گروه «رستاک» سعی دارد در اجرای قطعات نواحی به گونه‌ای عمل کند که به ساختار ملودی و شعرش خدشه‌ای وارد نشود.

زینب کاظم‌خواه: 14 سال پیش بود که اولین جرقه‌های راه‌اندازی یک گروه موسیقی در ذهن سیامک سپهری زده شد. کم‌کم دوستانش به او پیوستند و گروه «رستاک» را شکل دادند، گروهی که با  استفاده از موسیقی نواحی ایران و روایتی تازه از آهنگ​ها فولکلوریک موسیقی مخاطب پسندی را روانه بازار کردند.

آن​ها هر قدر که جلوتر آمدند مخاطبانشان در ایران و خارج از کشور بیشتر شد و رفته​رفته جایگاه خاصی در بین مخاطبان موسیقی ایران به دست آوردند.

سیامک سپهری نوازنده تار و سرپرست این گروه، به همراه فرزاد و بهزاد مرادی خوانندگان، رضا عابدینی نوازنده کمانچه‌ و یاور احمدی‌فر نوازنده دف مهمان کافه خبر شدند و درباره شکل‌گیری این گروه و فعالیت‌های آینده‌شان صحبت کردند.

ایده پرداختن به موسیقی نواحی ایران از کجا شکل گرفت؟
سیامک سپهری: فعالیت‌ گروه «رستاک» بر مبنای جمعی که در آن هستند شکل گرفت، نه این‌که فعالیت را تعریف کنیم و جمعی دور هم قرار گیرند. خود من به واسطه آقای درویشی و اردلان با موسیقی محلی برخورد کردم و به مرور برایم این موسیقی خیلی جذاب شد. از همان ابتدای کار، قرار گرفتن درکنار دوستانی که هر کدام به نوعی با موسیقی محلی ارتباط داشتند و بعضی -به واسطه این که در فرهنگ خاصی رشد کرده بودند- عمقی‌تر با این موسیقی ارتباط داشتند، باعث شد که در جو کاری «رستاک» این پتانسیل به​وجود بیاید و شروع کار ما با موسیقی محلی باشد. در واقع این چند گونگی فرهنگی در رستاک کمک کرد که ما از ابتدا خیلی جدی -هم از درون و هم از بیرون- با این فرهنگ ارتباط پیدا کنیم.

با توجه به این‌که آهنگ‌ها به زبان‌های محلی خوانده شده است آیا پژوهشی برای رسیدن به لهجه محلی صورت گرفته است و یا مشاوری در این راه داشته‌اید؟
بهزاد مرادی: جریان ساخت یک قطعه در گروه «رستاک»این‌گونه هست که اول یک​سری منابع شنیداری را که از منطقه داریم،مطالعه کرده و بعد با اساتید موسیقی آن منطقه صحبت می​کنیم​. سوژه‌ مناسب برای آلبوم که انتخاب می‌شود، برای سازها و گویش محلی از استادان آن منطقه که می‌‌توانند در بهتر اجرا شدن قطعه کمک کنند بهره می‌گیریم.

فرزاد مرادی: فکر می‌کنم چیزی که توجه مردم را جلب کرد، این بود که ما چگونه روی زبان‌های مختلف کار می‌کنیم. فکر می‌کنم در مقابل کارهای دیگری که در مجموعه انجام شده، این کار به نظر کار سختی نیست. یعنی مجموعه کارهای سخت‌تری هم صورت گرفته، مثلا در بخش آهنگ‌سازی وسواس زیادی به خرج داده شد که آهنگی که ساخته می‌شود، لحن آن منطقه را داشته باشد که این کار در مقابل کار کردن روی لهجه بسیار سخت‌تر بود. برای رسیدن به لحن هر منطقه مجبور بودیم که سازهای آن منطقه را یاد بگیریم و بچه‌ها موسیقی آن را گوش کنند. برای این کار همچنین سازهایی که در کارمان استفاده نکرده بودیم، گوش می‌کردیم که ببینیم چه عاملی باعث می‌شود که لحن موسیقی آذری ایجاد شود، به گونه‌ای که وقتی موسیقی آذری گوش می‌کنیم، فضای این موسیقی به ذهن‌مان می‌آید.

درگذشته خیلی‌ها موسیقی محلی کار می‌کردند، شعر را که مهم‌ترین عامل موسیقی محلی است، فارسی می‌گذاشتند که بعد حالت کمیک پیدا می‌کرد، ولی ما فکر کردیم که این بخش مهم باید باشد و همچنین شعر و لهجه و ساز هر قطعه‌ای باید برای همان منطقه باشد از این رو سراغ اساتیدی که در این زمینه تخصص داشتند می‌رفتیم. خیلی اوقات در ضبط مجبور می‌شدیم از چند ناظر ضبط استفاده کنیم، هم ادیب و هم و موسیقدان در کنار ما حضور داشتند. ما سعی کردیم تا جایی که ممکن است کار به درستی انجام شود، احیانا اگر ضعفی وجود داشته از توان ما خارج بوده است، اما امیدواریم که این ضعف‌ها کم و کمتر شود.

رستاک

چطور به تم اصلی در آهنگ‌ها می‌رسید، آیا این با مداومت گوش کردن آهنگ‌های محلی است؟
رضا عابدینی: قبل از شروع ساخت یک قطعه، کار پژوهش وجود دارد. در آن بخش ما زیاد گوش می‌کنیم؛ ولی این‌که صدای کمانچه من یا کمانچه‌نواز دیگرمان لری باشد چیزی است که به آن می‌رسیم. ما با یک ساز می‌زنیم و سازهایمان را عوض نمی‌کنیم، بنابراین بیشتر از امکانات همین ساز استفاده می‌کنیم و سعی می‌کنیم که لحن جملات را به منطقه نزدیک کنیم؛ مثلا کمانچه مازندران و لرستان از نظر ساختار فرق می‌کنند، کاری که ما می‌کنیم این است که از حداقل امکانات استفاده کنیم و دقت در جملات آن منطقه را زیاد کنیم.

وارد شدن به فضای فولکلور هر منطقه‌ای کار سختی است، از این‌ جهت که ممکن است آن لهجه در نیاید آیا اعتراض و یا انتقادی در این مورد نداشته‌اید؟
رضا عابدینی: خیلی کم بوده است و تا کنون موردی نبوده که گفته شود، اصلا چیزی که شما زده‌اید درست نبوده است.‌ اما  در مورد لهجه‌ها، مثلا در مورد لهجه بختیاری می‌گفتند که این کلمه باید این طور ادا می‌شد، اما خیلی ها هم می‌گفتند که درست است. کثرت لهجه‌هایی که در یک منطقه وجود دارد باعث می‌شود که  نتوانیم همه را راضی کنیم. طبعا کار ما نسبی است، اما فکر می‌کنم با توجه به ایمیل‌هایی که دریافت می‌کنیم کار ما درست بوده است.

آیا برای خواندن یک قطعه محلی نمی‌شد که از خوانندگان محلی آن خطه استفاده کرد تا مشکلات احتمالی درست در آمدن لهجه به وجود نیاید؟
سیامک سپهری: دو قضیه بود؛ یکی این‌که ما قصد داشتیم تجربه‌ کنیم که آیا می‌توان با مقوله لهجه و گویش به شکل ساز برخورد کرد؟ می‌خواستیم  همان‌طور که با سازهای مختلف کار کرده‌ایم- مثل هر نوازنده‌ای که با تمرین به جایی می​رسد‌ که آن ذهنیت شنیداری‌اش را ارایه کند- با گویش​های مختلف هم کار کنیم و به همین خاطر بیشترین زحمت به دوش بهزاد و فرزاد(خوانندگان گروه) و بقیه بچه‌ها افتاد. با این رویکرد البته کار قدری مشکل می‌شد، وقتی شما بخواهید یک جنس کار فرهنگی را برای اجرا از یک دستی در بیاورید، دشواری‌هایی دارد. در آن مقطع تصمیم گرفتیم که با موسیقیدان‌ها وخواننده‌ها محلی کارهای مختلف انجام دهیم، ولی فکر کردیم اول این کار را بکنیم، شاید بعد از آن‌ها استفاده کنیم. به هر حال برای ایجاد یگانگی در کار استفاده از موسیقدان‌های همان منطقه بسیار بهتر است.

رستاک

«رستاک» گروهی است که آثارش را به صورت کلیپ منتشر کرده است، این کلیپ‌ها چقدر در معروف شدن آثار تاثیر داشت؟
یاور احمدی‌فر: قبلا هم این اتفاق هم افتاده بود، اما نه به شکلی که ما انجام دادیم. فکر می‌کنم در دورانی که هستیم یک کار هر چه بیشتر جنبه‌های مختلفی برای ارایه دادنش داشته باشد، موفق‌تر خواهد بود و اگر قرار است حرکت‌های خاصی انجام شود، این بخش تصویری هم در بازتاب کار ما موثر بوده است. به هر حال تصویر مخاطب را به کار نزدیک می‌کند. قطعا این کلیپ‌ها در معروف شدن گروه خیلی موثر بوده است، اما در کنار این‌ها کارهای دیگری هم بوده که تصویر نداشته و می‌توانسته خیلی موفق‌تر باشد. نمی‌گویم که این موضوع تعیین کننده بود، اما به هر حال تاثیرات خود را داشته است.

استفاده از موسیقی «رستاک» در سریال​ها نیز اتفاقی است که اخیرا افتاده است، آیا این موضوع با اطلاع و اجازه شما صورت گرفته است؟
سیامک سپهری: کاری که الان صورت می‌گیرد، از طریق مدیر شرکت سینما 24 است که هر اتفاق کاری که می‌افتد از کانال این دوستان می‌گذرد. اگر لازم باشد ما هم دخالت می‌کنیم. در مورد سریالی که آهنگ «رستاک» را استفاده کردند به ما اطلاع داده شد که این کار می‌خواهند، انجام دهند. آن موقع داشتیم می‌رفتیم رشت و امکانش نبود که سریال را ببینم، ماجرایی نبود تا این‌که یکی از دوستان خبرنگار آن را به ماجرای دیگری تبدیل کرد و بعد از آن هم ماجرا به​گونه دیگری شد.

کارهای گروه رستاک اگر قدری گرفت به این دلیل بود که از فضای موسیقی سنتی در آمد و به سمت موسیقی فولکلور رفت، این سیاست‌گذاری را چه کسی انجام داد که بیشتر روی موسیقی فولکلور کار کنید تا موسیقی اصیل سنتی؟
سیامک سپهری: یک علاقه شخصی بود. از طرف دیگر شاید هم نوعی نگاه به مقولات هنری باشد. شاید کسی فکر کند من دوست دارم کار آوانگارد بکنم یا فردی فکر کند که من صرفا دوست دارم کاری کنم که جلب توجه کند. به هر حال با توجه به علاقه شخصی وگروهی که در «رستاک» وجود داشت و دارد، هدف ما دست یافتن به کاری بود که مازابه ازای خارجی کارهای لوک بسون کارگردان سینما باشد. در مواجهه با کارهای این کارگردان من به عنوان مخاطب فیلم‌های اکشن به آن علاقه دارم. شما به عنوان یک مخاطب فیلم‌های هنری منتقد هم آثار او را دوست دارید. در واقع هر کس در جایگاه خودش مجبور است که عکس‌العملی به آن کار نشان دهد.

بدترین اتفاق برای یک کار هنری این است که خرده‌ای بر آن کار نگیرند و بازخوردی در جامعه نداشته باشد. هر کس از زاویه دید خود نگاه کند ممکن است فکر کند که این کار دشوار است. من و دوستانم فکر می‌کنیم این کار دشوار و در عین حال لذت‌بخشی است، کاری که بشود تولید کرد که فکر کنید مخاطب عام با آن ارتباط برقرار می‌کند، مخاطب خاص هم به آن توجه دارد. قضیه «رستاک» هم این‌طور بود که می‌خواستیم ببنیم که آیا می‌توانیم به  جنسی از موسیقی دست پیدا کنیم که درفضای موسیقایی ایران انبوهی از مردم نظرشان به موسیقی محلی منطقه خودشان جلب شود یا آدم‌های مهم موسیقی به این موسیقی توجه کنند که این اتفاق افتاد کسانی مثل لطفی یا خانواده کامکارها این موسیقی را تایید کرده‌اند. خیلی وقت‌ها از نظر جنبه عملی به این موسیقی توجه نمی‌کنند. شاید یک برخورد تئوریک باشد که به نظرم کافی نیست، اما برخورد خانواده‌ کامکارها که در فضای فرهنگی آن منطقه بودند و موسیقی کردی را مطرح کردند، برای «رستاک» خیلی مهم بود. از سوی دیگر چنین خانواده‌ای به کنسر‌ت‌های رستاک می‌آیند و ما را به شکل جدی امیدوار می‌کنند.

فرزاد مرادی: بعضی از دوستان فقط منتقد هستند. یک ساختمان را می‌شود دو روزه تخریب کرد، اما ساختن آن دو سال طول می‌کشد. موسیقدان‌هایی که دستی بر آتش داشتند - مهم نبود که در چه ژانری کار کرده​اند - واقعا بازخورد مثبتی به ما دادند و ما از آن‌ها انرژی گرفتیم. حتی کسانی بودند که از اساتید آن منطقه بودند برخورد مثبتی با کار  ما داشتند. از سوی دیگر تحصیل‌کرده‌های موسیقی که با علم روز دنیا در زمینه موسیقی ارتباط داشتند نیز نظر مثبتی نسبت به کارهای گروه داشتند. دوستانی هم بودند که هر چند انتقاد کردند اما هنوز هم دوست ما هستند. ما از انتقاد استقبال می‌کنیم، انتقاد‌ها را گوش می‌کنیم و این‌ انتقادها را در پیشرفت اهداف گروه موثر می​دانیم.

رستاک

شما همچنان قصد دارید قطعات فولکلور کار کنید، حرف تازه‌تان چیست، چه کار می‌خواهید بکنید که در ورطه تکرار نیفتید؟ افقی که در دور دست ترسیم کرده‌اید چیست؟
سیامک سپهری: فکر می‌کنم وقتی یک مجموعه‌ای دست به تولید یک فرآورده هنری می‌زند در صورتی می‌تواند زنده بماند که آن محصول هنری‌اش مطابق نیاز جامعه‌اش باشد. چیزی که شما می‌گویید یک بخشیش خیلی موردی است و نمی​دانم در ذهن من چه اتفاقی قرار است بیفتد؟ اما این را می‌‌دانمکه ما  از روزی که کارمان را شروع کرد‌ه‌ایم، سعی داشتیم، رشد کنیم و به جایی برسیم که چیزی در اجراها تکرار نشود. ولی طبعا هر گروه هنری یا هر فضای کاری نیاز دارد با جامعه‌اش هماهنگ باشد.

از سوی دیگر ضعفی که در موسیقی سنتی ما جا افتاده، این بود که با این جنس موسیقی باید فقط موزه‌ای برخورد شود. نتیجه چنین برخوردی این بود که در یک مقطع زمانی بنا به شرایط اجتماعی که وجود داشت و اتفاقاتی که به وجود آمد؛ این موسیقی توانست به موسیقی خاصی در جامعه تبدیل شود. حدود سی‌سال این اتفاق، این طور پیش رفت و کسانی که در ارتباط با آن بودند از این فرصت استفاده نکردند که آن موسیقی را با جامعه همگام کنند تا ما یک موسیقی سنتی داشته باشیم مثل هر اثر موزه‌ای؛ یا مثل کتاب حافظ که در جایگاه خودش است، اما شعرهای دیگری هم با توجه به نیاز‌های روز جامعه گفته می‌شود، آن موسیقی هم در جایگاه خود بماند از طرف دیگر طوری باشد که سرعت پیشرفت در رابطه با این موسیقی خیلی بیشتر شود. اگر این اتفاق نه تنها برای ما بلکه برای هر گروه هنری دیگری هم بیفتد، جز شکست نتیجه‌ای ندارد.

فرزاد مرادی: خصلتی که سیامک دارد و شاید تفاوتی که گروه «رستاک» با دیگر گروه​ها دارد این است که در کنار ساعت‌هایی  که برای تمرین صرف می‌کنیم، ساعت‌های زیادی هم روی ایده تغییر در کارها صرف می‌کنیم و سیامک به شدت این ایده را داشته ‌است که گروه حالت مرداب گونه نداشته باشد. حس این که کار تکراری می‌کنیم،  خسته‌اش می‌کند در نتیجه همه‌اش دنبال تغییر هستیم. با تفکری که سپهری و بچه‌ها دارند امیدواریم که این اتفاق نیفتد.

شما الان به نوعی گروه ایرانی شده‌اید که به غیر از تک اجراهایی بدی که قبلا در خارج بود، اجراهایی را در کشورهای مختلف داشته‌اید، استقبال‌ها چگونه بود و چگونه می‌خواهید تفاوت‌تان را با دیگر گروه‌ها نشان دهید؟ 
رضا عابدینی: معمولا گروه‌هایی که در خارج اجرا داده‌اند، مشخصه بارزشان این است که می‌گویند مثلا کنسرت سیما بینا، به نوازنده‌ها و بقیه چیزها توجه نمی‌شود. «رستاک» خوشبختانه این ساختار را شکسته است، با توجه این که ما در اجراهای اکشن‌های رهبری سیامک را داریم و خیلی‌ها با آن ارتباط برقرار می‌کنند؛ اغلب انرژی که مبادله می‌شود مورد پسند مردم است. ما سعی کردیم که خوانندگان مختلف داشته باشیم، جایی را بهزاد، جایی فرزاد و جایی نیما و جایی همه گروه باهم بخوانیم. همه زیرمجموعه پرورش افکار سیامک هستیم و رستاک یک نفر نیست، بچه‌ها فکر می‌کنند که نسبت به کار وظیفه‌مند هستند و کلیت رستاک است که در نهایت خود را نشان می‌دهد. در کنسر‌ت‌های اول خارج، کسی ما را نمی‌شناخت، ولی وقتی می‌دیدند ما گیلکی، لری و بلوچی می‌زنیم خیلی توجه‌شان جلب شد، بعد ما کارها را به صورت تصویر ضبط کردیم و در یوتیوب رفت و بازدید کنندگان ما از یک سال پیش که در یوتیوپ رفته بسیار زیادتر شده​است.

فرزاد مرادی: همان‌قدر که ما روی آواز تلاش می‌کنیم، دف نوازان ما هم به همان میزان زحمت می‌کشند، همان‌قدر بقیه بچه‌ها برای یکدست کردن صدا تلاش می‌کنند، این باعث می‌شود که گروه یکدست شود.

این‌که گروه رستاک به سمت موسیقی مدرن رفت آیا به این دلیل نبود که می‌خواست با فضای جامعه همگون شود؟
یاور احمدی‌فر: ما به سمت موسیقی پاپ نرفتیم. شکل طبیعی رفتار خود ما چنین است، در نتیجه موسیقی ما هم شبیه رفتار خود ما می‌شود. به هر حال من دوست دارم به موسیقی سرحالی گوش دهم. این جریان زاییده شیوه زندگی کردن ماست. ما روی موسیقی پاپ خط نمی‌کشیم. موسیقی جریانی است که نمی‌توانیم راجع به آن نه به خودمان و نه به دیگران دروغ بگوییم. موسیقی پاپ خیلی پرطرفداراست، مردم با آن عاشق شده‌اند و این موسیقی مردم را شاد کرده‌ است، این نکات موفق آن را می‌توان در نظر گرفت و از آن آموخت. اما آن‌چه دریافت کردیم ترجمه‌ای از آن موسیقی بود. این موسیقی از فیلتر ما رد شد و بازتابش به این شکل در گروه رستاک نمود یافت. طبعا آن‌چه ما می‌گیریم این بوده که ساز و رفتارهای روی سن و رفتارهای نوازنده‌شان فرق کرده است. نیروی هدایت‌گری مثل نبض همه چیزی را که اتفاق می‌افتد را هدایت می‌کند تا از مسیر خود خارج نشود. ما همان‌طور که زندگی کردیم، موسیقی‌مان را ساختیم. من بین همین مردم زندگی می‌کنم و از بخشی در کارهایم استفاده می‌کنم که دوستش دارم و مردم هم دوست دارند.

فرزاد مرادی: موسیقی مناطق آن‌قدر غنی است که احتیاج به واسطه ندارد. این موسیقی دقیقا موسیقی پاپ همان منطقه است. یک جنس از موسیقی که ذاتا این جوری است، فرهنگ‌های مختلف با آن ارتباط برقرار می‌کنند. برآیند این جریان بوده نه این که هدفی بوده باشد، مردم هم به ما لطف دارند.

رستاک

با توجه به این‌که قطعات مختلفی را اجرا کردید، چقدر خود را در تغییر تنظیم‌ها آزاد می‌گذارید و آیا تا به حال انتقادی در این باره شنیده‌اید؟
فرزاد مرادی: بعد از آن‌که پیش استادان مختلف رفتیم، مثلا برخوردی که با قطعه رعنا داشتند برای خود ما هم جالب بود. این‌ها که خود به نوعی پاسبان موسیقی آن منطقه هستند بعد از شنیدن این موسیقی برخوردشان آن‌قدر خوب بود که ما را به ادامه کار امیدوار کرد.

سیامک سپهری: نکته‌ای که وجود داشت این بود که ما در مورد تنظیم مجدد هر قطعه‌ای به خصلت‌های کلامی و خصلت‌های ملودی آن قطعه دست نزنیم. بچه‌ها خیلی تلاش می‌کنند به زبان آن قطعه نزدیک شوند و تا جایی که امکان دارد به آن لطمه وارد نشود. مثلا فرزاد و بهزاد کرد هستند نزدیک شدن به لهجه کلیگی راحت‌تر است تا آذری. ما سعی می‌کنیم کلام به هیچ‌وجه دست نخورد. بخش دیگر این است که به ساختار ملودی هم دست نخورد. وقتی وارد چنین حیطه‌ای می‌شوید، یک رویکرد این است شما می‌خواهید همان را اجرا کنید، اگر نگاه مخاطب این است که شما می‌خواهید آن را اجرا کنید این نگاه اساسا اشتباه است؛ ما هیچ‌وقت نمی‌توانیم همان قطعه را اجرا کنیم. اگر کسی بخواهد گوش کند همان قطعه اصلی را گوش می‌کند.

شما تنظیم را آزاد می‌بینید؟
سیامک سپهری: بله ولی به هر حال این آزادی حیطه‌ای دارد، ولی ما می‌خواهیم به این نحو حس موسیقایی آن قطعه منتقل شود. اما این‌که گفتید که انتقادی شده یا نه؟ امیدورام که شده باشد. زیرا این یعنی کار آن قدر مهم بوده که درباره‌اش نظر داده‌اند. بخش مهمی از انتقادها مربوط به سلایق است، هر سلیقه‌ای بخشی را دوست دارد به سمت‌اش می‌رود؛ ولی فکر نمی‌کنم انتقاد عمومی‌تر جزو سوال شما باشد.

57244

کد خبر 163934

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • پریسا A1 ۱۱:۱۸ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۳
    1 2
    اول :بختیاری زبان نیست لهجه است.دوم:بهتر نبود برای خوانده ترانه معروف عبده ممد از خوانندگان محلی کمک میگرفتید؟
  • atena IR ۱۱:۵۵ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۳
    3 0
    رستاک بسیار متفاوت و عالیست. رقیب ندارد.با زیرکی و زیبائی خاص خود مردم و بخصوص جوانان را به شنیدن موسیقی فولکلور ترقیب کرده است.پاینده باشید.
  • ناشناس IR ۰۵:۳۶ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۷
    2 1
    اتفاقا جالبی کار گروه رستاک به اینه که می خوان با همه لهجه ها و زبان ها خودشون بخونن و میرن تحقیق می کنن و می خوان آشنا بشن
  • بی نام IR ۱۹:۲۰ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۹
    2 0
    گروه رستاک گروه خیلی جالبی است خدایی ما جوان ها مردیم ازبس آهنگهای رپ و غیره............. گوش دادیم