این مباحث را چطور باید صحت سنجی کرد؟ چگونه مطمئن شویم دشمن قصد تکمیل جنگ سخت خود را با جنگ نرم و عملیات روانی ندارد؟ جوزف نای نویسنده چندین کتاب در مورد استراتژی قدرت هوشمند، پیشنهاد میکند که مؤثرترین استراتژیها در سیاست خارجی امروزی مستلزم ترکیبی از منابع قدرت سخت و نرم است. استفاده از قدرت سخت یا فقط قدرت نرم در یک موقعیت معین معمولاً ناکافی است. این نظریه او همینک نظریه مسلط است.
حواسمان باشد برخی از نقدهایی که در گروههای انقلابی درباره چرایی عدم پاسخ کوبنده نظامی در برابر حوادث گذشته مطرح میشود، در حقیقت زیر سوال بردن تدابیر ولیفقیه است. فارغ از آنکه آیا واقعا سفیان بن ابیلیلی در تخاطب با امام حسن مجتبی علیه السلام تعبیر "مذل المؤمنین" به کار برده باشد یا آن را جعلی بدانیم؛ مواضع برخی دوستان به چنین منهاجی نزدیک میشود.
این تجربه را قبلا هم در انقلاب داشتهایم. سالهای اوج گرفتن مبارزه مسلحانه با شاه، بسیاری، حتی برخی یاران نزدیک به امام خمینی(ره) خرده میگرفتند که این نوع مبارزه "صرفاً سیاسی و به دور از اسلحه" به جایی نخواهد رسید. این را هم مستند میکردند به انواع نظریهها و نیز تجربههای دیگر کشورها .
اکنون که با چند دهه فاصله به آن روزها نگاه میکنیم، آشکار است که راهبرد جنگ چریکی شهری قطعاً سودی نداشت و ساواک همه آن گروههای معتقد به مبارزه مسلحانه را زیر ضربه برد، حتی گاهی قبل از آغاز نخستین عملیات.
اما الگوی مبارزاتی امام خمینی منجر به انقلابی متفاوت از الگوهای مارکسیستی شد و حکومت را در دست گرفت و آن الگو همچنان در جهان پیشبرنده است.
----
بعد از نگارش فهمیدم امروز، مصادف با سالروز صلح حسنی در سال ۴۱ هجری قمری است.
نظر شما