فخری خوروش بیش از آنکه ماندگاری نام خود را مدیون حضور در آثار جریان نو سینما و تئاتر ایران بداند، باید ممنوندار زیرکی ذاتی خود باشد. بازیگری که با ذکاوتی بالا، تحصیل را ۲ سال زودتر از موعد مرسوم خود به پایان رساند و موفق شد تا در ۱۶سالگی، دیپلم بگیرد. همه چیز مهیای ورود او به دنیای پزشکی بود که فطرتی هنرجو، او را به سمت سن تئاتر کشاند. خوروش که در همان زمان، زبان انگلیسی را به خوبی صحبت میکرد، به سمت موج نوی نمایشنامهنویسی آن سالیان رغبت پیدا کرد بنابراین اصلا جای تعجب ندارد که این بازیگر، نخستین کار خود را با نمایشنامه دستهای آلوده ژان پل سارتر که در آن سالها، در بیش از ۶۰ کشور به روی صحنه میرفت، آغاز کرد و بهواسطه درخشش در این کار، اگر خود او نیز میخواست، جریان تازهشکلیافته نمایش در ایران، این اجازه را به وی نمیداد که از این وادی فاصله بگیرد.
اشراف خوروش بر مناذکاوت خوروش در کنار تسلط او بر فنون بیان، خیلی زود پای وی را به سینما هم باز کرد. در همان برهه میانه دهه ۳۰، خوروش در بسیاری از ماهها، روزها سر صحنه فیلمبرداری بود و شبها نیز روی سن میرفت. اشراف خوروش بر منابع ادبی غربی و استقبالی که پیشقراولان موج نو در سینما و تئاتر از این بازیگر داشتند سبب شد تا نام فخری خوروش، خیلی زود بر سر زبانها افتاده و وی به عنوان یک هنرمند برجسته شناخته شود.
این اقبال برای خوروش، در تئاتر از سوی علی نصیریان که در انتهای دهه ۳۰، موج جدید تئاتر مدرن در کشور را به راه انداخت، رقم خورد و در سینما نیز نامهایی بزرگ به سراغ این بازیگر آمدند: از فرخ غفاری که برای جنوب شهر به سراغ خوروش رفت تا داریوش مهرجویی که برای آقای هالو از حضور خوروش بهره جست. در ادامه، کارگردان دیگر نیز همکاری مشترکی را با خوروش تجربه کردند از جمله ناصر تقوایی برای نفرین، بهمن فرمانآرا برای شازده احتجاب، محمدرضا اصلانی برای شطرنج باد و علی حاتمی برای سوتهدلان.
جریانسازی در ساحت موج نو
این روند در تئاتر پیش از انقلاب، با شتاب بیشتری برای خوروش رقم خورد؛ او در آن سالها، در عمده کارهای شاخص و موج نو آن سالیان حضور داشت که ازجمله آن آثار میتوان به ساختههای عزتالله انتظامی، علی نصیریان و عباس جوانمرد اشاره کرد. همچنین در سالهایی که تلهتئاتر با حمایت صریح تلویزیون آن سالها همراه شده بود، به همراه بازیگران و کارگردانان شاخص موج نو تئاتر کشور نظیر عزتالله انتظامی، محمدعلی کشاورز، جمیله شیخی، اسماعیل داورفر، داوود رشیدی، جعفر والی، حسین کسبیان، مهین شهابی، جمشید مشایخی، علی نصیریان، اسماعیل شنگله، پرویز فنیزاده و اسماعیل محرابی، به مدت ۱۰ سال هر هفته یک نمایش زنده بازی کرد.
این عملکرد رشکبرانگیز، برای سالهای پس از انقلاب نیز تداوم یافت. خوروش که در پیش از انقلاب، در آثاری موجه حضور یافته بود، هیچ مشکلی برای فعالیت نداشت. به همین دلیل خیلی زود در فیلم پنجمین سوار سرنوشت بازی کرد و در تلویزیون نیز در سریال امیرکبیر، نقش مهم مهدعلیا را ایفا کرد که یکی از مهمترین نقشهای کارنامه این بازیگر به حساب میآید.
تداوم دوره طلایی
دوره طلایی خوروش در تلویزیون اما به دهه ۷۰ بازمیگردد جایی که وی نیمه نخست این دهه را برای بازی در سریال امام علی (ع) طی کرد و در ابتدای نیمه دوم نیز به سریال پهلوانان نمیمیرند پیوست. دو پروژهای که حسابی دیده شد و توانمندیهای دیگری از فخری خوروش را به منصهظهور نهاد. ابتکارعمل این بازیگر در تجسمبخشی به کاراکترهای تاریخی و تلاش برای مقارنه مفهومی با این شخصیتها، ازجمله عللی بود که سبب شد تا نام خوروش، با این ۲ سریال و البته امیرکبیر، تا سالها برای مخاطبان ماندگار باشد.
این روند در سینما و تلویزیون دهه ۷۰ و ۸۰، برای خوروش، به پرکاری و محبوبیت سپری شد تا مشخص شود دوره طلایی این بازیگر موج نو، تنها محدود به دهههای ۳۰ تا ۵۰ نبوده است. او در سال ۸۴ و پس از حضور در یک بوس کوچولو بهمن فرمانآرا، خداحافظی شکوهمندی با ساحت هنر داشت و در تمامی این حدودا ۲ دهه، بدون کوچکترین حاشیهای، کارنامه خود را پاکیزه و قدرتمند نگهداشت.
و امروز که به کارنامه فخری خوروش مینگریم میتوانیم ردپایی از اخلاقمداری، حرفهایگری و وسواس تخصصی در انتخاب آثار را مشاهده کنیم. این عملکرد برای بازیگر باسوادی که آگاهانه قدم در مسیر هنر گذاشت، یک راندمان مثبت محسوب میشود که سبب شده تا وی در این بیش از ۵ دهه حضور مستمر در سینما، تئاتر و تلویزیون کشور، به یک چهره ماندگار و محبوب تحویل شود؛ فرجام سعادتمندی که بسیاری از بازیگران، از قدیمالایم به دنبال رسیدن به چنین جایگاهی هستند.
۵۷۵۷
نظر شما