باقریکنی که از ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲ و در دوره سکانداری سعید جلیلی در مذاکرات هستهای در دولت نهم و دهم عضویت داشته و زمانی که سعید جلیلی، معاونت اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه را برعهده داشت، مدیرکل اروپای مرکزی و شمالی این معاونت بود و پس از سعید جلیلی، مدتی بهعنوان معاون اروپای وزیر امور خارجه فعالیت کرد و پس از حضور جلیلی در شورایعالی امنیت ملی، بهعنوان معاون او منصوب شد. حضور اولیه باقریکنی در دستگاه دیپلماسی ایران مصادف شده بود با سالهایی که قطعنامههای پیدرپی علیه ایران صادر میشد و ایران، روسیه و چین را در کنار خود نداشت و از طرفی پرونده هستهای از فاز حقوقی وارد فاز امنیتی شده بود و قطعنامههای شورای امنیت نیز ایران را به تحریمهای بیسابقه مالی و نفتی کشانده بود.
نگاه باقریکنی به مسائل دیپلماتیک
در سال ۹۲، همراه نام آشنای سعید جلیلی اینبار با حضور در ستاد انتخاباتی او خط نگاه سابق خود به سیاست خارجی را دنبال میکرد و دید سابق را به ورطه کشورهایی که ظالمانه به تحریم مردم ایران میپرداختند، داشت و همچنان توافق را با آنها به کلی نفی میکرد و مانند سعید جلیلی به مذاکره با آمریکا نقد جدی داشت. با روی کار آمدن دولت دوازدهم و تیم روحانی با مسئولیت ظریف بهعنوان وزیر امور خارجه، علی باقری از دستگاه دیپلماتیک کوچی موقت داشت؛ اما بهطوری فعالانه در هشت سال دولتهای روحانی، همیشه در لبه رویدادهای دیپلماتیک با اظهارات خود حاضر میشد و حرفش را به گوش مخاطبانش میرساند.
پس از کنار رفتن او از تیم هستهای، نقدهایی جدی به مذاکرات برجامی ظریف و تیمش را در رسانههای مختلف منتشر میکرد و حتی نقدی بر کتاب خاطرات وندی شرمن هم نوشت و دیدگاه نقادانه خود به مذاکره با غرب را در تریبونهایی نظیر شبکه افق صداوسیما یا رسانههای بسیج دانشجویی و دانشگاه امام صادق(ع) منتشر میکرد.
باقری به همراه جلیلی همواره یکی از منتقدان جدی مذاکرات هستهای در دولت روحانی بودند و حتی توانستند نگاهی در سطح جامعه را به موضوع برجام ظریف ایجاد کنند.
از برجام تا طرح سپتامبر
باقری پس از توافق ژنو که پیشدرآمد برجام بود، در مجلس حضور یافت و محتوای مذاکرات و توافقات را در کمیسیونی با عنوان «کمیسیون برجام» که ریاست آن را علیرضا زاکانی برعهده داشت، نقد کرد. باقری در مقاطع دیگری از جمله حضور در برنامههای شبکه افق سیما، در نقد عملکرد تیم سیاست خارجی دولت سخنانی را ابراز داشت و اینگونه چهره خود را بهعنوان یکی از سرسختترین منتقدان برجام و مذاکرات ظریف به رسانهها شناساند.
بعد از انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ علی باقری بهعنوان نماینده سید ابراهیم رئیسی، وظیفه انتقال امور وزارت خارجه را برعهده گرفت و در روزهای اول پیروزی رئیسی در وزارت خارجه مستقر شد. از همان زمان گمانهها برای حضورش در تیم مذاکرهکننده قوت گرفت. پس از وزارت حسین امیرعبداللهیان، باقری بهعنوان معاون سیاسی او، مأموریت هدایت مذاکرات را زیر نظر شورایعالی امنیت ملی برعهده گرفت. اگرچه بسیاری پیشبینیها از حضور سعید جلیلی در تیم مذاکرهکننده خبر میدادند؛ اما سکانداری مذاکرات توسط باقری نشان میداد که او زبانی جدیدتر برای دیپلماسی دارد و رویکردی متفاوت از جلیلی در مذاکرات دنبال کرده که از قضا مورد توافق مقامات عالی دولت نیز بوده است.
از ابتدای استقرار علی باقریکنی در وزارت امور خارجه، حتی در زمان شکلگیری دولت سیزدهم و زمانی که سمت او بهطور رسمی مشخص نشده بود، موضعگیریهای متعددی در خصوص استقرار او در وزارت خارجه انجام شد و حتی در رسانههای اصلاحطلب سعی میشد رابطه او را با جلیلی شکرآب نشان دهند و از طرفی با استناد به وعدههای آقای رئیسی در زمان انتخابات که بر ارتباط با غرب و احیای عزتمندانه برجام اشاره داشتند، انتخاب باقری بهعنوان سکاندار فعلی مذاکرات را مورد نقد قرار میدادند و مطرح میشد که مخالف تمامعیار برجام، مسئول احیای آن شد.
دور هرمنوتیک برای عرصه سیاست خارجی
گرچه با بررسی روند دوساله فعالیت وی در دولت سیزدهم میتوان دریافت که از او نمیتوان بهعنوان یک مخالف برای ارتباط با غرب نام برد و رویکرد او که در ابتدای فعالیتش سکوت را برگزیده بود، موجب افزایش گمانهزنیها به احتمالات در خصوص رویکردی که گاها او را «تندرو» میخواندند، شده بود؛ اما باقریکنی با تز «رویکرد همجواری به همسایگان» وارد مقابلهای تفسیری با منتقدانش شد و بین رویکرد کنونی و نگاه پیشین خود دوری هرمنوتیک قائل شد.
بهعنوان نمونهای از ادعای فوق میتوان به توافق ایران با عربستان سعودی اشاره کرد که احیای روابط با عربستان نشان داد دیپلماسی دولت سیزدهم به دنبال نگاه جدید به کشورهای منطقه است. حالا اما عرصه سیاست خارجی شاهد علی باقری متفاوت از علی باقری در سالهای پیش از ۱۴۰۰ است. علی باقری که پس از دو سال سکوت، رنسانسی خودخواسته و البته استراتژیک در نگاه به مسائل برجامی را به منصه ظهور رسانده است.
مذاکرهکننده ارشد کشورمان در اظهارات اخیر خود با حضور در گردهمایی سراسری اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان در اردوگاه شهید باهنر تهران از سکوت بایکوتگونه دو سال اخیر خود فاصله گرفته و میگوید: «چتر دیپلماسی دولت سیزدهم، هر کشوری را که از اراده کافی و توانایی مناسب برای هماهنگی و همافزایی در مسیر توسعه و پیشرفت ایران برخوردار باشد، در برمیگیرد.» همچنین او در بخشی دیگر از صحبتهای خود گفته است: «کسانی که با پوشش دفاع از ارزشها تلاش میکنند مذاکره را ماهیتا ضدارزش جلوه دهند، عملا میخواهند دست نظام برای تأمین منافع ملی را از این ابزار کلیدی و مهم تهی کنند. شاید اگر در سال ۹۴ کسی میگفت که علی باقری از برخیها که میخواهند با پوشش دفاع از ارزشها مذاکره را ضدارزش جلوه دهند، گله کرده است، کمتر کسی که شناخت رسانهای معمولی و بر اساس اظهارات باقری در آن سالها از او داشته، این ادعا را باور میکرد.
در پی این گفتهها، بلافاصله اعتدالیون و اصلاحطلبان بهسرعت این سخنان را به گذشته باقری ربط دادند و مخالفت او با برجام را به رخ کشیدند. از نظر آنها علی باقری و دوستانش مخاطب سخنان جدید معاون سیاسی وزیرخارجه بودند. در عین حال طرفداران باقری سخنان جدید او را مغایر با گفتار او در گذشته توصیف نکردند.
سیاسیکاری در دیپلماسی ممنوع!
او همچنین اظهار داشته که دولت نسبت به هیچ برگی از صفحات کتاب روابط خارجی و عملیات دیپلماسی در چهار دهه گذشته بیاعتنا نیست و تمام آن را با ارزش میداند؛ چراکه هر صفحه آن یا درسی است برای تجربه یا سرگذشتی است برای عبرت که این گزارهها نشان از این دارند که درست است که او یک علی باقریکنی با تفکرات و رویکردی متفاوت با سالهای پیشین خود است؛ اما همچنان او سیری از اتفاقات تاریخ دیپلماتیک را بهعنوان عبرت میداند و سعی دارد با نگرشی آسیبشناسانه نسبت به مسائل گفتوگویی با غرب نگاه کند.
باقریکنی که زمانی او را در رسانههای اصلاحطلب یکهسوار تندرو و مخالفت برجام مینامیدند و او را نقدناپذیر میخواندند، اکنون میگوید: «خط قرمز نقد سیاست خارجی همان خط قرمز اجرای سیاست خارجی است که همانا منافع ملی است، لذا هیچ فرد یا دستگاهی هر چند به نوبه خود هویت شخصی و حیثیت اجتماعی قابلاحترامی دارد، هیچگاه خط قرمز نقد سیاست خارجی نیست.»
او همچنین معتقد است که در زمان فعالیتش بهعنوان مذاکرهکننده ارشد کشور، هیچگاه مسیر دیپلماسی، مذاکره و تلاش برای تأمین منافع ملی از طریق دستیابی به یک توافق متوازن مسدود نشده است. باقری در بخش دیگری از اظهارات خود گفته است: «اروپا هیچگاه در فهرست سیاه روابط خارجی ما قرار نداشته و ندارد و به هر میزان که این کشورها آماده نقشآفرینی در توسعه ایران باشند، با اقبال طرف ایرانی مواجه خواهند شد؛ اما تأکید راهبردی رئیسجمهور این است که توسعه و پیشرفت کشورمان و رفاه و آسایش مردم نباید گروگان اراده و تصمیم چند پایتخت غربی باشد.»
علی باقریکنی حالا بهعنوان یک دیپلمات مذاکرهکننده عملگرا باید مذاکرات احیای برجام را به ایستگاه پایانی برساند.
آیا سخنان جدید علی باقری را باید حاصل تجربیات دو ساله او و ایجاد زمینه برای توافق احتمالی برجامی دانست. گفتههایی که در آستانه تبادل زندانیان و سفر نیویورک دارای اهمیت است. آیا آنگونه که برجامیان میگویند؛ علی باقری جدیدی متولد شده است؟
311311
نظر شما