رئیسی که در انتخابات ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ توانست با ۱۰۵ هزار رای (۲۷ درصد آرا) به عنوان یکی از ۳ منتخب حوزه انتخابیه قم به مجلس دوازدهم راه پیدا کند و در این شهر به عنوان «پدیده انتخابات» شناخته میشود.
مشروح گفتگوی وی با ایسنا را در ادامه می خوانید؛
چرا از شما به عنوان پدیده انتخابات قم یاد میکنند؟
حسب اطلاعی که دوستان به من دادند بعد از انقلاب اسلامی جوانترین فردی هستم که در انتخابات مجلس ازحوزه انتخابیه قم توانستم رای بیاورم و وارد مجلس شوم. فضای سیاسی قم فضایی خیلی خاص است که با شهرهای دیگر قابل مقایسه نیست؛ به صورت سنتی در قم معمولاً جوانان حتی جوانان انقلابی شانس زیادی برای رای آوری ندارند و من با لطف خدا و اعتماد مردم توانستم به مجلس راه یابم در نوع خودش خیلی عجیب بود و به همین دلیل نیز عنوان پدیده انتخابات قم را به من دادهاند. دلیل دوم نیز این بود که من حتی یک ستاد شخصی هم نداشتم؛ چراکه معلم دانشگاه هستم و بضاعت اینکه بخواهم ستادی برای تبلیغات آن چنانی راه اندازی کنم و عِده و عُدهای داشته باشم، نداشتم؛ با این وجود مردم به خاطر گفتمانی که مطرح کردم به من اعتماد کردند. برای کسانی که در فضای سیاسی قم بودند، خیلی دور از ذهن بود که یک نفر بدون حتی یک ستاد تبلیغاتی بتواند رای بیاورد و آن هم بالای صد هزار رای.
چقدر در دوران رقابتهای انتخاباتی برای تبلیغات هزینه کردید؟
خیلی کم؛ فکر میکنم در کلاشهرها جزو کم هزینهترین نمایندهها بودم؛ عدد هزینههای تبلیغاتی من به ۳۰۰ میلیون تومان نرسید که البته همه این هزینه را نیز اقربا و دوستان متقبل شدند؛ بخش زیای را پدر و برادرم متقبل شدند. من وامدار هیچ جریان و گروهی نیستم و فقط اعضای خانواده و تعدادی از بچههای انقلابی قم که حتی نمیدانم چه کسانی بودند به من کمک مالی کردند.
خیر؛ من به هیچ وجه شخصیت سیاسی نیستم و معتقدم که اساس گفتمان تمدنی، گفتمان سیاسی نیست.نه اصلاح طلب و نه اصولگرا نمیتوانند گفتمان تمدنی را برای خود مصادره کنند.من واژه اصولگرایی را قبول ندارم؛ اصولگرایی اقتضائاتی دارد که من آن را در لیست قم برای انتخابات مجلس دوازدهم ندیدم؛ معتقدم که اصول گرایی به اسم نیست، بلکه به رسم است.
من در لیست مشهور شورای هماهنگی اصولگرایان نبودم ، بلکه با لطف دوستان در لیستهایی حضور داشتم که در مقابل این لیست مطرح شدنددر قم یک لیست به عنوان شورای هماهنگی اصولگرایان منتشر شد و لیستهای دیگری که مقابل این لیست منتشر شدند، عمدتاً با محوریت جوانان انقلابی مطرح شدند و در هر کدام از آنها از ۳ کاندیدای هر لیست حداقل یک الی ۲ نفر جوان حضور داشتند. اتفاقاً من در لیست مشهور شورای هماهنگی اصولگرایان نبودم ، بلکه با لطف دوستان در لیستهایی حضور داشتم که در مقابل این لیست مطرح شدند. من بارها اعلام کردم که مستقل هستم و خودم را به هیچ گروه و حزبی متعهد نمیدانم و فقط به گفتمان تمدنی و منویات رهبری متعهد هستم، با این وجود لطف کردند و نام من را در این لیست ها قرار دادند.
در این شرایط منان رئیسی متعلق به کدام جریان تعریف میشود؟
به هیچ کدام از احزاب سیاسی هم نه تعهد دادهام و نه تاکنون عضو آنها شدهام و فقط گفتمان انقلاب اسلامی با محوریت رهبری را دنبال میکنمجبهه نیروهای انقلاب؛ من چتر انقلاب را فراتر از اصولگرا و اصلاح طلب میدانم. به لحاظ پایگاه ایدئولوژیک و سیاسی در سهپر استان قم نیز من را به عنوان یک استاد دانشگاه کاملاً انقلابی میشناسند. بارها گفتم که من رویکرد سیاسی ندارم و به اینکه اصلاح طلب و اصولگرا چه میگویند کاری ندارم؛ من فقط یک خط قرمز دارم و آن منویات رهبری است و به هیچ کدام از احزاب سیاسی هم نه تعهد دادهام و نه تاکنون عضو آنها شدهام و فقط گفتمان انقلاب اسلامی با محوریت رهبری را دنبال میکنم.
اشاره کردید که یکی از دلایل انتخاب شما به عنوان منتخب مردم قم، اقبال مردم به گفتمانی است که مطرح کردید؛ این گفتمان چه شاخصههای دارد؟
من بیش از ۱۵ سال است که روی مباحث شهر اسلامی و سبک زندگی اسلامی کار میکنم و مدیر پژوهشکده معماری و شهرسازی اسلامی هستم و پیش از ورود به عرصه انتخابات نیز رئیس مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهری شهرداری تهران بودم و رویکردم متناسب با سبقه پژوهشی و مطالعاتیام رویکردی تمدنی بوده است؛ در انتخابات قم من را با کلیدواژه «نماینده تمدنی» میشناختند؛ باورم این است که آموزههای آئینی ما این ظرفیت را دارد که در ابعاد و شئون مختلف زندگی راه حلهایی متناسب با سبک زندگی و هویت بومی خودمان ارائه کند؛ اتفاقی که امروز در عرصههای مختلف خیلی شاهد نیستیم. مثلاً در کمیسیونهای مجلس معمولاً بخش قابل توجهی از مصوبات در راستای تقویت سبک زندگی بومی با اسلامی نیست.
باورم این است که آموزههای بومی و آئینی ما این ظرفیت را دارد که بتواند تقویت کننده و تسهیلگر سبک زندگی اسلامی و ایرانی و تمدن اسلامی باشد؛ بر اساس این گفتمان نخ تسبیحی که میتواند عرصهها و حلقههای مختلف زندگی را به هم متصل کند، مجموعه آموزههایی است که میتوانیم از مبانی و منابع بومی و آئینی خودمان به آن استناد کنیم است.
اولویتهای جنابعالی برای مجلس دوازدهم چیست؟
باید ریل گذاری موجود در مجلس عوض شود و به جای جبهه بندیهای سیاسی شامل چپ و راست به سمت تقویت گفتمان تمدن اسلامی حرکت کنیم و فراکسیونی تحت عنوان «تمدن اسلامی» در مجلس تشکیل شودمن بخش مهمی از راه نجات کشور را در تقنین صحیح و بخش دیگر آن را در اجرا و نظارت صحیح بر اجرا میدانم؛ اگر قرار است مجلس دوازدهم موفق باشد گفتمان تمدنی که اشاره کردم باید مورد توجه قرار بگیرد و به سمت تغییر ریل گذاری مجلس متناسب با مبانی و مفاهیم تمدن اسلامی حرکت کنیم؛ اتفاقی که در این مجلس و مجالس قبل کمتر رخ داده است. امروز نگاهها سیاسی است و نه تمدنی؛ در این شرایط باید ریل گذاری موجود در مجلس عوض شود و به جای جبهه بندیهای سیاسی شامل چپ و راست به سمت تقویت گفتمان تمدن اسلامی حرکت کنیم و فراکسیونی تحت عنوان «تمدن اسلامی» و نه «انقلاب اسلامی» و با رویکر تمدنی در مجلس تشکیل شود؛ چراکه بعضی از دوستانی که به فراکسیون انقلاب اسلامی میروند، گفتمانی سیاسی دارند، درحالی که به نظرم این گفتمان صرفاً سیاسی برای مجلس و کشور سم است.
من میگویم بجای اینکه لیست بدهیم و بگوییم لیست اصلاح طلبان این است و لیست اصولگرایان آن است، به فردی که مثلاً مدعی لیست اصولگرایی است بگوییم محتوای این لیست در سیاست، تقنین و اجرا چه تفاوتی با لیست اصلاح طلبان دارد؛ در سپهر سیاسی جهان وقتی میگویند فلانی متعلق به جناح چپ یا راست است، عملاً میبینیم که سیاست اقتصادی آنها متفاوت است و سیاست اقتصادی طیف چپ نزدیک به جریانات سوسیالیستی و سیاستهای اقتصادی طیف راست معتقد به سرمایه داری است ولی در ایران و مثلاً در حوزه مدیریت شهری میبینیم که وقتی جریانات راست و چپ تعییر میکنند، همچنان ترجیع بند و شاه کلید اداره شهر مبتنی بر شهر فروشی، تراکم فروشی و عوارض ساخت و ساز است؛ فرقی ندارد که شهردار انقلابی باشد یا اصلاح طلب یا اصولگرا، چراکه این سیاست تفاوتی نمیکند؛ چه بسا حتی وقتی شهردارانی که با شعارهای اصولگرایی سر کار آمدند در موضوع تراکم فروشی که بارها مورد انتقاد رهبری نیز قرار گرفته است، حتی نسبت به شهرداران اصلاح طلب شدیدتر عمل کردند.
علت اصرار من بر اینکه میگویم اصولگرا نیستم این است که تلاشم بر این است که واقعاً در مقام عمل در حوزه تقنین و نظارت به گفتمان تمدن اسلامی پایبند باشم و معتقدم که موضوع تمدن اسلامی، دال مرکزی منظومه فکری رهبری است بر همین اساس نیز میگویم گفتمان تمدنی راه نجات کشور است و اگر گفتمان رایج در کشور از سیاسی به تمدنی تبدیل نشود، وضعیت موجود ادامه پیدا میکند. یکی از مصایق ترویج گفتمان سیاسی در کشور در حوزه رسانه این است که بارها گفته میشد محوریت رسانه و فضای مجازی نباید با سلبریتیها باشد، اما امروز میبینیم کسانی که خودشان در فضای رسانهای کشور مسئولیت پیدا کردند به روشهای مختلف در حال تقویت فضای سلبریتی پروری هستند؛ حرف ما این است که اگر قرار است اصولگرا همان کاری را انجام بدهد که اصلاح طلب انجام داد، دیگر چه تفاوتی ایجاد میشود؟ مردم که عاشق چشم و ابروی ما نیستند، بلکه اگر رایی میدهند منتظر تحول در سیاست هستند.
در گفتمان تمدنی مورد نظر جنابعالی، فرهنگ در چه جایگاهی قرار دارد؟
اساساً گفتمان تمدنی ۴ رکن دارد؛ رکن اول حاکمیتی و مربوط به اجزا و ارکانی است که در اداره جامعه موثرند؛ رکن دوم مربوط به مخاطبان سیاستهای حاکمیتی یعنی مردم است که این دو رکن وجه انسانی تمدن را شامل میشوند. گفتمان تمدنی همچنین دو وجه دیگر نیز دارد که به عنوان وجوه غیر انسانی شامل سخت افزار و نرم افزار هستند. سخت افزار تمدن وجه فیزیکی و کالبدی تمدن است؛ یعنی فیزیک شهرها، نظام کالبدی، شهرسازی و ساختارهایی که به مردم عرضه میکنیم تا مردم در آنها زیست کنند و فرهنگ وجه نرم و نرم افزاری تمدن است. اگر قرار است نرم افزار تمدن درست کار کند، باید هم در حوزه حاکمیتی و تقنینی متناسب با ظرفیت و بضاعت مردم و شهروندان تصمیم گیری کنیم که پذیرا باشند و هم ملاحظات و اقتضائات حوزه سخت افزاری را رعایت کنیم؛ چراکه اگر در تدبیر وجه سخت و کالبدی جامعه اشتباهی صورت بگیرد، در آن صورت وجه نرم این تمدن نیز خراب میشود.
یکی از دلایلی که موضوع غفاف و حجاب در جامعه حل نمیشود این است که میخواهیم بدون توجه به سایر علل و پارامترهای تاثیر گذار، این موضوع را حل کنیمالان یکی از مباحث داغ جامعه که موضوعی کاملاً فرهنگی دارد موضوع عفاف و حجاب است؛ یکی از دلایلی که موضوع غفاف و حجاب در جامعه حل نمیشود این است که میخواهیم بدون توجه به سایر علل و پارامترهای تاثیر گذار، این موضوع را حل کنیم. یکی از پارامترهای موثر بر فرهگ عفاف و حجاب محیط زیست و زندگی مردم است یعنی شهرهایی که برای مردم میسازیم؛ اگر در شهر حریم زدایی انجام شد، در آن زمان در حوزه فرهنگ هم حجاب زدایی میشود؛ حریم زدایی از ابنیه روی دیگر حجاب زدایی از البسه است.
منظور جنابعالی از حریم زدایی از ابنیه چیست؟
حریم زدایی از ابنیه به این معناست که محیط زیست مردم محیطی باشد که تسهیل گر فرهنگ عفاف و حجاب نباشد؛ مثلاً در گذشته در خانههای سنتی حیاط در وسط ساختمان و اتاقها دور تا دور حیاط قرار داشتند و الگوی خانه درون گرا بود؛ بنابراین این ساختمان با اقتضائات اقلیمی ما سازگار بود؛ چراکه ۷۰ درصد مساحت کشور ما بیابانی و نیمه بیابانی است و در این شرایط بهتر آن است که محیط زندگی کردن مردم به گونهای طراحی شود که تبادل حرارتی با محیط بیرون به حداقل برسد تا در تابستان هوای داخل خیلی گرم و در زمستان خیلی سرد نشود؛ برای این کار به جای ساخت منازل برونگرا به این صورت که پنجره به سمت بیرون و معبر است، منازل را به شکل سنتی و درونگرا میساختند و این نوع بناها هم با اقلیم و هم با فرهنگ ما سازگار بود، چون وقتی حیاط وسط و پنجرهها به سمت داخل باشد، باعث میشود که فرهنگ عفاف و حجاب ما حفظ شود و کسانی که از بیرون حرکت میکنند هیچ اشراف بصری و صوتی به محیط داخلی نداشته باشند؛ اینها همه از مباحث تمدنی ما محسوب میشود و حتی در روایات به ما توصیه شده است که با بوی غذای خود همسایهات را آزار نده.
امروز در شهرهای متراکم و عمودی معاصر روابط انسانی و همسایگی رو به تضعیف است و این نوع شهرسازی متراکم، عمودی و برون گرا در حال تضعیف مولفههای فرهنگ عمومی ماست؛ بنابراین اگر بخواهیم حجاب را اصلاح کنیم، یک شاخصه مهم این است که همراه با مباحث فرهنگی، وجوه سخت را نیز در نظر بگیریم و همزمان هر دو را با هم ببینیم؛ یکی از مشکلات لایحه عفاف و حجاب در مجلس این است که این دو وجه را همزمان با هم ندیده است.
با توجه به این توضیحات، آیا جنابعالی منتقد مصوبه عفاف و حجاب مجلس یازدهم هستید؟
این مصوبه ظرفیتهای خوب و نقاط قوتی دارد، اما در بُعد توجه به ظرف زندگی، علل و ریشهها جای کار بیشتری دارد.
در کنار مساله حجاب، یکی از مسایلی که مورد توجه جامعه قرار دارد، مساله فضای مجازی و دسترسیها به این فضا است؛ در این زمینه در مجلس یازدهم موضوع طرح صیانت مطرح شد که البته سرنوشت آن نامعلوم مانده است؛ نظر شما درباره اینترنت چیست؟ سطح دسترسی مردم به این فضا را چطور ارزیابی میکنید؟
اینترنت یک ابزار اجتناب ناپذیر در زندگی معاصر است و نمیتوان آن را محدود کرد، اما من با اینکه وبسایتها و پایگاههایی که میتوانند برای باورها و ارزشهای بومی مخرب باشند، کنترل شوند، موافقم.
این سخن به این معناست که شما موافق فیلترینگ هستید؟
فیلترینگ در حدش بله.
آنچه که امروز وجود دارد، متناسب با «حد» ی است که میگویید؟
من متخصص فضای مجازی نیستم.
شما منتخب مردم یک شهر در مجلس دوازدهم هستید و باید در مجلس در این زمینه هم تصمیم گیری داشته باشید.
گفتمان تمدنی برگرفته از آموزههای دینی است و اسلام نیز دین اعتدال است؛ صیانت نه افراطش خوب است و نه تفریطش؛ افراط یعنی افراط در فیلترینگ و اینکه حتی مواردی که میتواند آوردههای مفیدی داشته باشد و منافع آن بیشتر از مضرات آن باشد را فیلتر کنید؛ اگر فایده یک وبسایت بیشتر از هزینه آن باشد، من با فیلتر آن موافق نیستم. تفریط نیز یعنی اینکه کلاً فضای مجازی رها شود. در کشورهایی هم که مدعی آزادی هستند رها کردن مطلق نداریم و الان نیز برای دسترسی به تیک تاک یا برخی از پایگاههای اینترنتی در چین، آمریکا و کشورهای دیگر که مدعی آزادی مطلق هستند، محدودیتهایی قائل میشوند و حداقل به کودک و نوجوان اجازه نمیدهند چیزهایی را ببینند.
چرا ما از پاپ کاتولیکتر و کاسه داغتر از آش شویم؟ من میگویم که اسلام دین وسط است؛ نه افراط و فیلتر مطلق که بعضاً نیز مشاهده میشود و نه تفریط و رها کردن مطلقچرا ما از پاپ کاتولیکتر و کاسه داغتر از آش شویم؟ من میگویم که اسلام دین وسط است؛ نه افراط و فیلتر مطلق که بعضاً نیز مشاهده میشود و نه تفریط و رها کردن مطلق؛ آنچه باید اعمال شود حد وسط است، اما این یک وجه مدیریت فضای مجازی و وجه سخت آن است؛ وجه نرم یعنی شما جامعه را به نوعی مدیریت و ارزشهای بومی را به گونهای در جامعه عمق بدهی که اگر جوان و نوجوان ما حتی اگر در فضایی آلوده قرار گرفت، خودش آنقدر از درون قوی باشد که در آن فضا آلوده نشود؛ ایده آل این است و لوازم آن نیز درست بودن حکمرانی است؛ در این صورت بخش زیادی از جامعه خودشان دیندار بار میآیند و اگر در فضای نامطلوبی نیز قرار بگیرند، خودشان به سمت آن فضا نمیروند.
ما آنطور که باید و شاید به وجه نرم قائل نیستیم و توجهمان بیشتر به وجوه سخت و بگیر و ببند است؛ گرچه این وجوه سخت در جای خود لازم است اما آنچه مهمتر است فرهنگ است که باید از طریق حکمرانی، تقنین و تربیت درست مورد توجه قرار بگیرد؛ اسلام نیز با همین روش تمدن خودش را بسط داد؛ پیامبر اسلام (ص) با زور شمشیر این تمدن را بسط نداد، بلکه با فرهنگسازی این کار را انجام داد و آنچه که ما نیز امروز نیاز داریم بیش از هر چیزی فرهنگ سازی است. در وجه سخت نیز باید به شرط اینکه افراط و تفریط نشود و در حد خودش مانند کشورهای آمریکا و چین که متناسب با فرهنگ خودشان یکسری محدودیت اعمال میکنند، عمل کنیم.
چون خودم مشتری این وبسایتها و پایگاههای فیلتر شده نیستم، نمیتوانم قضاوت و ارزیابی کنم.
در حوزه سیاست خارجی همواره یکی از اختلاف نظرهای طیفهای مختلف مساله مذاکره با غرب است؛ نظر شما در این باره چیست؟
علت نا فرجام شدن برجام نیز این بود که آنها به دنبال آن هستند که ما تا انتهای مسیر دنبال آنها برویم؛ آنها به حدی قانع نمیشوند و سیری ناپذیرندچیزی که در این زمینه من دنبال میکنم، همان چیزی است که رهبری و بسیاری از علمای دیگر بارها به آن اشاره کردند؛ آیت الله جوادی آملی در این زمینه میگویند که «وقتی با غربیها دست میدهید، بعد از دست دادن انگشتانتان را بشمارید»؛ این جملهی بسیار زیبایی است؛چراکه ایشان نمیگویند که دست نده، بلکه میگویند دست بده، اما حواست را جمع کن. در گفتمان تمدنی، پیش فرض من این است که به غربیها خوشبین نیستم؛ در قرآن نیز آمده است که «یهود و نسارا از تو راضی نمیشوند مگر آنکه از ملت و آئین آنها تبعیت کنی»؛ در قضایای مذاکرات برجام که چندین سال در دولت قبل ادامه پیدا کرد، بحث در ظاهر مسائل هستهای بود، اما به یک مرحلهای که رسید، گفتند که گام بعد از برجام، موضوعات موشکی است. علت نا فرجام شدن برجام نیز این بود که آنها به دنبال آن هستند که ما تا انتهای مسیر دنبال آنها برویم؛ آنها به حدی قانع نمیشوند و سیری ناپذیرند.
پیش فرض من این است که به آنها خوشبین نیستم، اما این به معنای عدم مذاکره نیست؛ بلکه باید جامعه خود و جامعه بین الملل را قانع کنیم و بگوییم که ما مقصر نبودیم و ما برجام را پاره نکردیم؛ اگر از ابتدا مذاکره نمیکردیم، میگفتند که ایران مقصر است؛ ما مجبور بودیم این هزینه را بدهیم تا هم مردم خودمان و هم مردم دنیا قانع شوند. علت اینکه امروز نمیتوانیم از سوئیف (یک شبکه ارتباطات مالی بین بانکی جهانی) استفاده کنیم و مبادلات خارجی ما عملاً قفل است به این دلیل است که آنها فقط به برجام هستهای قانع نیستند و میگفتند که ایران باید گامهای بعد را نیز طی کند.آیا اگر پا به پای آنها حرکت میکردیم، میتوانستیم از حیثیت، اقتدار و عزت کشور دفاع و عملیات وعده صادق را انجام دهیم؟ لذا با جملاتی که برخی از بزرگانی که به رحمت خدا رفتند گفتند که «دنیای فردا دنیای گفتوگو و مذاکره است و دنیای موشک گذشته است»، ابداً موافق نیستم؛ چراکه دنیا همیشه دنیای زور بوده و تا ظهور حضرت ولیعصر(عج) هم این وضعیت ادامه پیدا میکند تا ایشان ظهور کنند و عدالت پابرجا شود؛ تا آن زمان مذاکره و گفتوگو مزاح و شوخیای است که باید آن انجام داد و در جای خودش به صورت جدی دنبال کنیم.
اولویتهای شما برای عضویت در کمیسیونها تخصصی مجلس چیست؟
با توجه به تحصیلات دانشگاهی که دارم، اولویت اولم کمیسیون عمران است و کمیسیونهای آموزش و تحقیقات، شوراها و امور داخلی کشور و اقتصادی در اولویتهای بعدی قرار دارند.
با توجه به نزدیک شدن به افتتاحیه مجلس دوازدهم و طرح مباحثی درباره ریاست این مجلس، بنا به گفتی برخی از منتخبان گفتوگوهایی با آنها در این زمینه انجام شده است؛ آیا در جریان این لابیگریها برای انتخاب رئیس، تاکنون گفتوگویی با شما انجام شده است؟
برخی از دوستان در این زمینه صحبتهایی را مطرح کردند، اما تاکنون صحبت مستقیمی با من نشده است.
پیش بینی من این است که احتمالاً آقای قالیباف به عنوان رئیس ابقا میشودپیش بینی من این است که تغییر خیلی جدی در هیئت رئیسه مجلس اتفاق نمیافتد و حدس میزنم که با ترکیبی که از مجلس بعدی مشخص شده است، احتمالاً آقای قالیباف به عنوان رئیس ابقا میشود.
پیش بینی شما از وضعیت فراکسیونهای مجلس چیست؟ به نظر جنابعالی فراکسیون اکثریت متعلق به کدام جریان خواهد بود؟
فکر میکنم شبیه به مجلس یازدهم، دوستانی که در طیف انقلابی میگنجند اکثریت مجلس را تشکیل میدهند.
نظر جنابعالی درباره عملکرد مرکز پژوهشهای مجلس چسیت؟
هر کدام از ۲۹۰ نفر از نمایندگان مجلس در یک حوزه متخصص هستیم و در حوزههای دیگر تخصصی نداریم؛ با توجه با اینکه لازمه تقنین خوب مشورت است و این کار را مرکز پژوهشهای مجلس و مراکز مشابه انجام میدهند، اگر قرار است گفتمان اسلامی در مجلس حاکم شود تا متناسب با تمدن اسلامی قانون گذاری کنیم، باید ریل خروجیهای مرکز پژوهشها نیز تغییر کند و این مرکز وارد ریل تمدنی شود.
نهاد علم در کشور ما داری ۲ بازوی دانشگاه و حوزه است، اما نسبت به هر ۲ نهاد انتقاداتی وارد است؛ غالب دانشگاههای کشور گرچه دارای نگاه سیستمی هستند و این نگاه بسیار صحیح است اما غالباً سکولار هستند؛ در مقابل نقدی که به حوزه وارد است این است که با وجود مخالفت با رویکرد سکولار، نگاه سیستمی ندارد و جزئی نگر هستند؛ در این وضعیت از مرکز پژوهشهای مجلس انتظار میرود که اگر قرار است به تقنین نمایندگان کمک کند، نقدهایی که به حوزه و دانشگاه وارد میشود را پوشش دهد.
۲۷۲۱۸
نظر شما