***
روبهی میدوید از غم جان
روبه دیگری بدید چنان
گفت: خیر است، بازگوی خبر
گفت: خرگیر میکند سلطان
گفت: تو خر نهای، چه میترسی؟
گفت: «دانم ولیک مدعیان
میندانند و فهم مینکنند
خر و روباهشان بُوَد یکسان
زان همی ترسم ای برادر من
که چو خر بر نهندمان پالان.»
28/242
نظر شما