نوه 4 ساله پدربزرگها را به دادگاه کشید
روزنامه ایران نوشت: اختلاف برسر ملاقات هفتگی نوه دو پدر بزرگ را به دادگاه کشید.
براساس اوراق پرونده، مدتی قبل مردی به دادگاه خانواده تهران رفت و از قاضی شعبه 243 برای ملاقات 72 ساعت در هفته نوهاش کمک خواست. وی درباره خواستهاش گفت: «نمیخواهم با یادآوری آن صحنه وحشتناک، بار دیگر خاطرات تلخ روزهای گذشته را مرور کنم، اما چارهای جز بیان حقیقت ندارم و میخواهم پرده از یک حادثه پردرد بردارم تا شاید مرهمی برای عمیقترین زخم دلم باشد.»
مرد با آهی عمیق گفت: دخترم فقط 23 ساله بود، آرزوهای زیادی داشت که متأسفانه همراه شوهرش در یک روز سرد زمستانی بر اثر نشت گاز جان باختند. مرگ دختر جوان و دامادمان، آسیبهای روحی و عاطفی عمیقی به من و همسرم وارد کرد. با این حال به تنها یادگار آنها - نیلوفر چهار ساله - دلخوش بودیم، اما پدر داماد مرحوممان با وجود آنکه در همسایگیمان زندگی میکند، مانع دیدار ما با نوهمان میشود. حالا هم دوری از نوه، مشکلات روحی من و همسرم را دوچندان کرده است. بنابراین دلم میخواهد حداقل هفتهای 72 ساعت نوه دختریام در خانه ما باشد تا گوشهای از جای خالی دخترمان را پر کند. ضمن آنکه پدر داماد مرحومم 80 ساله است و روحیات نوه کوچولویمان را درک نمیکند.
قاضی دادگاه پس از شنیدن اظهارات مرد میانسال و مشاهده گواهی فوت دخترش، دستور احضار پدر داماد مرحوم را صادر کرد. پیرمرد به دنبال اطلاع از خواسته پدر عروس مرحومش گفت: بر خلاف اظهارات این مرد، من قصد دارم به شهر کوچکی در جنوب کشور نقلمکان کنم و اگر آنها میخواهند نوهشان را ملاقات کنند، باید هر هفته به شهری که اعلام میکنم بیایند تا دختر کوچولو را ببینند و...
با این وجود قاضی دادگاه وقتی با سماجت پدربزرگها برای ملاقات نوهشان روبهرو شد، چارهای جز صدور حکم قانونی ندید و به جد مادری اجازه داد پنجشنبه و جمعه هر هفته نوه را در نزدیکترین کلانتری به محل سکونت جد پدری ملاقات کند.
پس از صدور این حکم و با اعتراض پدر عروس، پرونده برای رسیدگی در اختیار هیأت قضایی شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر استان تهران - به ریاست قاضی حجتالاسلام «سیدجواد حسینی اراکی» - قرار گرفت. جد پدری همچنان اصرار داشت خانواده عروس هر هفته فرسنگها راه را برای دیدن «نیلوفر» طی کنند. جد مادری هم خواستار 72 ساعت ملاقات خانگی نوهاش بود. در عین حال آنها به خاطر کدورتهای گذشته حاضر به گذشت نبودند.
پدر داماد میگفت: 80 سال از خدا عمر گرفتم و هرگز پایم به دادگاه و پاسگاه کشیده نشد اما حالا که در عزای مرگ پسر جوانم سیاهپوشم، با شکایت پدرزنش به دادگاه آمدهام. هرگز هم به دوری از تنها یادگار پسرم راضی نمیشوم و تا روزی که زندهام، از او با جان و دل نگهداری خواهم کرد.
پدر عروس نیز گفت: از آنجا که دخترم کار میکرد، روزها نگهداری از دختر کوچولویش را به ما میسپرد، به همین خاطر به شدت دلبسته نوهمان هستیم و به خاطر دوری از او سنگینی مرگ دخترمان بیشتر شده است. وقتی دخترمان زنده بود، جد پدری هیچوقت حاضر به نگهداری از نوه نبود، اما حالا و به یکباره همهچیز تغییر کرده است.
حجتالاسلام «اراکی» پس از ساعاتی گفتوگو با دو پدربزرگ داغدار، سرانجام آنها را راضی به سازش کرد و جد پدری متعهد شد نوهاش را هفتهای دو روز به خانه پدر و مادربزرگش بفرستد.
طلسمهای رمال نمیشکست
روزنامه جامجم نوشت: زن رمال که با ارسال پیامک و ملاقات حضوری با دختران و زنان جوان برای شکستن طلسمهایشان از آنها کلاهبرداری میکرد، در شهرستان محلات دستگیر شد.
رسیدگی به این پرونده هفته گذشته با شکایت 2 زن مبنی بر کلاهبرداری از سوی یک زن رمال، در دستور کار ماموران آگاهی شهرستان محلات از توابع استان مرکزی قرار گرفت. با تحقیق از شاکیان معلوم شد، آنها در دام یک زن رمال گرفتار شدهاند و او 36 میلیون تومان از آنها کلاهبرداری کرده است. یکی از شاکیان در اظهاراتش به پلیس گفت: از چندی پیش با نامزدم اختلاف پیدا کردم. یک روز در بازار با زن میانسالی آشنا شدم که ادعا میکرد نسخه خوشبختی مینویسد و مشکلات مردم را حل میکند. او ادعا کرد طلسمی در زندگیام وجود دارد که اگر شکسته نشود، ممکن است زندگیام تباه شود.
وی با اشاره به دیدارش با زن رمال گفت: زن رمال از کیف خود کاسهای بیرون آورد و چند سکه درون آن انداخت و 2 شمع روشن کرد. سپس وردهایی خواند و یک نسخه برایم نوشت و در قبال آن 300 هزار تومان از من پول گرفت و گفت 3 ماه بعد این طلسم شکسته میشود. قرار شد 10 جلسه دیگر نیز او را ملاقات کنم.
شاکی اضافه کرد: هر بار به او پیامک میزدم و پول درخواستی را به حساب بانکیاش واریز میکردم. او پس از دریافت پول به ملاقاتم میآمد و هر بار نسخهای همراه اشیای بیارزش به من میداد تا آن را چند روزی درون رختخوابم یا کنج خانه پنهان کنم. اما با این اوصاف وضعیت زندگیام روز به روز بدتر میشد. در جریان این ملاقاتها وقتی فهمید یکی از اقوامم نیز با شوهرش مشکل دارد، از من خواست آنها را با هم آشنا کنم.
وی افزود: من هم زنی که از اقوامم بود را به خانهام دعوت کردم. او نیز مانند من با زن رمال از طریق پیامک ارتباط برقرار میکرد. در آخرین ملاقاتمان، زن رمال مهره ماری را به ما داد و خواست تا پیراهنهایی که با آب زعفران شسته و وردهایی را که بر آنها خوانده، به مدت یک هفته بپوشیم تا مشکلاتمان به طور کامل حل شود، اما این بار نیز بیفایده بود. با تلفن همراه او تماس گرفتیم اما خاموش بود. در مجموع، زن رمال از من 6 میلیون تومان و از زن فامیلمان 30 میلیون تومان گرفت و متواری شد.
در پی شکایت این 2زن ، زن رمال تحت تعقیب قرار گرفت و 2 روز پیش در شهرستان محلات دستگیر شد.
اصرار آمنه برای دریافت دیه
روزنامه شرق نوشت: آمنه بهرامی دیروز برای دریافت دیه در دادسرای جنایی تهران حاضر شد اما با خانواده مجید به توافق نرسید. آمنه که دو ماه قبل از قصاص دو چشم مجید-جوان اسیدپاش-گذشت کرده بود، دیروز در جلسهای که از سوی واحد اجرای احکام دادسرای جنایی تهران برگزار شد، حضور یافت و گفت همه آن مبلغی را که توافق کردهاست بهعنوان دیه میخواهد.
او گفت: من برای دریافت دیه به واحد اجرای احکام دعوت شدم. ما دو هفته قبل سر مبلغ 70میلیون تومان به توافق رسیدیم اما آنها 50میلیون تومان پول آوردند و میگویند که 10میلیون تومان هم چک میدهند و از من میخواهند 10میلیون تومان دیگر را ببخشم. من بینایی ندارم و هفتسال است که درمان میکنم بدون اینکه مجید یا خانوادهاش ذرهای به من کمک کرده باشند، بنابراین از حق خودم نمیگذرم و دیهای را که گفتهام میخواهم. بنابر این گزارش، این جلسه بدون نتیجه به پایان رسید.
خوردن سه کیلو کراک برای فروش در زندان
روزنامه شرق نوشت: سرهنگ «عبدالرضا خیرخواهان» فرمانده انتظامی کرج گفت: ماموران حین گشتزنی در فردیس به فردی که رفتارهای غیرعادی داشت مشکوک شدند و با بازرسی مقدماتی از او 66 گرم تریاک و دو گرم کراک کشف کردند. خیرخواهان خاطر نشان کرد: در بررسی سوابق متهم مشخص شد او به جرم فروش مواد مخدر در زندان به سر میبرده و بهتازگی از زندان آزاد شده است. ماموران در ادامه مراحل بازجویی به رفتارها و حالات روحی متهم مظنون شدند و به این نتیجه رسیدند که او اصل موضوع را به آنها نگفته است. این مرد پس از انتقال به درمانگاه برای عکسبرداری از معده اقرار کرد 47 بسته کراک را با وزن حدود 470 گرم بلعیده و قصد که با ورود به زندان آن را بین زندانیان توزیع کند.
فرمانده انتظامی کرج در ادامه گفت: متهم در تحقیقات بعدی اعتراف کرد با همدستی چهار نفر دیگر از همدستانش که هر کدام نیم کیلو تا 700گرم کراک را بلعیدهاند قصد داشتند تا این مواد را به داخل زندان انتقال دهند. ماموران نیز سایر همدستان وی را دستگیر و سه کیلو کراک از آنان کشف کردند.
مهمانها اموال صاحبخانه را دزدیدند
روزنامه جامجم نوشت: هفته گذشته مردی با حضور در پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران از 4 مرد قویهیکل که اموال خانهاش را سرقت کرده بودند، شکایت کرد. شاکی به پلیس گفت: چند روز پیش من و همسرم در شمال کشور با 4 جوان قویهیکل که ادعا میکردند ورزشکار هستند، آشنا شدیم و آنها را به خانهمان در شهرستان چالوس دعوت کردیم. شاکی اضافه کرد: 4 مرد مهمان، شب را در خانه ویلایی ما ماندند و در طبقه پایین خانه خوابیدند. نیمه شب با شنیدن سروصدا از خواب بیدار شدیم و 4 مهمان قویهیکل را بالای سر خود دیدیم. آنها با قمه و چاقو من و همسرم را تهدید کردند. آنها ما را کتک زدند و مرا با قمه زخمی کردند. سپس دست و پای هردویمان را با طناب بستند و درون اتاق زندانی کردند و با سرقت طلا، پول، اموال قیمتی و لپتاپ متواری شدند تا اینکه همسایهها با شنیدن فریاد کمکخواهی، نجاتمان دادند.
در ادامه تحقیقات معلوم شد، یکی از همسایهها شماره پلاک خودروی سارقان فراری را یادداشت کرده است. همچنین مشخص شد مالک آن در تهران زندگی میکند. در استعلام از راهنمایی و رانندگی نیز معلوم شد مالک خودرو یک زن است. با احضار مالک خودرو به پلیس آگاهی، او گفت که خودرو را به طور قولنامهای به مردی به نام مهری فروخته است. او یکی از همان سارقان فراری بود که سوابق کیفری در زمینه شرارت و درگیریهای خیابانی دارد. با تلاش ماموران، مخفیگاه مهدی در ماهدشت کرج شناسایی و او دستگیر شد.
47282
نظر شما