چند دقیقه پیش از آغاز مراسم گلدن گلوب در گوشهای از فضای مجازی نوشتم که «ای اصغر فرهادی! کاش بدانی که ما امشب تا چه اندازه به پیروزی تو نیاز داریم. کاش بدانی».
او میدانست. خوب هم میدانست. وقتی آنکه جایزه بهترین فیلم غیر انگلیسیزبان را خواند، گفت: «and the golden globe goes to Iran- A separation»، اشک شوق و افتخار در چشمانمان دوید و با ناباوری دریافتیم که این جایزه مهم مال ما شده. مال ما و ایران شده و نه مال فرهادی.
او میدانست. خوب هم میدانست. وقتی آنکه جایزه بهترین فیلم غیر انگلیسیزبان را خواند، گفت: «and the golden globe goes to Iran- A separation»، اشک شوق و افتخار در چشمانمان دوید و با ناباوری دریافتیم که این جایزه مهم مال ما شده. مال ما و ایران شده و نه مال فرهادی.
نمیدانم فرهادی چطور توانست با این خونسردی روی سن حرف بزند اما میدانم. فرهادی خودش خوب فهمید که جایزه مال کیست. آنقدر باهوش بود که در یک بزنگاه مهم، جایی که میلیونها نفر چشم به او دوختهاند واقعیت مردم سرزمینش را گوشزد کند و در شادترین لحظات غم ملتش را از یاد نبرد و به یاد همه بیاورد که مردم این سرزمین صلح طلبند و عاشق آرامش.
چند دقیقه بعد از دریافت جایزه در همان گوشه از فضای مجازی نوشتم: «مبارک همه مردم ایران باشد». نمیدانم چند درصد از مردم ایران به اهمیت این جایزه و جوایز فرهنگی و هنری مشابه آن آگاهند، درصدش خیلی مهم نیست. تاریخ این موفقیتها و افتخارات را پای ملت بزرگ ایران خواهد نوشت.
اما اینکه مردم ایران و فرهادی قدر این موفقیتها را بدانند کافی نیست. این مثلث ضلع سومی هم دارد که بد نیست بداند سینمای ایران هرچه آبرو و افتخار دارد متعلق به هنرمندان باشرف و مردم صبور ایران است. بد نیست بداند هر ضربهای که به تمامیت و هویت هنرمندان این مرز و بوم وارد شود، لطمهای است که متوجه فرهنگ پر افتخار مردم ایران خواهد بود.
اما اینکه مردم ایران و فرهادی قدر این موفقیتها را بدانند کافی نیست. این مثلث ضلع سومی هم دارد که بد نیست بداند سینمای ایران هرچه آبرو و افتخار دارد متعلق به هنرمندان باشرف و مردم صبور ایران است. بد نیست بداند هر ضربهای که به تمامیت و هویت هنرمندان این مرز و بوم وارد شود، لطمهای است که متوجه فرهنگ پر افتخار مردم ایران خواهد بود.
و باز نوشتم: «بعد از مدتها چیزی در این دیار پیدا شد که بشود به آن افتخار کرد». هنوز هم بر این باورم.
جایزه گلدن گلوب، جایزه عظیمی نیست. همین دیشب بیست و چند نفر دیگر مجسمه گلدن گلوب را در دست گرفتند و خوشحال شدند و رفتند. ولی هیچکدامشان به اندازه ما اشک شوق نریختند و افتخار نکردند. آیا ما اینقدر «ندید بدید» و کم جنبهایم؟ به گمانم نه، به هیچ وجه. ما در شرایط پرفشاری قرار داشتیم که بدجوری به یک پیروزی اینچنینی نیازمند بودیم. بدجوری.
و حالا در این گوشه فضای مجازی مینویسم: «ای اصغر فرهادی! از تو ممنونیم. نه فقط بابت فیلم خوبی که ساختی. نه فقط بابت جایزه معتبری که گرفتی. بابت شوق و غرور و افتخاری که در این زمانه از تو نصیب ما شد و بابت آنکه نام سرزمینت را بلند کردی. دست مریزاد.»
5858
5858
نظر شما