اواخر خدمت بود. به قول معروف ما «پایه خدمتی» بودیم؛ آنهایی که سربازی رفته اند احتمالا با این اصطلاح یا واژه هایی شبیه به این، آشنایی دارند.
سربازانی که زیر پنج ماه از خدمتشان باقی مانده بود نزد سربازان دیگر از جایگاه بالایی برخوردار بودند و بقیه با حسرت به آنها می نگریستند!
اغراق نیست اگر عرض کنم احترامی که سربازان جدید برای «پایه خدمتی ها» قائل بودند کم از سرگردها و سرهنگ ها نداشت.
لباس کهنه، درجه یا همان سردوشی کهنه و پوتین کهنه در پادگان نه تنها ضد ارزش نبود که ارزش هم بود؛ چون نشانه قدمت سرباز بود مثلا!
حتی بعضی سربازان جدید الورود، درجه ها و لباس های خود را آن قدر با آب و سنگ می شستند که رنگ و رو رفته شود و وانمود کنند آنها هم قدیمی هستند!
سربازی دورانی دارد. به قول دوستی، اگر سربازی نباشد و اگر مردی سربازی نرفته باشد در جمع های خانوادگی می خواهد چه خاطراتی از رشادت هایش روایت کند!
****
اواخر خدمت بود. یک ماهی مانده بود. به اتفاق دو نفر از هم دوره ای ها مشغول امضای برگ تسویه حساب از واحد های مختلف بودیم.
در خاطر دارم که وقتی به بخش اداری-کارگزینی رفتیم، یکی از دوستانم متوجه شد چهار ماه اضافه خدمت در پرونده اش ثبت شده؛ دلیلش هم نوشته شده بود:«عدم احترام به مافوق.»
این دوست ما که اصلا خودش خبر نداشت به کدام مافوقش احترام نظامی نداده که چهار ماه اضافه خدمت نصیبش شده اما بیشتر ناراحتی اش این بود که می خواست بلافاصله پس از پایان دوران سربازی، ازدواج کند و در جایی مشغول به کار شود؛ متاسفانه این چهار ماه اضافه خدمت حسابی برنامه اش را به هم ریخت.
دیروز که رئیس اداره سرمایه انسانی سرباز ستاد کل نیروهای مسلح از حذف اضافه خدمت سربازان وظیفه از تنبیهات نیروهای مسلح خبر داد، یاد آن همدوره در خاطرم زنده شد،چه خوب که اضافه خدمت از تنبیهات سربازان حذف شد.
نظر شما