رییس پلیس آگاهی اصفهان از دستگیری اختلاسگری که مبلغ 6،5 میلیارد ریال از حساب دانشگاه هنر اصفهان اختلاس کرده بود، خبر داد.
سرهنگ مصطفی حسینزاده با اعلام این خبر افزود: متهم که فردی 32 ساله و از کارکنان دانشگاه است پس از سرقت دسته چک و جعل امضای مسئول مالی دانشگاه مبلغ 6،5 میلیارد ریال را از حساب دانشگاه برداشت کرده بود.وی ادامه داد: متهم پس از اختلاس، این مبلغ را صرف خرید طلا کرده است که پس از دستگیری وی تمامی این مبلغ که به دلیل بالا رفتن قیمت طلا افزایش قابل توجهی داشته به حساب دانشگاه بازگشته است. حسینزاده با بیان اینکه این ماجرا از یک ماه پیش به وقوع پیوسته است گفت: در طول یک ماه گذشته عوامل دانشگاه در جریان این اختلاس قرار داشتند و حراست دانشگاه رسیدگی به آن را برعهده داشته است اما پس از ورود پلیس از حدود یک هفته پیش متهم که متواری شده بود، دستگیر شد.به گفته وی متهم همدستانی نیز داشته و نیروهای پلیس آگاهی مشغول تحقیقات بیشتر از این افراد هستند که تا کامل نشدن اطلاعات خبری درباره همدستان وی اعلام نخواهد شد.رییس پلیس آگاهی اصفهان در پایان خاطرنشان کرد: هماکنون پرونده این اختلاس برای بررسی بیشتر و شناسایی دیگر همدستان متهم در پلیس آگاهی اصفهان در حال بررسی است.
دستگیری باند جیببرهای بینالمللی در تهران
ماموران کلانتری 103 گاندی باند جیببرهای بینالمللی را دستگیر کردند.با مراجعه مردمیانسالی به کلانتری در تاریخ پنجم شهریور ماه سالجاری پروندهای تحت عنوان «سرقت» پیش روی ماموران گشوده شد. این فرد با بیان اینکه در میدان ونک پیرمردی از من سوالی در مورد میدان رسالت پرسید به ماموران گفت که هنگامی که در حال جوابدادن به سوال این پیرمرد بودم که پیرمرد دیگری از من سوال دیگری مطرح کرد و پس از مدتی مشاهده کردم که مبلغ همراهم که 850 هزار تومان بود به همراه اسناد و گوشی تلفنم به سرقت رفته است.
با ثبت این شکایت ماموران دستگیری و شناسایی این سارق یا سارقان را در دستورکار خود قرار دادند و تحقیقات ماموران ادامه داشت تا اینکه موارد مشابه دیگری در مورد سرقت در اتوبوسهای «بی. آر. تی» به کلانتری ارجاع داده شد.
بررسی کارآگاهان در حالی برای شناسایی جیببران حرفهای میدان ونک ادامه داشت که هر روز تعداد شاکیان و مالباختگانی که برای دادخواهی به کلانتری مراجعه میکردند افزایش مییافت.
تلاش ماموران کلانتری برای واکاوی زوایای پنهان این پرونده ادامه داشت تا اینکه سرانجام ماموران کلانتری در بیست و سوم شهریور ماه با اجرای طرح در ایستگاههای اتوبوسرانی سه عضو این باند سارقان حرفهای را دستگیر کردند.
با انتقال سارقان به کلانتری و در تحقیقات بیشتر مشخص شد که سارقان به اسامی «ابوالقاسم» 67 ساله، «غلامعلی» 57 ساله و «یعقوب» 36 ساله هر سه دارای سوابق متعدد جیببری بودند که بارها از سوی ماموران کلانتری گاندی دستگیر و به مراجع قضایی تحویل داده شده بودند.
همچنین در بازرسی بدنی از متهمان مبالغ زیادی وجه نقد که به صورت حرفهای در لباس این افراد جاسازی شده بود کشف و ضبط شد.
با انتقال سارقان به کلانتری آنان ضمن قبول بزه انتسابی عنوان کردند که به صورت باندی در ایستگاههای اتوبوس مستقر شده و در حین سوارشدن به اتوبوسهای «بی. آر. تی» از شلوغی استفاده و راه مسافران را سد میکردند.
متهمان در ادامه اعترافات خود با بیان اینکه پس از سرقت اموال مالباختگان اموال را به عضو دیگر باندشان تحویل میدادند معترف شدند اموال مسروقه را در اتوبوس میان اعضای باند دست به دست کرده تا فرد مالباخته در صورت هوشیاری نتواند اطرافیان خود را متهم به سرقت کند.
سارقان دستگیرشده علاوه بر وجود سوابق متعدد دارای سوابق سرقت و جیببری در کشورهای ترکیه، یونان و ... هستند که در تهران نیز داخل اتوبوسهای «بی. آر. تی» آزادی، انقلاب و ولیعصر(عج) سرقتهای متعددی را انجام میدادند.
در حال حاضر متهمان به همراه پرونده تشکیل شده در اختیار کارآگاهان پایگاه سوم آگاهی تهران قرار دارند.
متهم به قتل پس از 5 سال فرار خود را معرفی کرد
فارس نوشت: مرد جوانی که یکی از دوستان خود را به قتل رسانده بود پس از 5 سال فرار خود را به مأموران پلیس آگاهی معرفی کرده است.
در ساعت 22 شامگاه 6 آذر سال 85 مأموران کلانتری 157 مسعودیه از طریق مرکز فوریتهای پلیسی در جریان یک فقره درگیری منجر به جرح در شهرک والفجر قرار گرفتند که پس از حضور در محل اطلاع پیدا کردند که فرد مجروح به بیمارستان منتقل شده است.
با مراجعه مأموران کلانتری به بیمارستان و انجام تحقیقات مقدماتی مشخص شد که فرد مجروح به نام قاسم 30 ساله مورد اصابت دو ضربه چاقو از ناحیه شکم و پشت قرار گرفته و قبل از رسیدن به بیمارستان، بر اثر شدت ضربات چاقو به قتل رسیده است.
با تشکیل پرونده مقدماتی و به دستور بازپرس شعبه اول ویژه قتل دادسرای ناحیه 27 تهران، پرونده جهت رسیدگی تخصصی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
با آغاز تحقیقات از سوی کارآگاهان اداره دهم و مراجعه آنها به محل وقوع جنایت، یکی از برادران مقتول به کارآگاهان گفت: شب حادثه برادرم با یکی از جوانان فامیل به نام مجید در حال صحبت در مقابل در منزل بود که ناگهان متوجه شدیم میان آنها درگیری شده است.
وی ادامه داد: به محض اطلاع از موضوع خود را به در خانه رساندم اما ناگهان پس از رسیدن به در منزل بود که برادرم قاسم مورد اصابت ضربات چاقو قرار گرفت و مجید نیز دوید و از خانه دور شد.
با ادامه تحقیقات از محل وقوع حادثه و تأیید اظهارات اعضای خانواده مقتول قاسم از سوی شاهدان صحنه درگیری درباره ارتکاب جنایت از سوی مجید، دستگیری متهم در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت.
در ادامه روند رسیدگی به پرونده، کارآگاهان اداره دهم با شناسایی محل سکونت متهم و اعضای خانوادهاش در یکی از شهرستانهای استان خراسان رضوی، ضمن مراجعه به این محل اطلاع پیدا کردند که متهم یعنی همان مجید متولد 1361 پس از ارتکاب جنایت متواری شده است.
اطلاعات پرونده حکایت از آن داشت که متهم پس از درگیری با مقتول و اطلاع از مرگ وی، با وجود تلاش اعضای خانوادهاش درباره معرفی وی به پلیس و تلاش برای جلب رضایت خانواده مقتول، زندگی مخفیانهای را در شهرها و استانهای مختلف کشور آغاز و خانواده او نیز اطلاع دقیق از محل زنذگی او ندارند.
با وجود گذشت 5 سال از زمان متواری شدن متهم و مخفی شدن وی در شهرها و استانهای مختلف کشور، در روز 19 شهریور متهم با مراجعه به کلانتری چهاردانگه خود را به مأموران معرفی کرد.
با انتقال متهم به اداره دهم پلیس آگاهی و آغاز تحقیقات، مجید در اعترافات اولیه خود به کارآگاهان گفت: چندی قبل از کشته شدن قاسم، از سوی تعدادی از جوانان فامیل شنیده بودم که او به خاطر برخی اختلافاتی که میان دو خانواده ما وجود داشته، پشت سر اعضای خانوادهام صحبتهای دروغ و کذبی را مطرح کرده است.
به همین علت در روز حادثه برای اعتراض به این موضوع از شهرستان به تهران آمده و به در منزل پدر قاسم رفتم و ضمن معرفی خود، از آنها خواستم تا قاسم به در منزل مراجعه کند، با آمدن قاسم شروع به صحبت درباره برخی سخنان مطرح شده از سوی وی درباره اعضای خانوادهام کردیم.
وی ادامه داد: نمیدانم چگونه شد که صحبتهایمان به درگیری فیزیکی تبدیل شد؛ با آغاز درگیری، در یک لحظه با چاقویی که از چند سال قبل خریده و همیشه به همراه خود داشتم، 2 ضربه به قاسم زدم و به سرعت از محل فرار کردم.
متهم درباره علت معرفی خود گفت: در طول مدتی که دائما در حال فرار بودم، تمام شهرها به معنای واقعی تبدیل به زندانی برای من شده بود؛ هر بار که یک ماشین گشت پلیس از کنارم عبور میکرد ترس عجیبی در من ایجاد میشد؛ دیگر تحمل این وضعیت برایم بسیار دشوار شده بود و سرانجام تصمیم گرفتم تا با معرفی خود به پلیس، به این ترس پایان دهم.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، گفت: متهم پرونده در طول مدت زمانی که زندگی مخفیانهای را برای خود انتخاب کرده، در بسیاری از شهرها و استانهای شمال و جنوب کشور زندگی و در طول این مدت زمان نیز هیچکدام از اعضای خانواده متهم نیز اطلاع دقیقی از محل سکونت وی نداشتهاند.
تصاحب مغازه پدرزن رویای داماد فراری
فارس نوشت: زنی در دادگاه خانواده گفت: شوهرم برای اینکه به من و فرزندش نفقه ندهد، 2 سال است که متواری شده و تنها به فکر به چنگ آوردن سهم پدرم از مغازه مشترکشان است.زنی با مراجعه به دادگاه خانواده 2 (ونک) دادخواست طلاق خود را به قاضی فریبرز مردانی رئیس شعبه 271 این مجتمع قضایی خانواده ارائه کرد.این زن که همراه خود شاهد نیز داشت، بیان کرد: من و شوهرم با یکدیگر فامیل هستیم و این موضوع باعث شده تا هیچ کسی حرفهای مرا باور نکند و همه فکر کنند که من دروغ میگویم.وی با اشاره به اینکه یک فرزند داریم، ادامه داد: شوهرم با پدرم در یک مغازه شریک هستند و بیشتر مشکلات ما بر سر این مغازه است؛ در واقع به جای اینکه این مغازه منبع درآمد ما باشد، بیشتر باعث مشکلات و اختلافات ما شده است.
شاهد پرونده که از همسایههای قدیم و خانوادگی زن است، در برابر قاضی مردانی گفت: شوهر این زن دائم فحاشی میکرد و به جای مهربانی ناسزا میگفت.زن بار دیگر در برابر قاضی مردانی عنوان کرد: صدای شوهرم در حال فحاشی را ضبط کردم و هر بار که به آن گوش میکنم، مجبور به خوردن قرص اعصاب هستم تا آرام شوم.وی با اشاره به اینکه شوهرم 2 سال است که خرجی نمیدهد، گفت: از شوهرم نفقه این سالها و طلاق میخواهم و او موظف به پرداخت حق من و فرزندم است؛ شوهرم با پدرم در یک مغازه شریک است و برای اینکه به من و فرزندش نفقه ندهد، 2 سال است که متواری شده و تنها به این موضوع فکر میکند که مغازه را به چنگ آورد.
زن در حضور قاضی مردانی بیان کرد: مغازهای که پدرم و شوهرم در آن شریک هستند، باعث دعوای ما میشد و این تا جایی ادامه پیدا کرد که من از شوهرم متنفر شدم و میخواهم هر چه سریعتر از او جدا شوم.
وی در ادامه اظهار داشت: شوهرم حتی چند بار روی من و فرزند دست بلند کرده ولی هیچ کسی حرفهای ما را قبول نمیکند و اقوام آنقدر شوهرم را قبول دارند که فکر میکنند همه مشکلات را من به وجود آوردم.
زن در انتها با اشاره به اینکه به چنگ آوردن مغازه پدرم، از هر چیزی برای شوهرم مهمتر است، عنوان کرد: شوهرم از زمانی که موضوع نفقه را مطرح کردم، متواری است و حاضر به پرداخت نفقه نیست و من تنها راه را طلاق میدانم.
قاضی مردانی رئیس شعبه 271 این مجتمع قضایی خانواده بعد از شنیدن اظهارات زن و شاهد، صورتجلسه را آماده کرد تا رسیدگی به پرونده صورت گیرد.
کلید طلاق و پرداخت 700 سکه مهریه در دستان مادرشوهر فضول
فارس نوشت: زنی در دادگاه خانواده گفت: مادر شوهرم روی شوهرم و تصمیمات او تسلط دارد و در کار ما فضولی می کند و حتی به جای او باید تصمیم به طلاق و پرداخت مهریه من بگیرد.
زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده 2 (ونک) دادخواست مهریه خود را به قاضی حسن عموزادی رئیس شعبه 268 این مجتمع قضایی خانواده ارائه کرد.
این زن در برابر قاضی عموزادی با بیان اینکه شوهرم تنها در 2 ماه ابتدای نامزدی، مرد مورد علاقه من و انسان مهربانی بود، اظهار داشت: بعد از عقد شوهرم چهره اصلی خود را نشان داد و این در حالی بود که در زمان نامزدی هر کاری میکرد تا خود را به من خوب نشان دهد.
وی با اشاره به اینکه مهریهام 700 سکه بهار آزادی است، گفت: مادر شوهرم مرا در مراسمی دید و بعد به خواستگاریم آمد و ما بدون تحقیقات با یکدیگر ازدواج کردیم ولی در حال حاضر پشیمانم که بدون تحقیقات کافی و مناسب ازدواج کردم.زن در حضور قاضی عموزادی با بیان اینکه زمانی که ازدواج کردیم، شرط شد که در تهران زندگی کنیم ولی شوهرم دائم اصرار به زندگی در شهرستان دارد، افزود: شوهرم باید مهریهام که 700 سکه بهار آزادی و سفر حج است، را به من بپردازد.وی با بیان اینکه شوهرم دائم از هر ترفندی استفاده میکرد تا من حج و سکههای مهریهام را به او ببخشم و همیشه در گوشم میخواند که مهریه محبت را کم میکند، افزود: یک سال است که از شوهرم بیخبرم و در حال حاضر ابتدا مهریه و سپس طلاق میخواهم چرا که هر کاری برای درست شدن زندگیام انجام دادم ولی اوضاع بهتر نشد.زن در ادامه بیان کرد: هر حرفی که مادرشوهرم بزند، برای شوهرم حجت است و همان کار را انجام میدهد و در حال حاضر نیز منتظر است تا مادرش دستور پرداخت مهریه و صدور طلاق را بدهد.
وی با اشاره به اینکه مادرشوهرم در ابتدای نامزدی مرا دوست داشت ولی بعد از ازدواج او هم مانند شوهرم رفتارش تغییر کرد، اظهار داشت: شوهرم بعد از ازدواج بدبینی و بددلی خود را نشان داد و درباره من بسیار سختگیر بود.زن بار دیگر در برابر قاضی عموزادی با بیان اینکه شوهرم در بورس سهام خرید و فروش میکند، گفت: نمیتوانم در کنار مردی زندگی کنم که هر لحظه رفتارش بدتر میشود، سعی خودم را برای بهتر شدن زندگیام کردهام ولی هیچ تأثیری نداشته است، در حال حاضر مهریهام را میخواهم و شوهرم باید آن را به طور کامل بپردازد.زن در ادامه با بیان اینکه در حقیقت خانه شوهرم به نام مادرش است و او به جای شوهرم تصمیم میگیرد، افزود: من مهریهام را میخواهم و شوهرم موظف به پرداخت آن است. قاضی عموزادی بعد از شنیدن اظهارات زن، عنوان کرد: با طلاق هیچ چیز درست نمیشود و باید یک فرصت به شوهرت برای جبران اشتباهاتش بدهی.
وی ادامه داد: ازدواج بدون تحقیق مشکلات بسیاری را به وجود میآورد و پدر و مادرها باید قبل از ازدواج تحقیقات لازم را انجام دهند تا مشکلاتی از این قبیل پیش نیاید.رئیس شعبه 268 مجتمع قضایی خانواده ونک گفت: خانوادهها در زمان تعیین مهریه باید حواس خود را جمع کنند چرا که مهریه حقی است که باید پرداخت شود.وی ادامه داد: توصیه من این است که دختران و پسرانی که میخواهند ازدواج کنند، تنها علاقه خود را مد نظر نداشته باشند چرا که علاقه کافی نیست بلکه باید تحقیقات مناسب صورت گیرد و دختر و پسر و خانوادههای آنها از همه لحاظ با یکدیگر سنخیت داشته باشند.بعد از صحبتهای قاضی عموزادی، رسیدگی به این پرونده به آینده موکول شد ولی صورتجلسه در خصوص پرداخت مهریه 700 سکهای آماده شد.
2 کشته در تصادف محور شیراز - فیروزآباد - عسلویه
واحد مرکزی خبر نوشت: سانحه رانندگی در محور شیراز - فیروزآباد - عسلویه 2 کشته برجا گذاشت.آقای رستگار مدیر روابط عمومی مرکز مدیریت حوادث و فوریت های پزشکی استان فارس گفت: دراین تصادف که براثر برخورد یک دستگاه خودروی سواری پراید و خودروی پژو روی داد ، 2 نفر از سرنشینان خودروی پژو زخمی شدند. جان باختگان از سرنشینان خودروی پراید بودند. سروان صادقی کارشناس پلیس راه شیراز - فیروز آباد - عسلویه هم علت این حادثه را انحراف به چپ خودروی پژو اعلام کرد .
56282
نظر شما