به گزارش خبرآنلاین؛ قسان چاربل، سردبیر الشرق الاوسط انگلیسی در این رابطه می نویسد:
1. خاورمیانه، دهه ها- اگر نگوییم بیشتر- فرصت زندگی مردمانش را تلف کرد. مردمی که منطقه شان قربانی کودتاها، مداخلات و دهشت شد. سیاست هایی که از عقده پیروزی و تسلیم دیگران سرچشمه گرفته و نیاز حیاتی به ثبات و پایداری را نادیده می انگارند. چه ثروت هایی که تلف شد و چه انقلاب هایی که از دست رفت. رودهای خون به جریان افتاد و نقشه کشورها از هم پاشید. منطقه در گرداب کشمکش ها و نزاع های مزمن و مکرر گرفتار شد آنهم برای انتقام گیری از رخدادهایی که در گذشته های دور یا نه چندان دور، رخ داده بود.
2. این رنج های دراز، شیره جان بیشتر کشورهای منطقه را کشید. نیازی نیست که به آمار و ارقام نگاه کنیم تا به عمق فقر، بیکاری، افول کیفیت آموزش و بهداشت و احساس مردمی پی ببریم که خود را گمراه و سرکوب شده می بینند. آنها این احساس را دارند که کشورشان به قفسی تبدیل شده که می خواهند از آن بگریزند. برخی شان تا به آنجا مستاصل و نومیدند که بر "قایق های مرگ" می نشینند، حتی اگر آبهای دریا، هیچ رحمی به مسافرانش نکند.
3. حیلت های گذشته، دیگر کارآیی ندارد. سرود و شعار ملی، نمی تواند خلائی را پر کند که با گرسنگی ایجاد شده است. نابردباری و نارواداری، یک بیمار را متقاعد نمی کند که نیازهایش به دارو را فراموش کند. بهانه توطئه خارجی دیگر بر مردمانی که خواهان یک زندگی معمولی شرافتمندانه هستند، اثربخش نیست.
4. این شرایطی بس دردناک است. کشورها در محاق زرادخانه ها و پهپادها هستند حال آنکه منابع کافی برای فرونشاندن آتش سوزی های تابستانی شان را ندارند. خطرناکترین جنبه همه این مصائب، احساس مردمانی است که رهایی از حاکمیت های فاسد و ناکارآمد را ناممکن می بینند. برای یک شهروند، دردآور است که در عصر هوش مصنوعی و در دوران انقلاب های موفق فن آورانه، در آرزوی داشتن برق و جرعه ای آب نوشیدنی باشد. برای همه نسل ها، هرگز آسان نیست که در شهرهایی زندگی کنند که به آنها، تنها انگیزه مهاجرت می دهد یا ماندن در یک "شبه زندگی".
5. خاورمیانه نیازمند ثبات و پایداری است. عراق نیاز دارد که زخم های عمیقی را التیام دهد که با چندین جنگ پیاپی پدید آمده است. یمن نیاز دارد به مردمش امکان دهد یکپارچه شوند و یکدیگر را بپذیرند تا بتوانند به توافقی برسند که جنگ و تفرقه را خاتمه دهد. آنها نیازمند گفتگو هستند تا همه یمنی ها یکپارچه شوند. سوریه نیاز به ثبات و گفتگو دارد تا راه برای بازسازی و بازگشت آرام میلیونها پناهنده فراهم شود. لبنان نیازمند ثبات است تا به لبنانی ها فرصت کنارگذاشتن اختلافات را بدهد.
6. سودان به فوریت به ثبات نیاز دارد. دهشت آور است که می خوانیم سردخانه ها، دیگر قادر به پذیرش اجساد کشته شدگان نیستند و ناچارند در نبود برق، اجساد را رها کنند تا بپوسند. هراس آور است که می بینیم بیمارستان های خارطوم تعطیل شده اند و ببینیم که مناطقی از سودان، در جدا شدن از نقشه کنونی این کشور، تردیدی به خود راه نمی دهند. جنگ ها در دافور، هشداری است به وقوع رخدادهای شوم تری که در راهند. لیبی به ثبات نیاز دارد تا دولت ها، پارلمان ها و شبه نظامیان مختلفش با هم متحد شوند. مصائب لیبی را دیگر نمی توان به استعمار گذشته و اقداماتش نسبت داد.
7. افکار من درباره پایداری و ثبات در منطقه، با دیدار حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه ایران از عربستان سعودی زنده شد که با دیداری با شاهزاده محمدبن سلمان همراه بود. این دیدار، این تصور را به دست می دهد که روندی که با بیانیه پکن و مشارکت چین به جریان افتاد، حرکت در مسیر خود را آغاز کرده است. واقعیت این است که درونمایه آن بیانیه سه جانبه، چیزی فراتر از احیای روابط دیپلماتیک میان دو کشور مهم منطقه است. این تحول، متکی بر اصل گفتگو، احترام به حق حاکمیت ملت ها و پرهیز از دخالت در امور داخلی شان شکل گرفت. این سه عامل، به نیروهای رقیب در کشورهای فروشکسته، فرصتی واقعی می دهد تا اگر بخواهند آن را دریابند. توقف مداخله، شاید این قدرتها را وادار سازد تا به جای طلب پیروزی بر دیگری که صرفا به طولانی شدن بحران می انجامد، به دنبال راه حل باشند. شاید این نیروها بتوانند درس هایی را از توافق سعودی- ایرانی بگیرند که نقطه پایانی بود بر بایکوت و در عوض استقبال از گفتگو، فعالسازی توافق های گذشته و جستجو برای فرصت های آینده.
8. منازعات میان عربستان سعودی و ایران، هرگز اختلافاتی ساده و آسان نیست. آنها در گذر دهه ها انباشته شدند چرا که دو کشور سیاست های مختلفی را در خوانش اوضاع منطقه و جهان پی می گرفتند. به رغم این، آنها مصمم شدند تا از رویارویی و شعارهای تند دست بکشند و به جای آن، به پل زدن میان خود و همکاری و طلب سرمایه گذاری، رفا و همزیستی مثبت روی آورند بی آنکه یکدیگر را نادیده گرفته یا پایمال کنند.
9. آن روزنه ثباتی که بیانیه پکن نوید داد، برای منطقه بسیار اهمیت دارد. مهمتر هم می شود اگر توجه کنیم که جهان سر در مسیر سالهایی بسیار دشوار- و حتی ترسناک- دارد. نیاز نیست به جایی دورتر از صحنه جنگ روسیه در اوکراین نگاه کنید و ناتوانی دو طرف در دستیابی به پیشروی های قاطعی را مشاهده کنید که راه را برای یک آتش بس هموار می کند. پس از آنکه پهپادهای اوکراینی بطور روزانه راه خود را به روسیه، و از جمله به مسکو، باز کردند، این جنگ وارد فاز تازه ای شده است. این ادعای شورای امنیت روسیه که شکست غرب در اوکراین، یک امر ناگزیر است، گستره و شدت این جنگ را نشان می دهد. همین نکته را می توان درباره توافق بهنگام و مناسب واشنگتن برای تحویل جنگنده های اف-16 به اوکراین از طریق کشورهای دیگری که این جنگنده ها را دارند، عنوان کرد. زمانی که هواپیماهای آمریکایی به مصاف جت های روسی در فضای اوکراین بروند، اوضاع یکسان نخواهد ماند.
10. اوضاع همچنین در جبهه تایوان هم خطرناک است، بویژه در پی نشست سران آمریکا، کره و ژاپن در کمپ دیوید که تنها این ذهنیت را در چین تقویت می کند که تلاشهایی برای تضعیف پکن در جریان است، درست شبیه تلاش های ناتو در رابطه با روسیه.
11. این تحولات نشان می دهد که جهان روی به سالهایی بسیار پرتنش دارد. به سود مردمان خاورمیانه است تا از این بحران ها برکنار بمانند و از پرداخت بهای سنگین آنها در امان باشند. روابط سعودی- ایران، می تواند بعنوان روزنه ای به سوی ثبات خاورمیانه در یک جهان آشفته عمل کند یا دست کم می تواند به کاهش آسیب یاری رساند.
نظر شما