۰ نفر
۳۱ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۹:۲۳

آیا طرابلس بغداد دوم می شود؟

رویای اروپایی ها و آمریکایی ها برای لیبی سرانجام محقق شد. طرابلس در اختیار مبارزانی است که هیچ کس نه از اندیشه های آنها خبر دارد و نه از مرام  مسلک سیاسی آنها. رویترز در نگاهی به فردای پس از قذافی می نویسد:

برای حسام نجیر که از شبه نظامیانی است که خود را به طرابلس رسانده تنها چیزی که اهمیت دارد خلع سلاح نظامیان است . تا دیروز مخالفان قذافی یک هدف مشترک داشتند و آن هم براندازی حکومت وی و در اختیار گرفتن طرابلس بود. امروز طرابلس در اختیار آنهاست و صحبت از تقسیم قدرت به میان امده است. وسوسه ای که می تواند شمشرکشی دوستان دیروز بر هم را رقم بزند. نجیر در این خصوص به رویترز می گوید: نیروهای گردان من در ورودی های طرابلس می ایستند و سلاح های در اختیار شبه نظامیان را تحویل می گیرند. باید همه خلع سلاح شوند در غیراینصورت با کوچکترین اختلاف نظری ما شاهد به راه افتادن حمام خون در کشور خواهیم بود. نیاز امروز طرابلس قانون است و احترام به آن.

این سخنان یک سوال را در ذهن ما پررنگ می کند و آن این که آیا نیرویی وجود دارد که بتواند کنترل لیبی را پس از قذافی در دست بگیرد؟ پاسخ فوری که می توان همین حالا داد این است: خیر. در جبهه مخالفان حتی یک رهبر هم وجود ندارد که مورد احترام مابقی باشد. قذافی در سالهای حضور در قدرت این کشور افریقایی را به شیوه ای جنون آمیز اداره کرده است . مرام و مسلکی که در آن از نهادهای سیاسی خبری نبود و همین مساله گذار از روزهای وی به فردای بهتر را عملا غیرممکن و یا سخت تر کرده است . انقلابیون در لیبی انگیزه های بسیاری در سر دارند اما به زنجیره ای از مطالبه های منطقی نیاز دارند که در حال حاضر از آن خبری نیست. علاوه بر این لیبی از تفریقه قومی و طایفه ای بسیاری رنج می برد.

در حال حاضر شناخته ترین چهره در میان مخالفان قذافی مصطفی عبدلجلیل است که ریاست شورای ملی انتقالی را بر عهده دارد. وی در حقیقت ریاست جریان اپوزیسیون مستقر در بنغازی را در اختیار داشت. این اپوزیسیون هم ترکیبی بود از وزرای دولتی سابق تا مخالفان شناخته شده که دیدگاه های سیاسی و اجتماعی کاملا متفاوتی هم از یکدیگر داشتند. از عرب های ناسیونالیسم تا اسلام گراها، از سکولارها تا سوسیالیست ها و تجار. البته بر اساس افشاگری های ویکی لیکس به نظر می رسد که امریکایی ها عبدالجلیل را تکنوکراتی معتدل می دانند که میانه رو است و می توان روی وی حساب باز کرد. وی پنجاه سال سن دارد و تاکنون مورد تحسین بسیاری از نهادهای حقوق بشری هم قرار گرفته است . وی در ماه فوریه و زمانی که هنوز پست وزارت دادگستری را در اختیار داشت با اغاز ناآرامی ها به بنغازی آمد و به قذافی پشت کرد. البته او نیز یک نقطه منفی دارد و آن این است که به هر حال انقلابیون به وی به چشم مردی از حلقه نزدیکان قذافی نگاه می کنند. بسیاری از انقلابیون اصرار دارند که مردان حاضر در حکومت آتی باید کوچکترین پیوندی با قذافی ها نداشته باشند.

چهره دیگر محمود جبرئیل از مقام های سابق حاضر در دولت قذافی است که نخست وزیر دولت در سایه خوانده می شود. مردی که در این شش ماه تماس های بسیاری با چهره های بین المللی گرفته و چهره ای شناخته شده است .وی نیز در دوران سیاه قذافی دستی در ماجرا داشته اما اکنون بسیاری بیم این را دارند که خارج کردن وی از گردونه می تواند انرژی را که او در این ماه ها صرف رایزنی برای لیبی پس از قذافی کرده است بر باد دهد. علی ترهونی از دیگر گزینه های رهبری آتی لیبی است. وی در آمریکا چهره دانشگاهی شناخته شده ای است که پس از آغاز ناآرامی ها به لیبی بازگشت تا در مسائل اقتصادی و مالی و البته نحوه خرج کردن پول نفت به مبارزان کمک کند.

رویترز در ادامه به درس هایی اشاره می کند که غربی ها باید از عراق آموخته باشند و در لیبی پیاده کنند: تنش در رابطه میان مخالفان قسم خورده قذافی و آنها که اخیرا از وی جدا شده و به جبهه مقابل پیوسته اند نشان می دهد که لیبی امروز تا چه اندازه برای رسیدن به ارامش فاصله دارد. در شرایطی که تندروها زمام امور را در دست بگیرند غرب و امریکا همان اشتباهی را در لیبی مرتکب شده است که در عراق پس از صدام حسین در سال 2003 میلادی مرتکب شد. در عراق هم حزب بعث و نیروهای امنیتی به یکباره از ساختار قدرت بیرون رانده شدند و نتیجه خلا قدرتی بود که با حضور پررنگ شبه نظامیان پر شد و تا سالها سربازان آمریکایی را در باتلاق عراق گرفتار کرد. یکی از فعالان لیبیایی در بریتانیا در این خصوص می گوید: شما نمی توانید این را قاعده کنید که هر انکسی که با قذافی کار کرده نمی تواند با ما باشد. این مساله در دراز مدت دردسر خواهد شد.

اتخاذ اینچنین رویکرد انقلابی در حقیقت مانع از این می شود که افراد توانمند و حرفه ای بتوانند بر مسندهایی بنشینند که لیبی را به روزهای خوب نزدیک کند. به عنوان نمونه بسیاری از افرادی که خواهان احیای اقتصاد لیبی هستند باید شکری قانم را بازگردانند. مردی که تحصیلکرده غرب است و سالها در حوزه نفت و انرژی کار کرده است . وی سابق بر این عنوان نخست وزیری لیبی را هم به خود اختصاص داده بود و به مردی که اقتصاد لیبی را آزاد کرد شهرت دارد. بازگرداندن چهره های سابق به اندازه تحمل مخالفان بستگی دارد. /5151

 

 

کد خبر 169100

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 2 =