استقلال به جایی رسیده بود که گویی دیگر نسخه شفابخشی نمی شد برایش تجویز کرد. انگار همه راه ها به بن بست خورده بود. صحبت از سال های ابتدایی دهه 80 است. روزگار پساحجازی و پساپورحیدری برای آبی ها حتی با رولند کخ آلمانی هم خوب پیش نمی رفت و همه چیز دست به دست هم داده بود تا چهره ای جوان و تازه نفس، از راه برسد و خون جدیدی در رگ های خشک شده استقلال به جریان بیندازد.
مردی که در دهه 60 و 70 با لباس شماره 8 و بازوبند کاپیتانی استقلال به خاطر آورده می شد و بعدها هم در کنار ناصر حجازی و رولند کخ ثابت کرد که اصلا علاقه ای به نفر دوم بودن ندارد، از ابتدای فصل 82-83 بالاخره به مقصودش رسید و نفر اول نیمکت استقلال شد. صحبت از امیر قلعه نویی است. کسی که هواداران در آن زمان دوستش داشتند. هم به واسطه دوران بازیگری اش و هم به واسطه ایده های جدیدش. در صحبت هایش، حرف از تمرینات بایرلورکوزن و متدهای روز اروپایی بود. تیمش را جوان کرده بود و به فوتبال هجومی علاقه داشت.آن روزها انواع شعارهای حمایتی برایش سر داده می شد و هر جا که بود، استقلالی ها برایش سر و دست می شکاندند. نه فقط سر تمرین و در استادیوم آزادی. بلکه حتی در نمایشگاه مطبوعات!
اردیبهشت ماه 1383، زمانی که امیر قلعه نویی برای بازدید از این نمایشگاه پا به سالن های نمایشگاه بین المللی تهران در خیابان سئول گذاشته بود، با استقبالی بی نظیر مواجه شد. منِ 6-7 ساله از آن روز جزییات زیادی به خاطر ندارم و حتی نمی دانم که به همراه عمویم، چطور در آن لحظه، درست مقابل غرفه روزنامه استقلال جوان بودم که میزبان قلعه نویی بود. فقط یادم هست که تعداد زیادی از هواداران استقلال که برای بازدید از غرفه روزنامه محبوب شان آن جا بودند، با دیدن ژنرال نیمکت شان، از خود بی خود شده بودند و آن شعار معروفی که برای قلعه نویی ساخته بودند و در آن برای رقیب سنتی هم کری می خواندند را سر می دادند. یادم هست بعد از بازدید از غرفه روزنامه استقلال جوان، او سری هم به غرفه روزنامه پیروزی زد و در آن شلوغی مقابل غرفه قرمزها بود که این عکس، زیر پرچم پرسپولیس ثبت شد. عکس منِ خردسالی که مثل بقیه استقلالی ها از دیدن سرمربی تیمم ذوق زده شده بودم با کسی که آن روز نه پرافتخارترین مربی لیگ ایران بود و نه گران ترین آن. او آن موقع هیچ کدام این ها نبود اما به جای همه این ها، محبوب بود. محبوب به حدی که هوادارانش کل نمایشگاه مطبوعات را به خاطر او روی سرشان گذاشته بودند. محبوب به میزانی که وقتی در دو فصل اول حضورش در استقلال جامی نگرفت، به پای او صبر کردند تا در فصل سوم، قهرمانی لیگ برتر را برایشان به ارمغان بیاورد. او آن زمان محبوب بود اما بنظر می آید امروز و در 59 سالگی و در شرایطی که برای بار دوم سکان هدایت تیم ملی فوتبال ایران را به دست گرفته، دیگر نشان چندانی از آن محبوبیت باقی نمانده است. چرا که بر خلاف آن روز بهاری در سال 1383، در روزهای پایانی اسفند 1401 کسی غریو شادی هواداران از حضور دوباره امیر قلعه نویی را نمی شنود. شاید همه با خود فکر می کنند کسی که از دوران اوج دهه هشتادش فاصله گرفته و سال هاست نه جامی برده و نه بر خلاف آن روزهای پیشین، استعدادها و ستارگان جوانی را به فوتبال ایران معرفی کرده و نه دیگر آن دیسیپلین و هژمونی سابق را دارد، چرا باید به نیمکت تیم ملی ای برسد که یک پلتفرم جهانی است و قاعدتا به چهره ای جهانی هم نیاز دارد. تیم ملی ای که بی تعارف حالا با یک بازگشت به عقب مشهود رو به رو شده و نه فقط روی نیمکتش، بلکه در همه ابعاد چشم انداز روشنی برای موفقیت در جام ملت های 2023 در مقابل خود ندارد.
254 251
نظر شما