*ماجرای تأسف بار تخلف مالی بیسابقه در اقتصاد ایران، درحال خارج شدن از اولویتهای افکار عمومی است و موضوعات ریز و درشت دیگری خواسته یا ناخواسته، دانسته یا ندانسته جای این تخلف سه هزار میلیارد تومانی را در زندگی و گفتگوهای روزمره مردم گرفته است؛ موضوعاتی از قبیل رفتارهای زشت چند بازیکن فوتبال یا مجادلات علنی سیاسیون.
*ظاهراً تفاوتی هم نمیکند، مهم این است که از نظر افکار عمومی و رسانههایی که برخوردهایی هیجان آفرین با این رویداد پیچیده اقتصادی و مالی داشتند، تخلف بانکی سه هزار میلیارد تومانی با همه اعجاب انگیزی و بزرگی، دیگر سوژهای کم اهمیت و فاقد جذابیت به حساب میآید.
*با این حال شاید بیراه نرفته باشیم اگر با فرو نشستن غبارهای رسانهای و طوفان افکار عمومی، پس از حدود دو ماه از انتشار گسترده و پردامنه خبر این تخلف مالی، نگاهی داشته باشیم به صحنهای که با آن روبرو هستیم و آنچه اکنون و پس از آن روزهای پرالتهاب و هیجانی در چنگ اقتصاد و اجتماع و نظام و کشور باقی مانده است؛ برای تهیه فهرستی از این داشتهها که میتوان نام آنها را پیامدهای تخلف مالی بیسابقه در ایران و البته نوع برخورد نخبگان، مسئولان، رسانهها و افکار عمومی با این اتفاق، گذاشت، تلاش چندانی لازم نیست گرچه اندک دقت و درایتی ضروری است. به گفتههای ذیل توجه کنید:
الف - رئیس اتاق بازرگانی تهران: قفلهای بانکها بر منابع تسهیلات هفتاد برابر شده است.
ب - وزیر اقتصاد: هیچکدام از افرادی که برای معاونت بانک و بیمه وزارت اقتصاد با آنها صحبت شده، حاضر به پذیرش این سمت نیستند.
ج - متقاضیان دریافت وام ازدواج: مدیران شعب بانکها برخلاف دستورالعمل بانک مرکزی، همچنان برای پرداخت تسهیلات، دو ضامن رسمی طلب میکنند.
د - هفت بانک خصوصی کشور هنوز بدون مدیر عامل هستند و حوزه نظارتی بانک مرکزی در غیاب قائم مقام بانک مرکزی عملاً در حاشیه نظارت بر بازار متشکل و غیرمتشکل پولی قرار گرفته است.
هـ - رسانههای بیگانه: بانک مرکزی ایران برای تبرئه خود، جهرمی را متهم اول پرونده اختلاس معرفی کرد.
و - برخی نمایندگان مجلس: رفتار رئیس مجلس در حمایت از وزیر اقتصاد در جریان بررسی استیضاح نوعی خودکشی سیاسی بود.
*ضعف، سردرگمی و سوءاستفاده در مدیریت پیامدهای چنین تخلفی باعث شده است اقتصاد و اجتماع ایران مانند سوارکاری که تیرهای فراوانی بر بدن دارد و بر زمین میافتد، با فرو رفتن دوباره تیرها به جسمش، مجدداً تیرباران شود؛ آنچه از چله کمان این تخلف مالی رها شد و بر پیکر اقتصاد و جامعه کشورمان نشست با مدیریت غیراصولی و ناشیانه مسئولان، حکم همان تیرهایی را پیدا کرد که پس از سقوط سوارکار زخمی، دوباره بر بدنش فرو میرود. امروز به جز پروندهای قطور و سنگین از تخلف مالی در قوه قضائیه که حجم و پیچیدگی آن، زمان اتمام برگ و صدور حکم این پرونده را غیرقابل تخمین کرده است، چه دردست داریم؟
*به راستی مدیریت غیراصولی و ناشیانه مسئولان ما در مورد این تخلف مالی به جز موارد فوق، چه دستاوردی را برای جامعه ایران به ارمغان آورده است؟
*سخن روزهای اخیر وزیر اقتصاد که صراحتاً از نیافتن فردی برای گماردن در سمت معاونت بانک و بیمه وزارتخانه متبوعش، خبر میدهد گرچه در ظاهر خندهدار است اما در باطن به فاجعهای بزرگ میماند برای سرمایه اجتماعی و مدیریتی کشور. این اتفاق یعنی نوع برخورد مسئولان ارشد با مدیران میانی به گونهای بوده است که هیچکس با دیدن این برخوردها که براحتی حاضر به قربانی کردن مدیران فرودست در راه حفظ مدیر فرادست است، جرأت و جسارت پذیرش مسئولیت را به خود نمیدهد و محصول این فرایند چیزی نیست جز کوتاهتر شدن مدیران و افت کمی مدیریت در کشورمان.
*از این رو است که ناظران بیطرف و روشن بین معتقدند بسیاری از مدیران امروز ما از کلام درخشان شهید مظلوم آیتالله بهشتی که میگفت: "ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت" بسیار فاصله گرفتهاند. معنای این جمله شهید بهشتی اینست که مدیران ما باید شیفته خدمت باشند، اما افسوس که اکنون چنین مدیرانی را به ندرت میتوان یافت.
/17217
نظر شما