به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ابوالفضل فاتح در یادداشتی با تیتر «نظام اولویت ها و «بُعد سوم» حادثه ی درمانگاه؛ مصائب ترجیح «افکار خصوصی» بر « افکار عمومی» نگاهی متفاوت به ماجرای درمانگاه قم داشته است.
در بخشی از این یادداشت آمده است؛
درباره ماجرای غمانگیز درمانگاه قم و دو سوی حادثه فراوان گفته شد. اما نکته مغفول، بُعد سوم ماجرا، یعنی رفتارمردمان حاضر و ناظر در درمانگاه است، که متاسفانه کمتر مورد توجه تحلیلگران قرار گرفته یا اصلا دیده نشد.
فیلم را بار دیگر مرور کنیم. در آن صحنه تلخ، رفتار دقیق مردم، میتواند شناخت دقیقی از «نظام اولویت ها»ی بخش مهمی از جامعه ما پیش روی همه قرار دهد. حاضران در درمانگاه، یعنی همانها که در بطن حادثه حضور دارند و روایت دست نخورده ماجرا را مشاهده میکنند، آتش بیار معرکه نیستند و بر شعلههای منازعه، دامن نمیزنند و آنها که مداخلهای را ترجیح میدهند، تمام همتشان متمرکز بر وساطت، گفتوگو و فیصله ماجرا است.
آنها مردمان بیتفاوتی نیستند، اما اولویتشان، پایان بهتری برای داستان با تلاش برای قانع کردن طلبه به پاک کردن تصویر احتمالی، و فرو نشاندن خشم و اطمینان دادن و آرام کردن بانوی معترض است.
این نگاشته متوجه نظام اولویتهای آن مردم است. من به «نظام اولویتها»ی آن مردم که بسیاری نیز دردمندند و قهرا برای تفریح به درمانگاه نیامدهاند، حسرت میخورم و به ایشان مینازم. آنها نمونه واقعی و دست نخورده اکثریت مردمان شکیبای این سرزمینند، که راه درست زیستن را میدانند و همزیستی انسانی را بر هر چیز مقدم میدانند.
در بخشی دیگر از این یادداشت تاکید شده است؛
اگر نظام اولویتها دقیق باشد - اینگونه وقایع در کشورهایی با کیفیت حکمرانی بهتر نیز روی میدهد، اما مردم آن سرزمینها هم به داوری نهادهای ناظر و هم به عبرتگیری حاکمان از این حوادث امید دارند. اگر در نظام اولویتهای فقهی و فرهنگی بسیاری از روحانیان مسندنشین، «انسان» و «کرامت انسان»، محوریت داشت، تلقی دیگری از رفتار آن طلبه شکل میگرفت و بسیاری دیگر از روحانیان غیر حکومتی قربانی اینگونه اتهامات نمیشدند، و صدها سال سرمایه معنوی و تلاشهای مردمی روحانیت شیعه در معرض حراج قرار نمیگرفت.
اگر آن بانو، در سطوح حاکمیت نمایندهای داشت و میدانست کسانی هستند که عادلانه و بدون جانبداری از حقوق او دفاع میکنند و صحنههای فراوان ظلم و تبعیض و بیانصافی علیه زنان میهن را در خلوت و جلوت اجتماعی و سیاسی به چشم ندیده بود، خود راسا به مطالبه وارد نمیشد. اگر آن فیلم که به رسانه بیگانه رفت، در اختیار رسانه داخلی قرار میگرفت و رسانه داخلی اجازه انتشار و بررسی منصفانه آن را مییافت، اگر آن مدعی «قلم»، به جای ردپای موساد، لنگی سیاستهای داخلی را میدید و پیامدهای حکمرانی «اقلیت محور» را میشناخت و اگر رفتار مردم حاضر در درمانگاه نیز بهدرستی تحلیل میشد، آنگاه روایتی جامع از این واقعه شکل میگرفت.
۲۷۳۰۲
نظر شما