محسن زهتاب بازیگر پیشکسوت به نکتهای درباره کارهای محبوبش اشاره کرد و گفت: هیچکدام از کارهای محبوبم را خودم دوست نداشتم. برای اینکه بعد از پخش میدیدم چه کارهایی میشد نکنند، اما کردند و چه باید میکردند و نکردند. هیچکدام مرا راضی نمیکردند.
زهتاب تأکید کرد: فقط وقتی میدیدم مردم راضیاند و دوست دارند از این لذت میبردم. من کارم کارشناسی تئاتر بود و همیشه کارهای خودم را هم کارشناسانه میدیدم. هیچ وقت نمیشود راضی بود، همیشه یک بازیگر بهتر از ما هست. تلاش برای بهتر مهم است. بازیگری را واقعا از مدرسه شروع کردم، نمایشنامه مینوشتم، آن موقعها خیلی تئاتر نبود و تنها یکی دو تا تئاتر فعالیت میکردند اما تخت حوضی و سیاهبازی بسیار رایج بود. از بازی اینها سوژه میگرفتم و مینوشتم.
خاطرم هست که در یکی از اجراها آقای امیرفضلی من را دید. پیشم نشست و به من گفت: من میخواهم فیلمی بسازم، آیا حاضری بازیگر اول آن باشی؟ فیلمی به نام دزدان معدن ساختند که متعلق به سال ۱۳۳۵ بود. به نوعی اولین فیلم وسترن ایرانی بود. این اولین کارم بود. من خیلی دوست داشتم که مشهور شوم و علتش پدرم بود. همه ما را به نام پدرم میشناختند و میگفتند: «پسر آقای زهتاب!» پدرم فرد نامآشنایی بود و خیلیها او را میشناختند. دوست داشتم که بقیه اسم مرا هم بر زبان بیاورند.
این بازیگر پیشکسوت همچنین درباره علاقهاش به رابین هود، گفت: من رابینهود را دوست داشتم. به نظرم مال بچهها نبود. کارهای زیاد بود و هست که مال بچهها نیست. برای بچهها میسازند اما بیشتر بزرگترها نگاه میکنند. من خیلی وقت نداشتم برنامه ببینم. کسی که خودش فعال است وقت نمیکند برنامه ببیند. ممکن بود یک وقتی در خانه مانده باشم آن وقت چیزی تماشا میکردم که در آن سالها کم اتفاق میافتاد.
او در ادامه صحبتهایش به سریال "در پناه تو" و شروع فعالیت هنریاش با تئاتر از مدرسه، اشاره کرد و افزود: وقتی سریال "در پناه تو" پخش میشد من جای دیگری مشغول یک سریال دیگر بودم. تئاتر را از مدرسه شروع کردم و حتی کارگردانی میکردم. خودمان از روی نمایش تخت حوضی الگو میگرفتیم و مینوشتیم. یک زیرزمین بزرگ بود که ما آنجا بلیط میفروختم به بچههای مدرسه. تقریبا ۴۰ تا بچه جا میشد. جمعهها برایشان نمایش اجرا میکردیم. بعدها به گوش مدیر مدرسه رسید و به ما اجازه دادند از سالن آمفی تئاتر مدرسه استفاده کنیم.
زهتاب همچنین درباره تبعیضها و نحوه انتخاب بازیگران به نوعی گلایه کرد و گفت: یک عده را از خانه آوردند بازیگر کردند. چشم آبی و قد بلند و ابروی کمند باعث شده بازیگر شوند. اینها بازیگر شرایط هستند. در حالی که بازیگران در خانه نشسته، عمو، خاله و دایی خودشان را میآورند. در کشورهای بزرگ ۷۰ درصد بازیگران مسناند و بقیه برای تازگی و طراوت و زیبایی از بین جوانها انتخاب میشوند.
۵۸۵۸
نظر شما