آیا خدا می‌خواست امام حسین کشته شود؟ / سخنان جعلی درباره عاشورا

حجت‌الاسلام مقدس‌نیان، مدرس حوزه علمیه قم و از خطبای هیئت رزمندگان اسلام ، به پرسش های ما درباره تاریخ‌نویسان واقعه عاشورا و احادیث جعلی پاسخ داده است.

مهمترین تاریخ‌نویسان واقعه عاشورا چه کسانی هستند؟ کدام روایت ها و سخنان درباره حادثه عاشورا جعلی و کدام درست است؟ همواره پرسش های تاریخی و کلامی بسیاری درباره واقعه عاشورا مطرح بوده و هست. درباره برخی از این نقل ها و پرسش ها با یکی از مبلغان حوزه گفت گو کردیم.

حجت‌الاسلام دکتر سید محمدحسین مقدس‌نیان، مدرس حوزه علمیه قم و از خطبای هیئت رزمندگان اسلام در گفت‌وگو با پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، به پرسش های ما درباره تاریخ‌نویسان واقعه عاشورا و احادیث جعلی پاسخ داده است.  گفت وگوی سایت مبلغ را در ادامه می خوانید:

شما مهمترین تاریخ‌نویسان واقعه عاشورا را چه کسانی می‌دانید؟ میزان تحریفات و تغییرات انجام شده در تاریخ و احادیث تا چه حد بر عقاید مردم تاثیرگذار بوده است؟

حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) مهمترین مبلغان واقعه عاشورا هستند. بیشتر مورخین اهل سنت مانند طبری، بَلاذُری، ابن سعد، ابن قتیبه و ابن اثیرو واقعه کربلا را بر اساس روایت مقتل الحسینِ ابومخنف بیان کرده‌اند. البته مورخین شیعه نیز مانند شیخ مفید، سید ابن طاووس و ابوالفرج اصفهانی نیز بیشتر اخبار کربلا را از ابومخنف و نیز روایات خود اهل بیت(ع) نقل کرده‌اند. گرچه طبری در موضوع خلفا و امیرالمومنین(ع) بارها تحریف و تغییر ایجاد کرده یا اسامی را پوشانده اما در ماجرای کربلا دست به تحریف نبرده است.

مشهور است که تاریخ را قوم‌ پیروز می‌نویسند و معمولا در زمان غاصبان و حکومت اموی افراد مزدوری بودند که سعی می‌کردند یا فضائل اهل بیت(ع) را از منابع سانسور کنند یا فضائل ایشان را به نام مخالفان‌شان ثبت کنند. به عنوان نمونه‌ای کوچک از فضیلت‌سوزی نسبت به اهل بیت(ع) و فضیلت‌سازی برای دشمنان ایشان می‌توان به قضیه سَمُرةِ ابن جُندَب اشاره کرد که با دریافت صد هزار درهم از معاویه بر منبر رفت و به دورغ گفت از رسول خدا شنیدم که فرمود آیه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» (۲۰۷ بقره) که در لیلة المَبیت، همان شبی که امیرالمؤمنین(ع) در بستر رسول خدا(ص) خوابیدند تا جان پیغمبر حفظ شود، در شان علی(ع) نازل نشده، بلکه در شان قاتل علی(ع) ابن ملجم مرادی نازل شده است.

آیا خدا می‌خواست امام حسین کشته شود؟/ سخنان جعلی درباره عاشورا

چه عامل یا عواملی یزید را از به شهادت رساندن امام سجاد(ع) و حذف امامت بازداشت؟

در بین شیعیان مشهور بود که پسر بزرگ را جانشین امام قبلی می‌دانستند. هنگامی که اسماعیل پسر بزرگ امام صادق(ع) فوت شد، امام(ع) برای جلوگیری از ایجاد فرقه و اتمام حجت با مدعیان دروغین، مردم را از فوت اسماعیل مطلع و تشییع جنازه مفصلی برگزار کردند. با این وجود بعدها فرقه اسماعیلیه تشکیل شد و هنوز هم موجود هستند.

درباره سن امام سجاد(ع) و حضرت علی ‌اکبر(ع) بین مورخین اختلاف نظر وجود دارد. برخی علی ‌اکبر(ع) را کوچکتر از امام سجاد(ع) می‌دانند، از جمله شیخ مفید در کتاب ارشاد و ابن‌شهرآشوب در المَناقب که سن آن حضرت را به هنگام شهادت حدود هجده یا نوزده سال دانسته‌اند. البته در مقابل برخی مانند ابن‌سعد در طبقات و طبری در تاریخ طبری و ابوالفرج اصفهانی و سایر مورخین گفته‌اند علی اکبر(ع) بزرگتر از امام سجاد(ع) و لحظه شهادت سن‌شان حدود 27 سال بوده است.

در بین اعراب جاهل با همه عقب‌ماندگی‌هایی که داشتند، فضیلت‌هایی به چشم می خورد که دنیای امروز از آنان جا مانده! به عنوان مثال در جنگ‌ها هیچ گاه متعرض بیماران و زنان نمی‌شدند. همین امر سبب حفظ جان امام سجاد شد. در مجلس عبیدالله ابن زیاد که امام سجاد(ع) با سخنرانی خود او را رسوا می‌کند، عبیدالله دستور قتل ایشان را می‌دهد و حضرت زینب(س) جلو می‌آید و می‌گوید اول باید مرا بکشید بعد او را! چون یک زن با آنها روبروست از کشتن امام سجاد(ع) منصرف می‌شوند. 
در مجلس یزید هم وقتی او دستور قتل امام(ع) را می‌دهد بزرگان مجلس می‌گویند این یک جوان بیمار و علیل است خودش در حال مردن است تو چرا می‌خواهی او را بکشی؟! به این ترتیب شدت بیماری امام سجاد(ع) باعث نجات جان‌شان شد و ایشان تا ۳۴ سال بعد از واقعه کربلا زنده ماندند. دشمنان با توجه به اینکه می‌دانستند نام امام بعدی علی ابن الحسین است جناب علی اکبر(ع) و اصغر(ع) شیرخوار را به آن شکل شهید کردند تا خط امامت از بین برود.

اینکه امام حسین(ع) در شب عاشورا فرمودند هر کسی دِینی به گردنش است اینجا نباشد. آیا از سخنان جعلی است یا درست است؟

این عبارت دروغی مشهور است تا برای فراریان از یاری سیدالشهدا(ع) در برابر پرسش‌گری مردم محمل و بهانه‌ای بتراشند. نقل چنین احادیثی بیشتر از سوی صوفی‌ مسلک‌ها و کسانی بوده که با نگاه دخالت نکردن در مسائل سیاسی به دنبال حفظ موقعیت خود بوده‌اند تا کسی با ایشان دشمن نشود و بتوانند با حرکت در بین حق و باطل، جایگاهشان بین امویان و حسینیان حفظ کنند.

اغلب ایشان کسانی بودند که ادعای تدین و تقوا داشتند اما عملا از جهاد به شدت پروا داشتند. در حقیقت دنبال تطهیر کردن چهره خودشان بودند. ورود به دعوای یزید و امام حسین(ع) را بی‌تقوایی می‌دانستند و می‌گفتند ما را با سیاست چه‌کار؟!

«جعل حدیث» توسط طاغوت‌ها یکی از راه‌های گمراه‌سازی مردم از مسیر حق است. یکی از احادیثی که برای بعد از پیامبر اکرم (ص) با هدف کنار زدن اهل بیت(ع) و سوار شدن بر گرده مردم جعل شد، روایت دروغ «الحقُّ لِمن غَلُب» بو. که گفتند حق با کسی است که غالب شود، حتی اگر با ظلم و ستم و به شکل ناحق مسلط شود.

در واقع دشمنان و مخالفان خواستند با نشر این‌گونه احادیث و ترویج اعتقاد به جبر از نظر کلامی، همه خطاهای طواغیت و خلفایی چون یزید را به گردن خدا بیندازند. به ذهن مردم چنین القاء کنند که اگر یزید روی کار آمد و حسین کشته شد همه کار خداست و نوبت به شما نمی‌رسد تا دخالت و اظهار نظر کنید. به این صورت یزیدی که غالب شد می شود حق و حسین (ع) که در ظاهر شکست خورده می‌شود باطل. آن هم به خواست خدا!

هم‌چنان که یزید به امام سجاد(ع) گفت: الحمدلله که خدا شما را کشت و اسیر کرد! و حضرت(ع) بلافاصله در جوابش فرمودند: این‌ها همه کار تو بود! خدا چنین نکرد!
یکی از این افراد خواجه ربیع است. او در مشهد که بارگاهی نیز برایش درست کرده‌اند، جزء سپاهیان امام علی(ع) در جنگ صفین بوده است، به امام(ع) می‌گوید اینها مسلمانند و من نمی‌توانم مسلمانان را بکشم شما من را بفرستید به جایی در حدود و مرزهای اسلام که اگر کسی حمله کرد یقین کنم کافر و مهدورالدم است! امام علی(ع) نیز او را به عنوان والی، به سمت خراسان فرستادند.

او وقتی خبر شهادت امام حسین(ع) را می‌شنود ابتدا می‌گوید یزید کار اشتباهی کرد نوه رسول الله(ص) را به شهادت رساند. سپس از گفته خود استغفار می‌کند و می‌گوید خدایا مرا ببخش که دو مسلمان با هم جنگ کردند و یکی دیگری را کشت! من چرا غیبت کردم؟! و بابت غیبت پشت سر یزید استغفار می‌کند!

پس چرا خواجه ربیع هم‌اکنون مقدس و مورد اکرام و احترام ایرانیان است؟ 

مردم از وقایع تاریخی ناآگاه هستند. اگر امروز مردم او را تکریم می کنند چون او را فردی عابد و شب زنده‌دار و نیز از موالیان امیرالمؤمنین(ع) می دانند. اغلب از این جزئیات بی‌اطلاع هستند و ضرورت دارد بیش از گذشته نسبت به مطالعه تحلیلی تاریخ روی آورند.

در گذشته بسیاری از سلف ما در ایران شیعه نبودند. بعد از صفویه و به برکت زحمات و مجاهدت‌های علمایی مانند مرحوم شیخ بهایی، مرحوم علامه مجلسی، مرحوم میرفندرسکی و میرلوحی مذهب رسمی کشور ما شیعه شد. کم کم مردم با شناخت اهل بیت(ع) به تشیع علاقمند و شیعه شدند.

مخالفان می گویند که خدا می‌خواست امام حسین(ع) کشته شود و یزید به خواست خدا این کار را انجام داد. آیا این واقعه جان‌سوز خواست خدا بود؟ 

این شُبهه است و در جواب این شبهه می‌گوییم خدا دو خواست دارد: یکی خواست تشریعی پروردگاراست و دیگری خواست تکوینی خدای متعال. خواست تشریعی همان بایدها و نبایدهایی است که پروردگار متعال از ما خواسته و هر کسی در عمل امکان مخالفت با آن را دارد. مثلا پروردگار می‌فرماید نماز بخوان! حالا کسی مخالفت می کند.

اما یک خواست تکوینی هم داریم که مربوط است به هست‌ها و نیست‌ها می‌شود. مانند قوانینی که خدای عالم وضع فرموده. مثل جاذبه زمین یا اگر به یک انسان اکسیژن نرسد او می‌میرد. یا اگر خون بدن کسی بر اثر جراحت خارج شود می‌میرد. این‌ها قوانینی هستند که از آن‌ها به خواست تکوینی یاد می کنیم. ما توان مقابله و مخالفت با خواست تکوینی پروردگار متعال را نداریم مگر اینکه خود خدای متعال اجازه بر چنین تصرفی بدهد. مثل آن که به آتش سوزان می‌فرماید «یا نار کونی بردا و سلاما علی ابراهیم» و دیگر آتش حضرت ابراهیم را نمی‌سوزاند.
حال در کربلا خواست تشریعی خدای متعال این است که حسینم را نکشید! ولی خواست تکوینی پروردگار این است که طبق قوانین هستی اگر سر سیدالشهدا(ع) را از تن مبارک جدا کنند حضرت‌شان به شهادت خواهد رسید. ولی این افراد با شیطنتی خاص تلاش می کنند خدا را مقصر جلوه دهند و یزیدیان را از جنایت مبرا کنند. 

کد خبر 1945787

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 12 =