مردم جنگ دیده از موضوعهایی برخوردارند که به فراوانی در اختیار دارند. مردمی که همه چیز را بیواسطه تجربه کردهاند و علاقمندند روزی این حقایق منعکس شود تا دیگران بدانند چه بر سر آنان آمده است.
گرچه چنین مردمی دیر به گذشته خود برمیگردند و تن به این مهاجرت درونی نمیدهند، اما وقتی لب از لب باز میکنند گوشههای تاریکی از جنگ را روشن میکنند و این باور را به وجود میآورند که جنگ با همه سرسختیاش همراه و همدمی جز انسان ندارد.
هم در ادبیات جنگ و هم در سینمای جنگ، بیشتر درامها فردی است، اما مهندسان علوم انسانی بخصوص در تاریخ شفاهی از طرحهایی استفاده میکنند و اثر را طوری بیان میکنند که در چهره این فرد، سیمای یک ملت دیده میشود.
به بیان دیگر هر سرباز یا مردم عادی نمونهای از ملتی است که میجنگد و از هر آنچه که دوست دارد دفاع میکند. آنها میگویند ما چنین ملتی هستیم! درست میگویند، زیرا ملتها را در زمان جنگ میتوان شناخت.
گرچه ورق تقویمها خاطرات جنگ را در موقعیت فرّاری قرار میدهد، اما مهندسی تاریخ شفاهی میتواند با حصاری که دور خاطرات میکشد، جریان فراموشی را تا حد زیادی به سینه سپید کاغذها هدایت کند و آنها را نگه دارد.
چنین رفتاری که ورق خوردن تقویمها را ناکام میگذارد، یک منفعت هنگفت ملی را برای ادبیات و هنر به دنبال دارد.
ایبنا
6060
نظر شما