ابراهیم خدابنده عضو جدا شده از گروهک منافقین درباره این فرقه توضیح داد.
مهمترین بخش سخنان خدابنده:
درآمدهای مالی صرف اعضای سازمان نمیشود. بسیاری از اعضا برای سادهترین مسائل درمانی فوت کردند و دچار ضایعات جدی شدند. حمایتهای مالی و پولی که به سازمان داده میشود، خرج مهمانیهای مریم رجوی میشود. توجه کنید چرا جلساتی که هر ساله در ویلپنت پاریس انجام میشود یک سخنران ایرانی غیر از خودش ندارد و همه مدعوین آمریکایی و انگلیسی هستند که برای مردم ایران تعیین تکلیف میکنند. یک ایرانی از اپوزیسیون میان سخنرانان این جلسات نمیشود.
لباسهایی که مریم می پوشد هیچگاه تن اعضای سازمان دیده نمیشود. وقتی مریم رجوی پاریس بود در17 ژوئن سال 2003 که پلیس فرانسه به مقرش در منطقه اور حمله کرد، فقط 9 میلیون دلار اسکناس در گاوصندوقش بود. زن پلیسی که در آن عملیات تمام منطقه را بازرسی کرده بود می گفت چند دهنه کمد بزرگ در اتاق مریم رجوی فقط حاوی لوازم آرایش بود. در حالی که کمد بقیه زنان حتی یک کرم مرطوب کننده دست هم نداشت. اینها سوای بودجههایی است که در آمریکا برای اپوزیسیون ایران تصویب میشود.
عفو بینالملل رابطه بسیار نزدیکی با سازمان دارد. سازمان نجات تاکنون هزاران هزار نامه برای ارگانهای حقوق بشری فرستاده است. به تازگی هزار و 718 خانواده طوماری را تنظیم و امضا کردند و در آن صدها دلیل و مدرک به عفو بینالملل ارائه کردند که مطابق آن سادهترین حقوق انسانی در داخل سازمان نقض میشود. اما مأموران عفو بینالملل در کمپ تیرانا توسط سرکردگان منافقین پذیرایی و تطمیع میشوند و گزارشها را مطابق نظر آنها تنظیم میکنند.
متأسفانه حقوق بشر وسیلهای در خدمت کسانی است که میخواهند اهداف سیاسی خاصی را پیش ببرند. حقوق بشر وقتی به آمریکا میرسد یک تعریف دارد برای انگلیس همینطور و نسبت به جمهوری اسلامی ایران یک تعریف دیگری دارد. جاوید رحمان گزارشگر سازمان ملل متحد در رابطه با ایران است که خانوادههای زیادی انبوهی از مدارک را برای او به سازمان ملل برند، اما کوچکترین توجهی نکرد.
در سال 2005 دیدبان حقوق بشر جزوهای با نام «خروج ممنوع» منتشر کرد که در آن شمهای از نقض حقوق بشر در سازمان ملل متحد افشا شد. بعد از آن لابیهای صهیونیست و لابی سعودی چنان سروصدایی به پا کردند که دیدبان حقوق بشر از کرده خود پشیمان شد و گزارش دیگری نداد.
اخیراً گزارشی از وزارت امور خارجه آمریکا درباره بحث تروریست منتشر شد که آلبانی را یکی از کشورهای قربانی ترور معرفی کرده است. به این معنا که اعضای سازمان در آنجا سوژه ترور جمهوری اسلامی هستند. درحالی که تا کنون یک قطره خون از دماغ یکی از اینها نیامده و این دلیل غیرمنصفانه بودن چنین گزارشهایی است. افرادی که این گزارش را مطالعه کردند گمان میکنند جمهوری اسلامی ایران سلاح به دست در تیرانا جوخه ترور برای منافقین گذاشته، اما واقعیت این است که جدا شدههای سازمان در تیرانا امنیت ندارند و علناً به آنها گفته میشود اینجا کشور مافیاست و عملاً افراد را تهدید میکنند و با 300 یورو به تروریستها میسپارند.
یکی از کارهای صلیب سرخ این است که نامه خانوادهها را برای کسانی ببرد که نمیتوان به آنها نامه رساند. صدها نامه به صلیب سرخ دادیم که در قرارگاه اشرف به افراد برساند و جواب آن را بیاورد. یکی از مسئولان این نهاد میگفت شرمندهام. ما توانستیم برای اعضای القاعده در زندان بگرام افغانستان نامه ببریم و جواب آن را در سعودی به خانوادههایشان برسانیم، ولی در اشرف نگذاشتند یک نامه هم به کسی برسانیم و بعد هم اعلام کردند صلیب سرخ در این زمینه مسئولیتی ندارد.
اوایل تیرماه امسال دو عضو سازمان به اتهام قاچاق انسان و مواد مخدر و ... در تیرانا دستگیر شدند. یکی از سایتها این خبر را منتشر کرد. اما سفارت آمریکا در تیرانا دخالت و اینها را آزاد کرد و خبر منتشر شده بلافاصله با فشار سفارت آمریکا از روی سایت برداشته شد. بودجه عفو بینالملل و سازمان ملل را آمریکا میدهد و بر آنها مسلط است.
سوال درباره منابع مالی سازمان مرز سرخ بود و کسی حق نداشت در این زمینه چیزی بپرسد. ملک عبدالله پادشاه عربستان زمانی که ولیعهد بود از مسعود رجوی برای عمره گذاری دعوت کرد. برادر من مسعود خدابنده در این سفر رجوی را همراهی کرد. بعد از بازگشت میگفت میزان طلایی که به در عربستان به رجوی داده شد آنقدر بود که نتوانست با هواپیما حمل کند برای همین با چند کامیون اینها را به بغداد آوردند و تا مدتها در بازار اردن و منطقه به فروش رساندند. این تنها یک نمونه از حمایتهای مالی به سازمان بود. سازمان، ارگانهای خیریه پوششی فراوانی دارد که پولشویی میکنند. اسرائیل و سعودی هم از همین طریق به اینها کمک میکنند برای همین ردی از آنها نیست. البته چند مورد پرونده قضایی در این رابطه برایشان تشکیل شد.
هزینه سازمان در تیرانا بسیار گزاف است. دکل خیلی بزرگی در کوه داجی نصب شده که اینترنت سازمان را تأمین میکند و هزینه قابل توجهی دارد. حضور سناتورهای آمریکایی در جلسات منافقین که هر کدام دهها هزار دلار هزینه هتل و هواپیما دارند و پولی که به آنها میدهند هم قابل ملاحظه است. یعنی هزینهها در سازمان واقعاً سرسامآور است و صرف اینکه میگویند با کمک چند ایرانی اداره میشود، قابل قبول نیست.
سازمان به یک فرقهای تبدیل شده که سالهاست جذب واقعی ندارد. ممکن است عناصری را گوشه و کنار دنیا و ایران به سمت خودش بکشد و از آنها سوءاستفاده کند، اما جذب به معنای واقعی دیگر در سازمان وجود ندارد. همانطور که میبینید. در تبلیغاتش هم مردم ایران مخاطبش نیستند و گویی برای اسرائیل، سعودی و کاخ سفید صحبت میکنند و منظورشان بیشتر جلب نظر آنهاست.
سازمان مانند قارچی است که ریشه ندارد و شکافزی است. باید یک شکافی در یک درخت باشد تا بتواند در آن رشد کند. حیات سازمان از زمانی که وارد جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی در 30 خرداد 60 شد تا امروز چنین حیات خفیف و خائنانهای است.
اینها یک زمان در زائده جنگ ایران و عراق زندگی میکردند و زمان دیگر در زائده هستهای بعد هم در تضاد ایران با غرب. یعنی مدام خدماتش را به دشمنان ایران عرضه میکند و اینگونه حیاتش را ادامه میدهد و اکنون کارکردش به مراتب کمتر شده است.
نگاه کنید یک زمان مقر مریم رجوی در پاریس بود، الان از اتحادیه اروپا اخراج شده و حق ندارد وارد این کشورها شود و در تیرانا مستقر است و عنانش هم دست آمریکاست. آینده برایشان فراتر از این نیست. حتی خود سازمان هم دیگر باور ندارد در ایران اتفاقی به نفعش رقم بخورد. وقتی در جذب اعضا هویت خودش را پنهان میکند، یعنی میداند چقدر میان مردم ایران منفورست و آیندهای ندارد.
زمانی که میان ایران وعراق آتش بس شد اینها یک قدم استراتژیک عقب رانده شدند. وقتی صدام سرنگون شد تحولات دراماتیکی در شرایطشان به وجود آمد و امروز که ایران با عربستان گفتگو میکند دیگر از این شکاف هم نمیتواند استفاده کند و اکنون که ایران با غرب در حال مذاکره است میتواند پرونده آنها را برای همیشه ببندد.
بیشتر بخوانید:
مزدوران رجوی دستگیر شدند
21231
نظر شما