۹ نفر
۱۱ مهر ۱۴۰۰ - ۰۷:۵۰
«زری لاته» جلسه دادگاه را به هم ریخت

در پرونده های کیفری که متهمین با اتهامات متنوعی حضور دارند،آنچه که به عنوان چالش اساسی قابل تحلیل است میزان مجازات قانونی تعریف شده برای هریک از جرایم و چگونگی اعمال کیفر بر محکوم علیهم است.گاهی ممکن است مجازات شخصی که مسبب اصلی وقوع جرم بوده از سایرین سبک تر تعیین شود...

در سوابق کیفری و پرونده ی شخصیتی متهمین به نقل از پدر و مادر زری لاته آمده بود؛با وجودی که زری از ارمین و یامین دو سه سالی  کوچکتربود اما این دوتا برادر آنقدر دست و پاچلفتی بودند که همیشه  بی چون و چرا تحت سلطه خواهرکوچکشان هرکاری که او می خواست  بی کم و کاست انجام می دادنداز کتک زدن بچه های محل تا دزدیدن قلم و خودکار همکلاسی ها و کِش رفتن کیک و ابمیوه از بوفه ی مدرسه برای زری لاته.زری خواهر کوچک این دو برادر به قول اهل محل و خانواده فقط کلاهی از مرد کم داشت که آن هم با جَنم و جذبه اش جبران شده بود. نحوه برخورد و رفتارهای زری طوری بودکه نه تنها آرمین و یامین بلکه کل بچه های محل ازش  حساب می بردندو  از همان بچگی صداش می زدند زری لاته.در گزارش پرونده شخصیت این سه خواهروبرادر آمده بود :

زری از شش هفت سالگی همراه با پدر به فروش وجا به جایی مواد مخدر مشغول بوده و بارها شاهد فحش و کتک خوردن پدرش زیر دست و پای ساقی ها ویا بازداشت و دستگیری وی بوده...

بابام پول خرید مواد نداشت،ساقیِ محل شرط کرده بوداگر روزی ده نخود تریاک بفروشه اندازه رفع خماری بهش مواد میده، خدازده انقدر قیافه اش تابلو بود که هنوز قدم اول به دوم نرفته بود مامورها می گرفتنش محض همین من  باهاش می رفتم تا بهش شک نکنن،پشت در خونه ی ساقی معطل می موندم تا با موادبیاد بیرون ،یکسالی اینجوری گذشت  تا راه و چاه و یادگرفتم و شروع کردم از رو بسته های تریاک نیشگون گرفتن، سهم بابا را که می دادم بقیه مواد برا خودم می فروختم.شیتیل خودم و بابام طوری شده بود که نه اوخماری می کشید نه من بی پولی، با این وجود درآمدم آنقدری نبود که به ریسک و خطرش بیارزد، بزرگتر که شدم دل و جراتم آنقدری شد که خودم رفتم سراغ ساقی، گفتم جای ده بسته تریاک در روزپنجاه بسته برات میفروشم اما شرط دارم،نگاهی به قد و بالام کرد و گفت برو دختر با عروسک  هات بازی  کن این کارها مردونه است،بهش گفتم خیلی وقته با بسته های تریاکی که به بابام میدی عروسک بازی می کنم چشاش رفت کله سرش وگفت درست حرف بزن ببینم چی میگی دختر!از همون بچگی از این کلمه دختر نفرت داشتم وتا گفت دختر بهش گفتم به من میگن زری لاته،وقتی بهش گفتم تمام این سالها من جنس های بابام و میفروختم پشماش ریخت و حساب کار دستش اومد، چای ریخت برام و کرسی گذاشت، گفت بشین،ببینم چه کاره ای؟همون نگاه اول به دوم نرفته دوتا چشمه براش آمدم و شد همونی که می خواستم،سی هفتادبرا من و سهم بابا هم جدا.شکرخدا اوضاع خوب بود تا این دوتا داشی های بچه ننه رفتن خدمت و من موندم و ننه وبابای عملی، پول موادفروشی خوب بود اما لامصب  برکت نداشت و هرچه درمی آوردم باز هشتم گرو نه بود تا روز ی که ساقی پنجاه گرم کریستال وبا آدرس مشتری گذاشت توی جیب مانتوم و گفت برو که اگر بتونی قاپ طرف و بدزدی بلیطت برنده شده و نونت توی روغنه،راست می گفت جایی که رفتم  دستگیره ی در خونه اشون اندازه کل خونه زندگی من و بچه های محل  قیمت داشت.طرف اندازه شیتیل یک ماه کارکرن پیش ساقی انعام داد و قرار شد هر روز صبح براش کریستال ببرم .از خونه ی طرف که راهی شدم دوتا خیابون پایین تر چندتا پسربچه دیدم که داشتن قالپاق ماشین کار می گرفتن،وسوسه شدم و افتادم دنبالشون ببینم قالپاق ها را به کی می فروشند ،ازفردا کنار فروش مواد شروع کردم به قالپاق دزدی و بعد لخت کردن ماشین ها از ضبط و پخش بگیر تا لاستیک و زاپاس.یامین و ارمین که از خدمت برگشتن دوشیفت کار می کردیم صبح تا ظهر مواد فروشی و غروب ها لخت کردن ماشین ها.

دسترسی به سوابق وپرونده ی شخصیتی زری لاته نه به عنوان وکیل دادگستری بلکه در قالب فردی که اندک توشه ای از علم جرمشناسی دارد برایم مهیا شده بود ، همین موضوع از جهات متعددی حائز اهمیت و قابل توجه بود،هرچند که پیش ازموضوعات علمی و توجه به دلایل وقوع چنین رفتارهایی لازم بود به عنوان وکیل تسخیری محسن شش دانگ حواسم را به دفاعیات متهمین و گزارش مامورین در پرونده ی سرقت خودرو و لوازم درون خودرویی بدهم.

محسن نوجوان شانزده ساله ای که به قول خودش از صبح خروس خون تا بوق سگ توی آشغال های مردم دنبالِ ی لقمه نون حلال بوده،متهم  به خرید مال مسروقه بود.زری لاته و باند تحت امرش  هم به چندین فقره سرقت خودرو و لوازم درون خودرویی که مدعی شده بودند تمام وسایل مسروقه درون خودرو را به محسن می فروختند.پس از اعلام وکالت و هماهنگی با بازپرس پرونده دستور ملاقات با محسن صادر شد.پسربچه ی لاغر اندامی که گودی زیر چشمهایش فریادی بود از سوء تغذیه ودردهایی که درمان نداشت.پیش از ملاقات با وی،اظهاراتش را که در سه نوبت بازجویی اخذ شده بود با دقت خوانده بودم ، وجه اشتراک هر سه نسخه اقرار وی به خرید تعدادی کپسول آتش نشانی تاریخ گذتشه و جعبه ابزارهای شکسته که به سیاق ضایعاتی ها وسایل موصوف را  کیلویی خریده بود و کل مبلغ معامله ی او با زری لاته شده بود 127هزارتومان،مبلغ ناچیزی که تاوانش علی الحساب 27روز بازداشت بود وخدا می داند روزشمار بازداشت وی کی تمام می شود.

قریب به دوساعت کنار محسن بودم و بی اغراق یکساعت و چهل دقیقه ی آن به گریه کردن های او و دلداری های من سپری شد.البته خروجی قابل تامل این ملاقات  اطیمنان قلبی به صداقت محسن بود که عدم کشف هر قِسم مال مسروقه در منزل و چرخ دستی وی دلیل مضاعفی بود بر راستی گفتار موکل.

پرونده ی سارقین خودروهای پراید اگرچه برای دستگاه قضایی پرونده ای  بود مشابه هزاران پرونده با همین عنوان مجرمانه  اما برای من پارادوکس هایی می آفرید که خودم را مکلف به شناسایی و نقد دلایل وقوع چنین وقایعی بدانم،اینکه علت و سبب اولیه و شاید اصلی اتخاذ چنین رفتارهایی فقرِمتهمین بود از فقر اقتصادی گرفته تا تربیتی وغیره ،نکته ی قابل تامل دیگر پرونده تفاوت رفتارهای موکلم با سایر متهمین بود این که یک طرف قضیه فقر و بدبختی  را بهانه ای برای توجیه رفتارش می دانست و آن یکی علیرغم سن وسالی که داشت کمرهمت بسته بود تا با تلاش پوزه ی  فقر را به خاک بمالد.همین تفاوت ها سبب شد تا در خلوت فارغ از بایدها و نبایدهای قانون به این موضوع فکر کنم که اگر قرار باشد رفتار ارتکابی  متهمینِ پرونده فارغ از نیت و رفتارهایشان در برابر ترازوی عدالت به یک چشم دیده شود به قول استاد کاتوزیان *شرافتی برای قانونی که عدالت را اینگونه هجا کند نخواهد ماند.علیرغم شباهت شرایط زندگی زری لاته و محسن،راه و رسم زندگی و کسب رزق و روزی این دو که از قضا هردومتهم یک پرونده هستند فرسنگ ها با هم تفاوت داشت.یکی در پی رزق حلال و دیگری...

موقعیت مالی شکات پرونده که اکثریت ایشان راننده تاکسی اینترنتی آنهم با پراید های مدل پایین بودند موجب شده بود بازتاب پرونده در جامعه حساسیت هایی ایجاد کند که سوءسابقه زری لاته و سرکرده هایش مزید بر علت شده،مانع کمترین دخالتی در روند تحقیقات مقدماتی ولو یک تذکر ساده شده بود.به ناچار محسن می بایست تا جلسه رسیدگی دادگاه شرایط بازداشت را تحمل می کرد.

جلسه دادگاه  به جهت تعداد شکات در سالن اجتماعات دادگستری برگزار شد.تمام حاضرین جلسه از قاضی رسیدگی کننده تا شکات و مامورین بدرقه تحت تاثیر رفتارها و حرف های زری لاته قرار گرفتند.زری در دفاعیاتش عالم و آدم را مقصر می دانست جز خودش.بنا به اظهارات زری تمام ثروتمندان شهر و مسئولین مسبب این پرونده و سرنوشت وی و همدستانش بودند.با شنیدن دفاعیات زری حیفم آمد در دفاع از محسن،راجع به صحبت های زری که به زعم برخی حاضزین بهانه ای برای توجیه اعمال خلافش بود در قالب یافته های علم جرمشناسی حرفی نزنم،لذا به عنوان مقدمه به دفاعیات زری نقبی زده مستند و مستدل به آموزه های جرمشناسی تا جایی که مجال بیانش در جلسه دادرسی بود نکاتی نقل کردم.تایید رئیس دادگاه سبب دلگرمی به ادامه ی این روند در پرونده های مشابه و پیگیری موضوع در نهادهای ذیربط شد.

نوبت به دفاع از محسن که رسید،زری لاته دست بلند کرد،معطل اذن رئیس نماند و گفت:حالا که در این جمع آقا وکیل حرف دل من و این ننه مرده ها را زد منم باید حرفی بزنم بلکه فردا روز وجدان درد نگیرم.اقرار زری لاته به عدم اطلاع محسن از مسروقه بودن کپسول ها وجعبه ابزارهای ضایعاتی که محسن خریده  سبب شد تا دفاعیات بنده در حق موکل موثر افتاده دادگاه حکم برائت محسن را صار کند.هرچند که جوان بیچاره چندماهی در کانون اصلاح و تربیت بازداشت بود*

اگرچه زری و شرکاء وی به شدیدترین مجازات ممکن محکوم شدند اما آنچه که از چشمان فرشته ی عدالت در چنین پرونده هایی مغفول می ماند  ضررو زیان وارده بر مال باخته هاست که کل زندگی اشان خلاصه می شود در یک پراید که به دستان امثال زری لاته به آهن پاره ای تبدیل شده و بندگان خدا می بایست چند میلیون خرج کنند بلکه تاکسی اینترنتی مجدد جان بگیرد.اگرچه در چنین موضوعاتی متهمین به ردمال*محکوم می شوند منتها بنا به تجربه باید اذعان کرد اکثریت چنین محکومانی قادر به ردمال نیستند،مستند به ماده696قانون مجازات اسلامی تا رد مال در حبس می مانند .

توضیحات:

*پرونده شخصیت متهم از نوآوری های قانون ایین دادرسی کیفری است که چنانچه مبتنی بر اصول علم جرمشناسی و...اجرا واعمال شود می تواند در تحقق اهداف مجازات ها موثر باشد

*در جرم سرقت مستند به ماده667قانون مجازات اسلامی ،سارق مکلف به رد عین مال یا جبران خسارت و پرداخت ارزش ریالی مال مسروقه به نرخ روز می باشد=رد مال

*چنانچه شخصی  طوری اقدام به خرید و فروش مال مسروقه کند که بتوان به عنوان شغل از آن یاد کرد=مال خر=ماده662قانون مجازات به حداکثر مجازات قانونی یعنی سه سال حبس محکوم می شود

*استاد کاتوزیان:قانون بدون عدالت هیچ شرافتی ندارد

*چنانچه متهم کمتر از18سال سن داشته باشد محل بازداشت وی کانون اصلاح و تربیت است.

*وکیل دادگستری

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1559962

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 3 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ماهان IR ۱۰:۱۷ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۱
    0 0
    با تشکر از این مقاله واقعی و بسیار آموزنده شما، به امید روزهایی که در آینده نزدیک ببینیم که همچین مصائبی توش نباشه یا بسیار کم باشه.
  • IR ۱۲:۴۶ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۱
    1 0
    شاید بهتر باشه دولت بی سرو صدا این اوباشگرانو سر به نیس کنه تا دنیا رو از این بیشتر به لجن نکشیدن. دولت محترم بهتر بجای ساختن مَسجدو حسینیه مکانی برای نگهداری از کودکان معتادین و بد سرپرست تو هر شهری بسازند این ثوابش خیلی بهتره واقعا تو تمام کشورها حامی بچه ها هستن ولی تو کشور ما با رنج بزرگ میشن بیماران روانی وافسرده وقاتلین معتادین آینده میشن
    • م. و IR ۰۲:۳۷ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۳
      0 1
      دوست عزیز اگه دولت اینکارارو انجام بده مردم ارامش پیدا میکنن و این چیزی نیست که این دولت میخواد اینها میخوان مردم ارامش نداشته باشن و همیشه مردم تو اینچیزا سرگرم باشن نفهمن که این مملکت فروخته شده و سران دارن میرن