به گزارش خبرآنلاین؛ اسم مجیدی و کریمی و فریاد نام شان چیزی نمانده بود در تمرین تیم ملی که پس از سال ها شاید 20 طرفدار را به ورزشگاه کشانده بود ، دعوایی به پا کند.حدودا 20 یا 30 علاقمند به فوتلبال در آخرین عصر ماه مبارک رمضان به ورزشگاه آزادی آمده بودند تا تمرینات تیم پر ستاره کروش را قبل از بازی با اندونزی از نزدیک ببینند. تمرینی که پیش از آغازش علی کریمی ، مازیار زارع و محمد قاضی پاسخگوی خبرنگاران شده بودند و علی کریمی مدام نگران بود به آغاز تمرین نرسد. او مدام به ساعتش نگاه می کرد و از ترابیان می پرسید:« آقای ترابیان ، نمی رویم؟ تمرین شروع شد. دیر می رسیم.» او که عادت دارد قبل از همه در تمرینات حاضر باشد ، اینجا هم سعی داشت نشان دهد ، هیچ امتیاز ویژه ای نمی خواهد و دوست دارد خیلی حرفه ای در شروع تمرین با مربی تیمش باشد.
کریمی و دوستانش البته این بار با 5 دقیقه تاخیر رسیدند اما کروش که این تاخیر را هماهنگ شده می دانست حتی خم به ابرویش نیاورد تا آنها هم خیلی زود پیراهن های قرمز شان را به تن کنند و تمرین ملی استارت بخورد.
علی کفاشیان ، رئیس سابقا خوش خنده فدراسیون فوتبال هم در این ماه های پایانی ماموریتش کنار زمین ایستاده بود و دقایقی با بچه ها خوش و بش کرد. او در پاسخ به این سئوال که چطور شده سری به تیم ملی زده گفت:« بابا من که خیلی وقت ها می آیم. اینجا کارم است باید بیایم. البته یک وقتی معمولا می آیم که از گزند شما در امان باشم. » در روزی که رئیس فدراسیون به تمرین آمده بود ، ابرام چرخی معروف هم راهی تمرین تیم ملی شده بود تا سوژه اصلی ترین باشد. او آمده بود تا بازیکن مورد علاقه اش یعنی فرهاد مجیدی را تشویق کند و در مقابل کم نبودند آنهایی که آمده بودند تا نام علی کریمی را فریاد کنند.
این تقابل روی سکو ها درحالی شکل می گرفت که کروش در زمین بازی ، کریمی و مجیدی را در ترکیب به عنوان مکمل هم گذاشته بود و در اقدامی عجیب به نظر می رسید برای این چیدمان ناچار به نیمکت نشینی کریم انصاری فرد شده بود ، داشت در یک بازی تمرینی ، هیجان بازی این دو در کنار هم را نسیب تماشاگران می کرد. کریمی پاس می داد و مجیدی مثل موشک استارت می زد.
و اما روی سکو ها ؛ ابرام چرخی اولین استارت را زد. او که اول از همه توانسته بود تیغی به کفاشیان بزند و از دست علی مانگا شاکی بود چون مجبورش کرده بودند روی سکوها بنشیند از حاضرین خواست تا یکصدا تیم ملی را تشویق کنند اما خواسته اش به جایی نرسید و آن وقت خودش دست به کار شد:« ماشالله مهدی رحمتی» او با صدایی بلند فریاد زد و بعد با صدایی آرام گفت:« البته من اگر جای کروش بودم ، شهاب گردان را می گذاشتم توی دروازه. او بازیکن بهتری است!»
و بعد شروع کرد به فریاد نام بازیکن مورد علاقه اش کرد:« ماشالله فرهاد مجیدی ، زیدان فوتبال ایران.» با فریادش همه را به خنده انداخت و بعد گفت:« نه ، زیدان نه ، این فوروارد کوچیکه بارسلونا کیه؟ این آرژانتینیه؟ آه ، مسی . ماشالله مسی ایران، داش فرهاد مجیدی.»
و درست در همین لحظات مردی میان سال که گرد سفیدی بر موهایش نشسته بود از سکوی کناری فریاد زد:« ماشالله علی کریمی» او که پوستری از کارلوس کروش بدست داشت ، مدام کریمی را فریاد می زد و از اینجا کل و کلی اساسی میان شان در گرفت. یکی کریمی را فریاد می زد و دیگری مجیدی. در این بین ، چند نفری هم به نفع کریمی پیش آمدند تا کمی سر به سر ابرام چرخی گذاشته باشند. دیگران هم حسابی روی سکوها می خندیدند البته این سر به سر گذاشتن ها تا مرز دعوا پیش رفت اما خوشبختانه ختم به خیر شد. تیم ملی و تمرینش شده بود فضایی برای کل و کل میان این دو اسم. دو نفری که سعی می کنند در تمرینات ، گرمتر از بقیه با هم باشند. این دو که بزرگترهای تیم هستند و کروش هم حداقل در کوتاه مدت روی شان حسابی ویژه باز کرده است.
با پایان تمرین ، ابرام چرخی خودش را به جمع بازیکنان رساند و از مجیدی دستبندش را طلب کرد. دست بندی که البته کروش به دستان بازیکنان بسته تا شرایط جسمی شان را چک کند. چیزی که فرهاد نمی توانست هدیه اش کند و این قهر لیدر قدیمی فوتبال را به همراه داشت. البته چند نفری از ملی پوشان با فرهاد از او دلجویی کردند و با اتوبوس تیم ملی بردندش به هتل تا با یک دست لباس ملی ، راضی اش کنند.
ورود او به اتوبوس تیم ملی ، کاری که ممکن است خشم کارلوس کروش را به همراه داشته باشد.
4141
نظر شما