد مناسب برای استفاده در تسلیحات اتمی از آن به دست میآید. این امر یکی از معدود حوزههای برنامه هستهای ایران است که حساسیت دولت وقت ایالات متحده را نسبت به خود برانگیخت. در اواسط دهه ۱۳۵۰، بحثی که در باره سازوکارهای مهار بازفراوری پلوتونیوم بین ایران و امریکا درگرفته بود، به بنبست کوتاهی در روند همکاریهای هستهای دو کشور منجر شد این بحران تنها زمانی به سر آمد که مقامات پنتاگون با این استدلال که موضوع پلوتونیوم «در حال مسموم ساختن سایر ابعاد روابط ایران و ایالات متحده است» دولت جرالد فورد را به عقب نشینی از موضع پیشین و پذیرفتن سیاستی ناظر به هموارسازی طرحهای شاه مجاب کردند. فورد حکمی را در سال ۱۳۵۵ صادر کرد که به موجب آن به تهران فرصت خریداری و راهاندازی تأسیسات بازفراوری ساخت امریکا برای استحصال پلوتونیوم از سوخت راکتور اتمی داده میشد. این تحول درست دو سال پس از آن حاصل شد که هند از پلوتونیوم استحصالی از برنامه موسوم به اتم برای «انفجار هستهای صلحآمیز» استفاده کرد.
اندکی پیش از انقلاب اسلامی، شاه شماری از دانشمندان ایرانی را مامور مطالعه درباره سلاحهای اتمی کرد. از آنجا که محمدرضا شاه مصمم به مخفی نگه داشتن اطلاعات مربوط به این پژوهش بود، چه بسا محققان دخیل در این طرح از نتایج تحقیقات یکدیگر بیخبر بوده باشند. اکبر اعتماد میگوید: «دولت مرا تنها مامور تولید برق از انرژی اتمی کرد و به من گفت شاه در فکر تسلیحات اتمی نیست و هیچ کس درباره این سلاحها با من کلمهای سخن نگفت، اما حیات یک ملت را نمیتوان تنها در قاب یک تصویر خلاصه کرد. ... همیشه این احتمال وجود داشت که شرایط نظامی و سیاسی منطقه تغییر کند و در آن صورت، ایران به سلاحهای اتمی محتاج میشد. تحت چنان شرایطی، نیاز کشور باید به فوریت تأمین میشد ... نکته جالب پیشنهادهای مربوط به تحقیقات اتمی و منابعی بود که آنها را ارائه میکردند. به آنها چیزی نمیگفتم. اما اجازه میدادم کارشان را بکنند ... همیشه طرحهای تحقیقاتی مزبور را همچون تکههای یک معما در ذهن خود میچیدم تا به تصویر کاملی برسم ... آن تصویر نشان میداد سازمان انرژی اتمی ایران هدفی درازمدت را دنبال میکند و در تلاش است تا نیت حقیقی خود را از افکار عمومی، به ویژه مطبوعات و جاسوسان داخلی و خارجی پنهان نگه دارد ... هرگز خود را تا آن حد موظف به جلوگیری از برخی تحقیقات بنابر دلایل سیاسی یا محرومکردن ایران از گزینه ساخت سلاحهای اتمی در آینده احساس نمیکردم.»
۲۹۲۱۹