ستایش پادشاهان صفوی در نوشتۀ دکتر ولایتی: شاه عباس قابل‌ترین و کارآمدترین بود/ شاه‌اسماعیل را شماتت نکنیم

 عصر ایران نوشت: هر چند اشتهار دکتر علی اکبر ولایتی بیشتر به عنوان وزیر خارجه طی 16 سال و در  دولت‌های میرحسین موسوی و هاشمی رفسنجانی ( 1360 تا 1376) و نیز مشاور امور بین الملل رهبری است و بعد از درگذشت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی سکان دانشگاه آزاد را عملا او در دست گرفته اما نه حرفۀ پزشکی و اشتغالات مدیریتی در بیمارستان مسیح دانشوری، نه عضویت در شورای راهبردی سیاست خارجی و نه مسؤولیت در هیأت امنای دانشگاه آزاد از علایق تاریخی او نکاسته است.

از این منظر و با توجه به این که ریاست کمیتۀ فرهنگ و تمدن اسلامی در شورای عالی انقلاب فرهنگی را هم بر عهده دارد نقد مفصلی دربارۀ سریال پراستقبال «جیران» به کارگردانی حسن فتحی نوشته و هر چند قصد او این انتقاد بوده که چرا به نقش روحانیت در مبارزات در سریال‌ها اشاره نمی‌شود ( در حالی که جیران عاشقته است) اما در میانۀ مطلب و از حیث نگاه متفاوت به برخی پادشاهان تاریخ ایران هم قابل توجه است. از جمله این که از انوشیروان با تأکید بر صفت «عادل» به نیکی یاد می‌کند و می‌نویسد: «او حاکمیت روشن و بااقتدار و در عین حال همراه با عدالت و عطوفت را در زمین گسترانید».

این اشاره را البته در ارتباط با انگیزه اصلی نفئ و به این خاطر می آورد تا یادآور شود: «بدون استفاده از حکمت و تدبیر و همراهی بزرگی چون «بوذرجمهر» (بزرگمهر) و کمک «برزویه» مقدم اطباء پارس و از سُلاله روحانیون مذهب زرتشت و از مدیران برجستۀ دانشگاه جندی‌شاپور، نمی‌توانست کاری انجام دهد.»

همچنین هر چند قصد دکتر ولایتی از این نقد ذکر نکاتی به به بهانۀ سریال «جیران» و «‌ناصرالدین شاه قاجار» بوده اما چون سریال «روشن‌تر از خاموشی» -دربارۀ ملاصدرا- را هم حسن فتحی (کارگردان جیران) ساخته سراغ سریال قبلی هم رفته و از این رو بخش اصلی مطلب او ناگاه متوجه پادشاهان صفوی شده است و از جیران به ملاصدرا و از قاجار به صفویه نقب زده تا جایی که تحقیر شاه عباس صفوی در سریال «روشن‌تر از خاموشی» ولو به قصد تکریم ملاصدرا را نمی‌پسندد و دربارۀ این پادشاه صفوی چنین می‌نویسد:

کشورهایی که تاریخ طولانی مثل ایران ندارند، برای خودشان تاریخ می‌سازند و هویت ملی خود را تقویت می‌کنند. نمونه‌‏های بارز آن کره‌‏ای‌‏ها و ترک‏‌ها هستند که دهها سریال برای معرفی پیشینه تاریخی کشورشان ساخته‌‏اند.

ترک‏‌ها فیلم‌های متعددی راجع به قطعاتی از تاریخ عثمانی و پادشاهان و رجال آن می‏‌سازند. ببینید چه هزینه‌هایی می‌کنند که آنها را بزرگ جلوه دهند و برای بزرگداشت سلطان محمد فاتح، که انصافاً هم آدم باارزشی بود، چه می‏‌کنند!

در حالی که هیچ‏‌یک از سلاطین عثمانی قابل مقایسه با شاه عباس اول صفوی نیستند؛ البته سلسله صفویه که اگر رأس آنها را شیخ صفی‌الدین اردبیلی حساب کنیم، نقش بسیار اساسی در بازتعریف و بازسازی و احیای مجدد تمامیت ارضی، سیاسی و اجتماعی ایران داشتند و هیچ عامل دیگری به اندازۀ ظهور این سلسله در احیای هویت یکپارچۀ ایرانی، نقش نداشته است، ولی پس از شاه عباس، بی‌لیاقتی جانشینان او و عوامل خارجی، موجب شد که به قول «راجر سیوری»،‌ ایران در یک سراشیبی کاهش قدرت افتاد و این کاهش تا انتهای سلسله پهلوی ادامه داشت.

بدون تردید شاه عباس نگینی بود بر تاج سلسله صفویه؛ البته ناگفته نماند که شاه اسماعیل و شاه طهماسب اول، دو ضلع دیگر مثلث قدرت که چون زوبینی بر پهلوی عثمانیان و ازبکان مهاجم و پرتغالی‌های متجاوز فرود می‌آمدند؛ ولی چون در آن فیلم شاه عباس مطرح شده بود، لذا بنده تکیه‌ام بر این پادشاه است.

در طول تاریخ ایران پس از اسلام، کمتر پادشاهی قابل‌تر و کارآمدتر از شاه عباس بوده است. وی از هیچ‏‌یک از مهاجمینی که از اطراف ایران به کشورمان هجوم می‌آوردند، هیچ‌‏گاه شکست نخورد. در زمان او ایران به اعلی درجه ممکن بزرگ شد و هیچ زمانی به اندازه عصر پادشاهی ایشان مردم در آسایش و امنیت نبودند.

دولت استعمارگر پرتغال در سال 1492 میلادی به شرق حمله کرد و گینه بیسائو، آنگولا، موزامبیک در غرب و شرق آفریقا، جزیره گوا در هند، تیمور شرقی در اندونزی، ماکائو و تایوان در چین، مسقط در عمان و جزیره هرمز در ایران را تصرف کرد. همه این مستعمرات در نیمه دوم قرن بیستم با کمک عوامل بین‌المللی پس از چند قرن آزاد شدند، ولی هرمز در زمان شاه اسماعیل اشغال و در زمان شاه عباس پس از یک قرن، با تدبیری بسیار هوشمندانه آزاد شد و پرتغالی‌ها را با پس‌‏گردنی، از آنجا بیرون کردند.

نحوه مقابله شاه عباس با پرتغالی‌ها چنین بود:

امام قلی‌خان فرزند الله‏‌وردی‌خان گرجی، از راه زمین و نیروهای انگلیسی در کمپانی هند شرقی، از راه دریا به هرمز حمله کردند و علی رغم وجود قلعه مستحکم پرتغالی‌ها در آنجا (که قلعه آنها هنوز هم پا برجاست)، آنجا را فتح کردند. با تدبیر شاه عباس بود که بعداً دولت انگلیس مدیران کمپانی هند شرقی را محاکمه کرد که چرا با ایرانی‌ها متحد شدید و این سیاست شاه عباس صفوی بود.

مواجهه هوشمندانه شاه عباس با امپراتوری عثمانی‏ در دو معاهده استانبول اول (998ق/1590م) و استانبول دوم (1022ق/1612م) کاملاً آشکار است. در معاهده اول در برابر عثمانی‏‌ها کوتاه آمد تا خودش را تقویت کند ولی در معاهده دوم استانبول، از موضع قدرت و اقتدار با عثمانی‏‌ها برخورد و شرایطش را بر آنها تحمیل کرد و سرزمین‌‏های اشغالی ایران از سوی عثمانی‌‏ها را پس گرفت (افوشته‏ای نطنزی، نقاوه‏اآثار فی ذکر الاخیار، ص 341 ـ 342؛ منشی ترکمان، تاریخ عالم‌آرای عباسی، ج 2، ص 844 ـ 849).

شاه عباس حدود یک هزار کاروانسرا در سراسر ایران تأسیس کرد که برخی از آنها هنوز هم قابل استفاده است(شکل پیشرفت‌ه‏ای از هتل‏‌های امروزی).

‌سیاست وی این‏‌طور بود که با اکبرشاه هندی که مسلمان سنی مذهب بود، رابطه‌ای نزدیک داشت، ولی با عثمانی‌ها و ازبک‌ها که قصد تجاوز داشتند، می‌جنگید. در سیاستمداری او همین‌‏قدر بس که در اواخر عمر اکبرشاه که بزرگ‏ترین و مقتدرترین پادشاه هند بود، نیروهای وی طی شبیخونی قندهار را تصرف کردند. شاه عباس ملاحظه کرد که اگر با اکبرشاه دربیفتد، از آن طرف حریف عثمانی‌ها نمی‌شود؛ پس ساکت ماند تا اکبرشاه فوت کرد و جهانگیر به جای او نشست و هنوز جهانگیر مستقر نشده بود، شاه عباس بسیار غافلگیرکننده، به بهانه شکار خود و لشگرش را به سمت قندهار رساند و آنجا را پس گرفت و عین همین ماجرا در تبریز اتفاق افتاد، زمانی که عثمانیها در زمان پدر او تبریز را اشغال کرده بودند.

وی برای اولین بار عده‌‏ای از متخصصان و کارگران فنی چینی‏‌ساز را از چین و عده‏ای ساعت‌ساز از سوئیس به اصفهان آورد که به مردم ایران، چینی‏سازی و ساعتسازی بیاموزد. بعد از مدتی، ایران دومین صادرکننده ظروف چینی در دنیا شد.در گیلان، برای پرورش کرم ابریشم، درخت توت کاشت و میزان صادرات ابریشم ایران، از چین جلوتر افتاد تا جایی که هلندی‏‌ها و انگلیسی‏‌ها برای خرید ابریشم ایران با یکدیگر رقابت می‌کردند.

یک روز در اصفهان با لباس مبدّل به بازار رفت و یک من گوشت و یک من نان خرید. آن را به عالی‌قاپو آورد و وزن کرد و دید هرکدام کمتر از 9 دهم من بود. بلافاصله دستور داد فرماندار اصفهان را عزل و سیاست کنند، و آن نانوا و آن قصاب را به‏ شدت تنبیه کردند.

میدان نقش جهان در اصفهان، بنا به توصیف «پیترو دلاواله» ـ جهانگرد ایتالیایی ـ که در زمان شاه عباس دوم از میدان نقش جهان دیدار کرده، در سیاحت‌نامۀ خود می‌‏نویسد که در اروپا معتقدند که میدان «ناوانا»‌ در «رُم»‌، زیباترین در جهان است، ولی اگر من از همشهریانم نترسم، می‏‌گویم که نقش جهان از آن زیباتر است.

مسجد شیخ لطف‌‏الله، زیباترین اثر تاریخی جهان است. مجموعه شهر جدید اصفهان، مرکب از نقش جهان، چهار باغ، امارات هشت بهشت، پل الله‏‌وردی‌خان، پل خاجو و امارت چهل‏ستون در زمان صفویه ساخته شد و زیباترین مجموعه شهرسازی در تاریخ شهرسازی جهان تا آن زمان است.

یک علت شکست ایران در نبرد چالدران، نداشتن سلاح آتشین بود. شاه عباس با استخدام دو برادر انگلیسی (برادران شرلی)، 500 عراده توپ و 60 هزار تفنگ تولید کرد. اما ممکن است بگویند که شاه عباس ظالم بود. نگارنده منکر نیست. در روز حساب، هر چیزی به جای خود است. اما نباید فراموش کنیم که بسیاری از پادشاهان در ایران بودند که بیش از شاه عباس ظلم کردند و یک‌‏هزارم او برای مردم کاری نکردند.باید جمع جبری آدم‌ها را قضاوت کرد.

نگاهی به اطراف بیندازیم؛ ترکیه مدتها است که برای خودش هویتی عمیق و بعضاً اغراق‌‏آمیز و هزارساله دست و پا می‌کند اما برخی از ما تاریخ واقعی خود را انکار می‌کنیم یا به آن وقعی نمی‌نهیم. ایران بر اساس میراث فرهنگی به دست آمده در تپه سنگ چخماق شاهرود، 7500 سال قبل از میلاد مسیح صاحب تمدن بوده است. شهر سوخته زابل که نمونه‌هایی از چشم مصنوعی و جراحی جمجمه برای کاهش فشار درونی آن یافت شده است، مربوط به 5 هزار سال پیش است.

از صدر اسلام تا زمان سلجوقیان مسلمانان نتوانسته بودند بیزانس را تسخیر کنند، اما آلب ارسلان با وزارت بسیار مؤثر خواجه نظام‌‏الملک طوسی در سال 463 هجری، بیزانس (آسیای صغیر)‌ را تصرف و آن را بخشی از ایران قرار داد؛ فلذا بعد از فوت ملکشاه سلجوقی، ایران بین جانشینان آنها تقسیم شد و در ترکیه امروزی که پادشاهان آنها به‏عنوان سلاجقه روم نامهای کیخسرو و کیقباد و... با زبان فارسی تا زمان حمله مغول حکومت کردند و دانشمندان و شعرای ایرانی نظیر مولانا و پدرش به قونیه آمدند و بزرگان و عرفای دیگری نظیر صدرالدین قونوی و فخرالدین عراقی و شاگردان شیخ نجم ‏الدین کبری و دیگران که زبان آنها زبان فارسی بود.

حال می‌گویند که آلب ارسلان پادشاهی ترک بود و امروز برای آن سریالی ترکی هم به نام «آلب ارسلان» می‌سازند. معروف‌ترین سریال‌های ترکی سریال «قیام عثمان» (پایه‌‏گذار عثمانی) است که اکنون در حال پخش است. اقدام دیگر آنها در مورد ارطغرل (جد عثمانی‏‌ها) است که وی را فردی مقتدر و امیری با سطوت و هیبت معرفی کرده‌‏اند.

اکثر سریال‌های ترکیه‏‌ای بیش از 100 قسمت‌اند. اما آیا توجه داریم که برخی از ما با تاریخ و پیشینه و فرهنگ خود چه می‏‌کنیم؟ آیا کسی از شخصیت‏‌های ملی و تاریخی ایران زمین از طعن و تیغ زبان ما در امان مانده است؟!

زمانی یکی از کارشناسان سرشناس وزارت امور خارجه مقاله‏‌ای علیه شاه اسماعیل صفوی نوشته بود. از من خواست که مقدمه‌‏ای بر آن بنویسم. من در پاسخ وی نوشتم: «آیا دیده‏‌اید که کسی زیر سقفی بنشیند و کلنگی برداشته پایه‏‌های سقف را طوری تخریب کند که آوارش بر سر خودش فرو ریزد؟ آیا شایسته است شاه اسماعیل با آن‏ همه فداکاری و شجاعت وصف‌‏ناپذیر و اقدام راهبردی تحقق مجدد یکپارچگی و وحدت ارضی ایران بعد از 900 سال از هم‏گسیختگی، مستحق چنین شماتت‌‏هایی باشد؟!»

21220

کد خبر 1750576

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 6 =