نرگس کیانی: بسیاری از اهالی موسیقی نام هومان اسعدی را به حق با دو واژه تخصص و تجربه همنشین میدانند. تخصص و تجربهای که در کنار دیگر فعالیتهای او در عرصه موسیقی، در دبیری ۹ دوره از جشنواره ملی موسیقی جوان، از دوره هفتم تا امروز که در آستانه دوره پانزدهم این رویدادیم، به روشنی بُروز پیدا کرده است.
اسعدی علیرغم دریافت دیرهنگام حکم دبیری پانزدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ توانست با همراهی جمعی کثیر از داوران و استادان حاضر در این رویداد، فراخوان را در تاریخ اول خرداد ۱۴۰۰ منتشر کند. فراخوانی که براساس آن مهلت ارسال آثار تا ۳۱ مرداد بود و اگرچه انتصاب دبیر و بهتبع تشکیل شورای هنری، تدوین فراخوان و انتشار آن، با تأخیری بیسابقه صورت پذیرفته بود اما آنچه رخ داد فراتر از انتظار بود؛ «تعداد شرکتکنندگان در دوره پیشِ رو، بیش از هر کدام از دورههای پیشین شد.»
آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگویی است با هومان اسعدی دبیر جشنواره ملی موسیقی جوان از دوره هفتم تاکنون که از آنچه در دوره پانزدهم گذشته است و خواهد گذشت، میگوید.
۱۹ اسفند ۱۳۹۹ بود که خبر آمد سیدمجتبی حسینی، معاونت امور هنری وزارت فرهنگوارشاد اسلامی، شما را به عنوان دبیر پانزدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان منصوب و حکم دبیریتان را در نشستی با حضور محمد الهیاری، مدیرکل دفتر موسیقی اعطا کرد. این اعطای دیرهنگام حکم دبیر، اختلالی در روند تدوین فراخوان که ۱ خرداد ۱۴۰۰ منتشر شد، ایجاد نکرد؟ در حالی که روال برگزاری جشنوارهها عموماً اینگونه است که با برگزاری اختتامیه هر دوره، شاهد اعطای حکم دبیر دوره بعد هستیم.
اختتامیه چهاردهمین جشنواره ملی موسیقی جوان، ۹ آبان ۱۳۹۹ و تحت تأثیر شرایط ناشی از شیوع کرونا بهصورت آنلاین، در تالار وحدت برگزار شد و این رویداد در فاصله زمانی ۹ آبان تا ۱۹ اسفند که حکم دبیری دوره بعد به من داده شد در بلاتکلیفی به سر برد. اتفاقی که بهتبع موجب تعویق در انتشار فراخوانی شد که برای تدوینش نیازمند برگزاری جلساتی متعدد و زمانبَر با جمعی کثیر از داوران و استادان حاضر در پانزدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان بودیم. متعدد و زمانبَر از این رو که امکان برگزاری آن بهصورت حضوری در پی قرمزشدن وضعیت کرونا وجود نداشت و هنگام برگزاری جلسات بهصورت آنلاین نیز در اثر مسائلی مانند اختلالات اینترنت و غیره با مشکلاتی مواجه میشد.
آنچه در این میان اوضاع را پیچیدهتر کرد، همزمانی برخی تغییر و تحولات با یکدیگر بود. به این معنا که مدیرانی جدید آمدند و ما ناچار بودیم دست کم بخشی از زمانمان را صرف اثبات خود کنیم که انرژی بسیاری برد. بهطور خلاصه بگویم در این مدت بخش زیادی از انرژی من صرف برداشتن چوبهایی از لای چرخ و سنگهایی از سر راه شد که مانع از ادامه کار میشد و مصادیق متعددی داشت.
فراخوان پانزدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان، ۱ خرداد ۱۴۰۰ با اضافهشدن بخش آهنگسازی و حذف بخش حفظ کل ردیف موسیقی ایرانی، در سه بخش موسیقی نواحی، موسیقی دستگاهی و موسیقی کلاسیک منتشر شد. دلیل این حذف و اضافات چه بود؟
چند دورهای بود که برخی از همکاران آهنگسازمان و از جمله آقای کیاوش صاحبنسق، پیشنهاد اضافهشدن بخش آهنگسازی را بهعنوان فعالیتی انفرادی به جشنواره ملی موسیقی جوان ارائه میدادند و ما مترصد بودیم تا ببینیم امکان رخدادن چنین اتفاقی وجود دارد یا خیر. یکی از دلایل تردید ما، بزرگترشدن بیش از پیش جشنواره با اضافهشدن یک بخش تازه بود اما سرانجام طی مشورت با شورای هنریمان به این نتیجه رسیدیم که با توجه به شرایط و همچنین حذفِ بنابهضرورتِ بخشِ حفظ کل ردیف موسیقی ایرانی شاید زمان مناسبی برای این اتفاق باشد.
بخش حفظ کل ردیف موسیقی ایرانی قاعدتاً میبایست بهصورت حضوری انجام میشد که سنجش درستی انجام شود و در شرایط موجود که تحت تأثیر شیوع کرونا، حاصل کار شرکتکنندگان صرفاً یا در قالب ویدئوی ضبطشده یا بهصورت آنلاین، مشاهده میشود برای حفظ شأنومنزلت ردیف بود که این بخش فعلاً حذف شد. چرا که اجرای آن در هر کدام از دو حالت ممکن با دشواریهایی همراه میشد که به این شأنومنزلت آسیب میزد. در پی این حذف و آن پیشنهاد برای اضافهشدن، آهنگسازی بهعنوان بخشی که در فراخوان هم ذکر شده است که آثار متقاضی شرکت در آن صرفاً باید برای همین جشنواره ساختهشده و قبلاً منتشر یا اجرا نشده باشد به فراخوان اضافه شد.
در ادامه و طی مشورت با شورای هنری جشنواره و آقایان حسین علیزاده و کیاوش صاحبنسق به این نتیجه رسیدیم که مناسبتر است نه بر سولو (تکنوازی) که بر دوئت (دونوازی)، تریو (سهنوازی) و کوارتت (چهارنوازی) متمرکز شویم و به سمت فضایی تقریباً اکسپریمنتال (تجربی) حرکت کنیم. فراخوان این بخش با حساسیت نسبتاً زیادی نوشته شد چرا که از یک سو علیرغم روح کلی حاکم بر جشنواره که شاید اندکی سنتیتر است، قصدمان ایجاد حدی از آزادی عمل در این بخش از فراخوان بود و علاقهمند بودیم ببینیم موجب بروز چه خلاقیتهایی خواهد شد و از سوی دیگر برای فراهمشدن شرایط مقایسه میبایست پارامترهایی را ذکر میکردیم. در نتیجه ذکر اسامی سازها در حوزه موسیقی کلاسیک غربی و ایرانی با تأکید بر واژههای «مانندِ»، «و/یا»، همچنین سازهای بومی موسیقی اقوام و نواحی مختلف ایران که راه را برای حرکت در مسیری خلاقانه میگشود در کنار ذکر مختصاتی مانند این که «تم قطعات باید برگرفته از موسیقی دستگاهی یا موسیقی بومی نواحی مختلف ایران باشد» که پارامتری برای مقایسه ایجاد میکرد موجب شد در میان آثار دریافتی، با بررسی اجمالی تا این لحظه، هم از لحاظ تعداد شرکتکنندگان و هم از لحاظ خلاقیت بهکاررفته با تکثر و تنوعی قابل توجه مواجه شویم.
در حوزە موسیقی دستگاهی و نه موسیقی کلاسیک و نواحی، با بخشی تحت عنوان «آفرینش در تکنوازی» هم مواجهایم که هدف اصلی آن در فراخوان «ارائە یک برنامە تکنوازی خلاق و در عین حال مبتنی بر اصول زیباشناختی موسیقی کلاسیک ایرانی» ذکر شده است.
در موسیقی کلاسیک ایرانی، مفهوم آهنگساز با مفهوم نوازنده ویرتئوز گره خورده است. بهگونهای که فارغ از بحث تاریخی، در سنت موجود و دست کم در یک قرن اخیر، در موسیقی دستگاهی ایرانی، که البته ترجیح میدهم موسیقی کلاسیک ایرانی بناممش، تقریباً تمام آهنگسازان برجسته، نوازنده ویرتئوز هم بودهاند و در نتیجه در اینگونه از موسیقی است که مفاهیم ویرتئوزِ آهنگساز با بداههساز و بداههنواز گره خورده و تبدیل به امری توأمان شده است که در این بخش امکان بروز پیدا میکند.
با توجه به پایان مهلت ارسال آثار برای حضور در پانزدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان در تاریخ ۳۱ مرداد و با علم به این که قطعاً در فاصله زمانی کوتاه میان این ددلاین و زمان انجام این گفتوگو، هنوز فرصت بررسی دقیق فراهم نشده است، ارزیابی کلیتان از آثار دریافت شده به لحاظ کمی در قیاس با دوره گذشته چیست؟
تعداد شرکتکنندگان در دوره پیشِ رو، بیش از هر کدام از دورههای پیشین است. اتفاقی که برای ما فراتر از انتظار بود چرا که انتصاب دبیر و بهتبع تشکیل شورای هنری، تدوین فراخوان و انتشار آن، با تأخیری بیسابقه صورت پذیرفت. تعداد شرکتکنندگان کمافیسابق در بخش موسیقی دستگاهی بیش از موسیقی نواحی و در موسیقی نواحی بیش از موسیقی کلاسیک است و هرچند نسبتها تقریباً ثابت است اما همانطور که اشاره کردم آمار کلی شرکتکنندگان بالاتر از دورههای قبل است.
«پُرکردن جای خالی آموزش موسیقی از طریق ترغیب علاقهمندان جوان و نوجوان و هنرمندان نوپا تا در نبود آموزش مناسب و استاندارد، بهخصوص نبود هنرستان موسیقی برای دختران در برخی شهرها، سازی بیاموزند»، «معرفی برگزیدگان جشنواره به بازار موسیقی و فراهمکردن زمینه مشارکتشان در فعالیتهای حرفهای»، «تسهیلکردن ورود برگزیدگان به دانشگاه یا فراهمکردن فرصت همکاریِ آنها با ارکسترهای بزرگ» و... اینها برخی از گزارههایی است که بهعنوان آنچه جشنواره ملی موسیقی جوان انجام میدهد یا انتظار میرود که انجام دهد ذکر میشود. به نظرتان توقعمان از این جشنواره بیش از اندازه نیست؟
ماهیت جشنواره ملی موسیقی جوان، بیش از هر چیز به مسابقه یا کنکور موسیقی نزدیک است و حمایتکردن از استعدادهایی که از طریق این کنکور شناخته میشوند بر عهده نهادهای دیگر است. در نتیجه توقع صورتگرفتن هر دو بخش توسط جشنواره، توقعی غیرواقعبینانه است. برای درک بهتر آنچه میگویم، زنجیری را در نظر بگیرید که یکی از حلقههای آن، جشنواره ملی موسیقی جوان در حکم محلی برای سنجش است و طبیعتاً آموزش به عنوان حلقه پیشین و حمایت به عنوان حلقه پسین کاری نیست که در حوزه اختیارات و وظایف برگزارکنندگان کنکور باشد. این تقسیم کار باید بهصورت سیستماتیک انجام شود و اگر انجام نمیشود یا کموبیش و نه بهصورت تماموکمال انجام میشود، نشاندهنده جای خالی دیگر حلقههای این زنجیر با شرح وظایف و امکانات و بودجه معین است. البته که از جمله نمونههای این انجامِ کموبیش، میتوان به فراخوانِ مرکز آفرینشهای هنری بنیاد رودکی و دعوت از علاقهمندان برای شرکت در دورههای آموزشهای تخصصی در شاخههای موسیقی ایرانی و کلاسیک یا امتیازاتی که بنیاد ملی نخبگان برای برگزیدگان جشنواره ملی موسیقی جوان قائل میشود اشاره کرد.
اختتامیه چهاردهمین جشنواره ملی موسیقی جوان، ۹ آبان ۱۳۹۹ برگزار شد و این رویداد در فاصله زمانی ۹ آبان تا ۱۹ اسفند که حکم دبیری دوره بعد به من داده شد در بلاتکلیفی به سر برد. اتفاقی که بهتبع موجب تعویق در انتشار فراخوانی شد که برای تدوینش نیازمند برگزاری جلساتی متعدد و زمانبَر با جمعی کثیر از داوران و استادان حاضر در پانزدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان بودیم. در این میان مدیرانی جدید آمدند و ما ناچار بودیم دست کم بخشی از زمانمان را صرف اثبات خود کنیم و بخش زیادی از انرژی من صرف برداشتن چوبهایی از لای چرخ و سنگهایی از سر راه شد که مصادیق متعدد داشت
اینها مسائلی است که در دورههای گوناگون جشنواره در قالب انتظارات ما از دیگر بخشهای وزارت فرهنگوارشاد اسلامی مطرح شده اما به علت ناپایداری حضور مدیران در مسندشان چندان عملیاتی نشده است و من از زمان پذیرفتن دبیری جشنواره ملی موسیقی جوان در دوره هفتم تا امروز بعضاً تمایل به انجام چنین اقداماتی را مشاهده کردهام اما این تمایل، هر بار با تغییرات مدیریتی، به نقطه آغازین برمیگردد و مجدداً اوج میگیرد و این چرخه همچنان میچرخد. بهعنوان مثال، هنگامی که آقای علی رهبری، رهبری ارکستر سمفونیک تهران را بر عهده داشت قرار بود برنامهای برای برگزیدگان تدارک دیده شود تا هرازگاهی برای نواختن قطعاتی به ارکستر سمفونیک دعوت شوند اما پس از قطعشدن همکاری ایشان با ارکستر سمفونیک، این موضوع نیز به دست فراموشی سپرده شد.
ضمن این که «معرفی برگزیدگان جشنواره به بازار موسیقی و فراهمکردن زمینه مشارکتشان در فعالیتهای حرفهای» از جمله اتفاقاتی است که در پی دیدهشدن در جشنواره ملی موسیقی جوان و حائز رتبه برتر شدن در آن، بعضاً بهصورت خودجوش رخ میدهد و پیشنهاداتی کاری برای نفرات برگزیده به همراه میآورد.
اما این که سازمانیافته و نظاممند باشد، نه؟
در دورههایی تا حدودی سازماندهیشده هم بود و بهعنوان مثال هنگامی که بهرام جمالی و سپس علی ثابتنیا، مدیرعاملی انجمن موسیقی را بر عهده داشتند گروههایی از برگزیدگان جشنواره ملی موسیقی جوان تشکیل شد تا در دیگر جشنوارهها به اجرا بپردازند یا سلسله کنسرتهایی برای آنها ترتیب داده شد و سیدیهایی از اجراهایشان منتشر کردند. درواقع اندک کارهایی از این دست هم انجام شده است، هرچند میبایست بسیار بیش از این میبود.
میتوان از نمونهای از آنچه در دورههای گوناگون جشنواره در قالب انتظارات شما از دیگر بخشهای وزارت فرهنگوارشاد اسلامی مطرح شده اما به علت ناپایداری حضور مدیران در مسندشان عملیاتی نشده است، نام برد؟
به عنوان مثال یکی از پیشنهادات من تشکیل ورژنی روزآمد از مرکز حفظواشاعه موسیقی آن هم نه فقط برای موسیقی کلاسیک ایرانی بود. این نکتهای بود که من حتی در دفترچه جشنواره ملی موسیقی جوان هم به آن اشاره کرده و در مصاحبههای پیشین هم در خصوصش توضیح دادهام اما زمانی که حمایتی وجود ندارد و چنین امکانی فراهم نمیشود چه میتوان کرد؟!
در کنار انتظارمان از جشنواره ملی موسیقی جوان که گاهی بیش از اندازه است، گستردگی این رویداد را چگونه میبینید؟ آیا میتوان گفت با توجه به بخشهای سهگانه این جشنواره؛ موسیقی نواحی، موسیقی دستگاهی و موسیقی کلاسیک ممکن است در مواردی همپوشانیهایی با دیگر جشنوارههای موسیقایی کشور داشته باشد و در این میان موازیکاریهایی رخ دهد؟
ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که علیرغم گستردگی حال حاضرِ جشنواره، همچنان از دوستانی میشنویم که چرا بخش موسیقی دستگاهی و موسیقی کلاسیک تنها شامل سولو (تکنوازی) است و شاهد گروهنوازی نیستیم؟! یا میپرسند چرا ویلن و پیانوی ایرانی و... را اضافه نمیکنید؟! یا چرا بخشی تحت عنوان پژوهش وجود ندارد؟! مقصودم این است که کسانی انتظار دارند جشنواره حتی بزرگتر از آنچه اکنون هست شود و احساس من این است که جامعه موسیقی همواره انتظاراتی داشته که برآورده نشده است و اکنون که میبیند بخشی از آن در جشنواره ملی موسیقی جوان متجلی شده است گمان میکند این اتفاق باید برای بخش باقیمانده آن انتظارات نیز به اعتبار این جشنواره و داورانِ آن رخ دهد.
در پاسخ سوالتان نخست باید به پیشاتاریخی در خصوص این گستردگی اشاره کنم. میدانیم که میان برگزاری دوره ششم و دوره هفتم؛ نخستین دورهای که برگزاری جشنواره به من در مقام دبیر واگذار شد، وقفهای طولانی وجود داشت. خاطرم هست آن زمان معاونِ هنری وزیرِ وقت هنگام اعطای حکم دبیری، از من خواست بنا به دلایلی تنها بر موسیقی دستگاهی متمرکز شویم. در دوره هشتم اما باز هم به درخواست معاونِ هنریِ وقت، مجدداً شاهد اضافهشدن موسیقی کلاسیک به جشنواره بودیم. یک یا دو دوره بعد همان معاونت هنری در اختتامیه از جای خالی موسیقی نواحی و لزوم چارهاندیشی برای اضافهشدن مجدد آن مانند دورههای قبلتر گفت. این درخواستی بود که از سوی وزارت ارشاد مطرح شد و طبیعی بود که ما هم انجامش دادیم.
نکتهای که نباید فراموش کرد این است که دو بخش موسیقی دستگاهی و موسیقی کلاسیک در قیاس با موسیقی نواحی بسیار قابل کنترلتر است. چرا که سازهای مورداستفاده در آنها شناختهشده و معدودند اما در حوزه موسیقی نواحی، با توجه به تنوعوتکثر بسیار آن، در هر دوره شاهد حضور نوازندگانی با سازهایی از نقاطی از ایران هستیم که تا پیش از این مهجور بودهاند و کسی گمان نمیکرده است همچنان نوازندهای پیدا شود که این سازها را بنوازد و وقتی باب حضور موسیقی نواحی در جشنواره باز شده است نمیتوان تبعیض قائل شد و میبایست به هر نوازندهای و سازی که در چهارچوب فراخوان میگنجد اجازه ورود داد.
در پاسخ به قسمت دوم سوالتان و در خصوص احتمال همپوشانی با دیگر رویدادهای موسیقایی و بهشکل مشخص جشنواره موسیقی فجر و جشنواره موسیقی نواحی که در کنار جشنواره ملی موسیقی جوان سه رویداد اصلی این حوزه را تشکیل میدهند باید بگویم من بارها و بارها پیشنهاد تشکیل شورای هماهنگی دبیران جشنوارهها را به هرکدام از معاونین هنری وقتِ وزارت ارشاد ارائه دادهام و هرچند متأسفانه حتی یک مرتبه هم رخ نداده است اما ارتباط میان من و دبیران جشنوارههای موسیقی فجر و موسیقی نواحی همواره براساس روابط شخصی و سابقه طولانی همکاری و دوستی برقرار بوده است و در واقع شرح وظایف مشخص هرکدام از این سه جشنواره و ارتباط میان دبیران آن که تأکید میکنم نه بهصورت سیستماتیک و در شورایی رسمی که براساس سابقه دوستی و همکاری برقرار بوده تا حدودی مانع از موازیکاری شده است.
به غیر از این سه جشنواره، جشنوارههای دیگری هم هستند که یا توسط بخش دولتی و یا از سوی بخش خصوصی یا ترکیبی از این دو، در استانهای گوناگون برگزار میشوند و در بعضی از آنها اتفاقاتی از جمله شباهت رپرتوار درخواستشده از شرکتکنندگان برای اجرا و تشابهاتی در تیم داوری با جشنواره ملی موسیقی جوان رخ میدهد و اینجاست که میتوان موازیکاری نامیدش. پیشنهادی که من سالها پیش برای پیشگیری از این همپوشانی ارائه دادم و هرچند ناشنیده گرفته شد اما همچنان بر آن تأکید میکنم این بود که به جمع این رویدادها، با یک برنامهریزی دقیق در خصوص زمان برگزاری هرکدامشان و با تأکید بر لزوم همسانبودن معیارها، ردههای سنی و همسطحبودن رپرتوارشان با یکدیگر، میتوان به چشم لیگ نگاه کرد که برگزیدگان هرکدام پلهپله تا جشنواره ملی موسیقی جوان به عنوان فینال بالا میآیند. اتفاقی که متأسفانه هیچگاه رخ نداده است.
این مطالب را هم بخوانید:
◾️ فراخوان جشنواره موسیقی جوان منتشر شد
◾️ مدیر روابط عمومی جشنواره موسیقی جوان معرفی شد
۵۸۲۵۹
نظر شما