فهرستهای برترین فیلمهای سال که منتشر میشود، طبیعتا نام برخی فیلمها در اغلب این فهرستها مشترک است. برخی نشریات در انتخابهایشان رویکرد نخبهگرایانهتری دارند و کمتر به تولیدات هالیوودی بها میدهند و برخی دیگر فیلمهای عامهپسند بیشتری در میان انتخابهایشان دیده میشود. امسال هم نام چند فیلم در اغلب فهرستها تکرار شده که برخی از این فیلمها را در اینجا معرفی کردهایم.
الیزابت بری (با بازی پورتمن)، بازیگری نسبتا سرشناس، قرار است در فیلم مستقل جدیدش نقش زنی به نام گریسی اترتون ــ یو (با بازی جولین مور) را بازی کند که در سال۱۹۹۲ وقتی که ۳۶سال بوده با همسر فعلیاش، جو (با بازی چارلز ملتون) که در آن زمان ۱۳سال داشته، آشنا شده و با هم ازدواج کردهاند و حالا ۳ فرزند با هم دارند. الیزابت میخواهد بفهمد گریسی به چه دلیل چنین کاری کرده و چطور با وجود سالها نگاه شماتتآمیز اطرافیانش خودش را اصلا مقصر نمیداند و سعی میکند خودش و جو را بهعنوان زوجی عاشق و نمونه به دیگران معرفی کند. بازی جولین مور و ناتالی پورتمن دیدنی است و مثل اغلب نقشآفرینیهایشان در اینجا هم موفق میشوند که توجه تماشاگر را جلب کنند، اما چارلز ملتون هم در نقش مردی ۳۶ساله که کمکم دارد از پیلهای که گریسی به دورش تنیده خارج میشود و شروع به فکر کردن به رابطهاش با همسرش میکند، متقاعدکننده است.
وسترن حماسی جنایی اسکورسیزی با زمان تقریبا ۳ساعت و نیمهاش به قتل اعضای قبیله اوسیج در شمال اکلاهاما در دهه۱۹۲۰ میپردازد. زمان بلند «قاتلانماه کامل» مثل فیلم قبلی اسکورسیزی، «مرد ایرلندی» از حوصله اغلب سینماروها خارج بود و فیلم آنچنان که ستایش منتقدان را برانگیخت، مورد استقبال عامه تماشاگران قرار نگرفت. اسکورسیزی بیتوجه به پسند روز و سلیقه سینمایی متداول، کاری را که صلاح میدانسته در فیلمش انجام داده و روایت حماسی جذابی از ماجرایی واقعی راهی پرده کرده است.
پرفروشترین فیلم سال که براساس شخصیت عروسک محبوب آمریکایی، باربی، ساخته شد و گرویگ با هوشیاری با افزودن مایههای فمینیستی به داستانی معمولی توانست دل سینماروها را برباید و حتی تحسین کارگردانانی مثل اسکورسیزی و فرانسیس فورد کاپولا را به دست آورد که فیلم را ندیده بودند، اما از اینکه بالاخره بعد از سالها فیلمی جز تولیدات ابرقهرمانی دنبالهدار رکورد گیشه را زد و مردم را به سینما کشاند، خشنود بودند.
فیلم زندگی جِی. رابرت اوپنهایمر (با بازی کیلین مورفی) را از دوران دانشگاه تا پس از جنگ جهانی دوم روایت میکند و شخصیتهای مختلفی را که در زندگی حرفهای و شخصی اوپنهایمر با او در ارتباط هستند به تصویر میکشد. این فیلم سومین فیلم پرفروش سال، پرفروشترین فیلم زندگینامهای و دومین فیلم پرفروش دارای درجه R در تاریخ سینماست و همین رتبهها نشان میدهد که آخرین فیلم نولان تا چه حد مورد توجه تماشاگران قرار گرفته و چقدر موفق بوده است. فیلم از نظر زمانی، مثل اغلب کارهای نولان، روال خطی ندارد و ۲خط زمانی را پی میگیرد. از حیث بصری نیز تأکید بر فضاهای شهری، مردان کتشلواری، استفاده بیانگرانه از رنگ، صحنههای گفتوگو در اندازه نمای نزدیک با عمق میدان کم (پسزمینه غیرفوکوس)، نورپردازی مستندگونه، فیلمبرداری در مکانهای واقعی به جای استودیو و دوربین روی دست در آخرین ساخته نولان به چشم میخورد.
لانتیموس یونانی در «بیچارگان» باز یکی از آن داستانهای عجیب و غریب خاص خودش را با سبک بصری منحصربهفردش روایت کرده است. نام لانتیموس با «دندان نیش» (۲۰۰۹) سر زبانها افتاد. داستان غریب فیلم که آزمایشی جامعهشناختی ــ روانشناختی را تداعی میکند، بیش از پرداخت سینمایی و شیوه روایی فیلم مورد توجه قرار گرفت. فیلم توأمان توجه تماشاگران عام و مخاطبان فرهیخته را جلب کرد و لانتیموس را بهعنوان استعدادی تازه در سینمای پستمدرن شناساند که در پیوند سینمای هنری و سینمای عامهپسند تبحر دارد. در «بیچارگان» هم با روایتی تازه از داستان فرانکنستاین سروکار داریم؛ دانشمندی عجیب و غریب (با بازی دفو) که زنی جوان به نام بلا (با بازی استون) را به زندگی بازمیگرداند. زن که خواهان برابری و آزادی است با وکیلی کلاش (با بازی روفالو) فرار میکند و به سیاحت در قارهها میپردازد. فیلم طنزی جذاب و ساختاری حسابشده دارد و لذت بردن از آن برای دوستداران سینما کار سختی نیست.
۲۲۰۵۷
نظر شما