به گزارش خبرآنلاین، رمان «وقتی چراغهای زندگی روشن میشوند» نوشته نویسنده ترکتبار «سردار ازکان» با ترجمه «بهروز دیجوریان» در چهاردهمین نشست از سلسله نشستهای نقد آموت ( پنجشنبه، 24 آذرماه) نقد و بررسی شد.
امیرحسین یزدانبد، نویسنده، در این نشست گفت: «به لحاظ تماتیک و فرمی، این کار جزو یکسری از ادبیات کمتعداد در دنیای ادبیات دستهبندی میشود؛ ادبیاتی است که شما را به شک میاندازد که حتی ممکن است بخشی از آن جزو ادبیات کودک باشد. داستانهایی افسانهای با فضاهایی نسبتاً کودکانه و تعداد کمی شخصیت و ماجرایی که تا حدی از حالت رئال خارج میشوند. ریشه این نوع داستانها را در داستانهای اولیه و حکایتهای کهن میتوان یافت. این داستانها اغلب دغدغهی هستیشناسانه دارند. اغلب شخصیت اصلی در یک وضعیت سفر قرار دارد. معمولاً یک نوع ساختار رفت و برگشتی دارد. مثل اغلب ساختارهای اسطورهای که سفر شخصیت اصلی را داریم و شخصیت معمولاً به همان جایی بازمیگردد که داستان را شروع کرده بوده است. این دور رفت و برگشت شخصیت در ساختارهای اسطورهای که به این نوع داستانها هم وارد شده است.»
وی افزود: « ما با یک کتاب بسیار ساده روبهرو هستیم. این کتاب هیچ پیچیدگی فرمی خاصی ندارد. تقریباً میتوانم داستان را در یک پاراگراف برایتان تعریف کنم. هیچ ویژگی مشخص زمانی هم ندارد، نظایر بسیاری هم در عالم داستان میتوانیم برای آن پیدا کنیم. درونمایه اثر هم که در جهان روانشناسی و علوم موفقیت قرار دارد، به اشکال مختلف در ادبیات تکرار شده است. به بیان دقیقتر ما با کاری روبرو هستیم که در ظاهر هیچ چیزی برای ارائه کردن ندارد. اما من سؤال بزرگتری دارم و آن هم اینکه چطور در حین خواندن این کار من همچنان از آن لذت میبرم؟ به نظرم برخلاف این همه چیز سادهای که در ظاهر در این کار و نظایر این کارها وجود دارد، این کتابها و این نوع داستاننویسی، شیوههای اغلب متظاهرانه و تکنیکهای اغلب اجباری و سوارشده بر روی داستان را کلاً کنار میگذارد و ناگهان ما به عنوان مخاطب با یک ساختار بسیار ساده روبهرو میشویم، تا حدی که شاید حتی لحظاتی شما را به این فکر بیاندازد که اگر این کار را یک بچه دهساله هم بخواند، از آن لذت میبرد؛ همانگونه که این امر در مورد آثاری مانند شازده کوچولو اتفاق میافتد.»
او در ادامه گفت: « داستان به لحاظ فرمی داستانی سه فصلی است و من برای این تقسیمبندی هیچ منطقی نمیبینم. همچنانکه پیشگفتار را هم اضافه میبینم. در نسخه اصلی کتاب هم نویسنده اصرار بر فصلبندی داشته است. فصلبندی در داستاننویسی از درام و هنر تئاتر آمده است. و شما وقتی باید تنفس به ذهن خواننده بدهید و یک فصل جدید ایجاد کنید که حوادث درون یک صحنه، آغاز شده و به اتمام رسیده است و حالا شما به عنوان نویسنده میخواهید که حال صحنه را عوض کنید. اگرچه در رمان ممکن است که کسی این صحنهها را کاملاً به هم تنیده پیش برود. نویسنده این کتاب با استفاده از شیوه عمر کوچک و عمر بزرگ - که نام دو شخصیت در رمان است - اینها را تقسیمبندی کرده و در هم بافته است. این مورد در کتاب موفق عمل شده است؛ به این معنا که ما یک بار روایت کودکی این آدم را و یک بار هم روایت بزرگسالیاش را داریم. اما شیوه رفت و برگشت کتاب: ما به عنوان مخاطب وقتی درگیر فضای کودک میشویم، نویسنده سریع برمیگردد به فضای اندوهگین و افسرده و جدی و شکاک دوران بزرگسالی عمر، در حالیکه در کودکی با یک بچه سادهلوح طرف هستیم. نویسنده با مهارت تمام از این دوپارگی رمان عبور کرده است. در این کتاب، یک تکه از کودکی عمر و یک تکه از بزرگسالیاش را میبینیم. اگر نویسنده این بخشها را جدا مینوشت - همانگونه که شما به عنوان مخاطب میتوانید در خوانشتان یک بار بخشهای عمر بزرگ را بخوانید و یک بار بخشهای عمر کوچک را - هیچ مشکلی به لحاظ مضمونی برای شما نمیافتاد؛ اما به لحاظ فرمی شما کاملاً با یک اثر دو پاره روبهرو میشوید.
یزدانبد سپس در رابطه با زبان اثر گفت: «زبان استانبولی، بسیار شاعرانه است. مانند زبان فارسی، پیچیدگیهای زبانی بسیاری دارد. اما این کار به لحاظ زبانی، زبانی به شدت ساده و حتی نزدیک به زبان کاملاً روزنامهای سطح پایین را انتخاب کرده است. در توصیفها حتی آنجاییکه میخواهد یک صحنه را توصیف کند نیز ساده عمل میکند. توصیف در لند اسکیپ اوج شاعرانگی زبان است. وقتی ما میخواهیم به عنوان نویسنده یک صحنه را باز کنیم و مثلاً یک غروب را توصیف کنیم، اغلب ما در دام بازیهای زبانی و بازیهای رنگ و شاعرانگی میافتیم. مانند نویسندگان قدرتمندی مانند رومان رولان که به عنوان یکی از شاهکارهای لند اسکیپ نوشتن و شاهکارهای خلق فضای طبیعی، به شدت در این دام میافتد. نویسنده این رمان اما با مهارت ضمن اینکه میگوید که اتفاق در چه فضا و چه طبیعتی رخ میدهد، در این دام نمیافتد.»
او همچنین گفت: «هر کس که عضو تیم ملی است، لزوماً بازیکن خوبی نیست. به نظر من این کتاب در گروه کتابهایی چون شازده کوچولو قرار میگیرد؛ اما اینکه ارزش ادبی آن در چه حدی است، بحث دیگری است. هر اثری، قراردادهای خودش را دارد. این اثر در نگاه اول دارد ما را با یک داستان نقالانه بسیار ساده که به دور از پیچیدگیهای توصیفی، به دور از ویژگی جزیینگار ادبیات مدرن، احتمالاً دیالوگهایی کاملاً حسابشده که هر کدام قرار است پیش برنده داستان باشد و بخشی از اطلاعات داستان را منتقل بکند، روبهرو میکند. با این حساب کاملاً تکلیف من و شما را مشخص میکند که قرار نیست وارد این فضا بشویم. همین اتفاق در دنیای مثلاً شازه کوچولو رخ میدهد. موضوع اصلاً قرار نیست پیچیده باشد. موضوع شبیه داستانهای کودکانه است. اغلب مضمون حول مسائل و کلمات کلی شکل میگیرد. از کجا آمدهایم؟ به کجا میرویم؟ مرگ، شجاعت و مطالبی از این دست. زبان سادهای دارد مانند زبانی که کتابهای کودکان نوشته میشود. اینها را میگویم که بگویم که علت توفیق اثر چیست.»
وی اضافه کرد: «ازکان به لحاظ مضمونی دارد تلاش میکند که بگوید که اول زندگی پس از مرگ هست، به این شکل وارد فاز بسیاری از ادیان الهی میشود. اما این جهان پس از مرگ را کی درست میکند؟ جواب نور است. دقت کنید که کلیدیترین کلمهی این رمان، نور است: به نور تبدیل شدن، آمدن و رفتن نور و... باز هم این مفهموم در بسیاری از ادیان الهی از جمله اسلام و مسیحیت وجود دارد. ما میتوانیم این را به این آیه شریفه مربوط بدانیم: «الله نور السماوات والارض» از طرفی یک جور ناتورالیسم در این اثر وجود دارد. چند جا نویسنده شما را به تنفر میرساند. یک جا آنجایی که دلفین را میکشند.»
بر اساس این گزارش، هادی خورشاهیان، نویسنده و شاعر، نیز در سخنانی اینگونه گفت: «کتاب دو راوی دارد و خوشبختانه فصلهای کوتاه دارد. یک راوی عمر بزرگ است و یک راوی عمر کوچک.. این رمان را میتوان رمانی روانشناسانه دانست. به نظر من، سادگی اثر عامدانه نیست. باید گفت که توانایی نویسنده در همین حد بوده است. آن جستوجوگری هم که در شازده کوچولو وجود دارد، آنچه که در شازده کوچولو عامدانه است، این است که ما میفهمیم که کودک از یک جای دیگر آمده است؛ اما در این کتاب کودک از جای دیگری نیامده است. به نظر من، راوی کودک در این رمان راوی قویای نیست. تمام هدف سردار ازکان در این کتاب، این است که بگوید نه زندگی چیز عجیبی است و نه مرگ؛ اما وی از نشانههایی استفاده کرده که کار را بسیار خواندنی کرده است. به نظرم مقدمه در کار اضافی است. این کتاب به شدت هدفمند است و عامدانه یک رمان هدفمند روانشناسانه نوشته و تلاش دارد که بگوید: شما در زمانی که از همه چیز ناامید هستی، میتوانی در مواجهه با فرشته مرگ، به زندگی امیدوار بشوی. »
وی افزود: «در این کتاب بنا نیست که شخصیتها کار خاصی انجام دهند. حتی عمر کوچکمان با وجود رسالت بزرگ دست به دست شدن این کتاب، باز هم قرار نیست کار بزرگی انجام دهد. تنها قصد عمر بزرگ نیز این است که برگردد و آن رز را به آن بچه بدهد. قصد نویسنده این است که بگوید: هدف هستی اصلاً همین است؛ ولی ساختار رمان این مفهوم را با قوت نمیتواند انتقال دهد. رمان در درجه نخست باید مؤلفههای داستانی داشته باشد و لذت را برای مخاطب ایجاد کند. پیام رمان اصلاً در غیر این صورت پیام اثر تأثیرگذاری نخواهد بود. این رمان توصیفی نیست؛ رمان گفتاری و روایتی است. اما در ژانر خودش و با توجه به هدفی که نویسنده داشته، میتوان آن را موفق دانست. »
وی همچنین تصریح کرد: «این کار به 15 زبان ترجمه شده است. کار قبلی نویسنده هم به 43 زبان ترجمه شده بوده است. در روزنامهای در ایتالیا میآید و میگوید که کار در سطح آثاری چون شازده کوچولو و مرغ دریایی است. به گمانم این مقایسه کار را خراب کرده است. جایی که من مخاطب ناخوداگاه یا خودآگاه میآیم و میگویم که اینگونه نیست، کار خراب میشود. به جای اینکه کتابی بخوانیم که با استفاده از منابع دینی، شعار میدهد و چیزی را به مخاطب تحمیل میکند، چقدر خوب است که این کار را بخوانیم. به گمان من نام کتاب میتوانست جذابتر انتخاب شود.»
رمان «وقتی چراغهای زندگی روشن میشوند» نوشته سردار ازکان با ترجمه بهروز دیجوریان با قیمت 5000 تومان توسط نشر آموت منتشر شده است. این ناشر همچنین چاپ سوم «رز گمشده» نوشته همین نویسنده را با قیمت 5500 تومان منتشر کرده است.
ساکنان پایتخت برای تهیه این دو کتاب کافیست با شماره 20- 88557016 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و کتاب را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. سایر هموطنان از سراسر کشور نیز می توانند با پرداخت هزینه پستی، این کتاب را از طریق همین سامانه سفارش بدهند.
6060
نظر شما