منتشر شده در روزنامه اطلاعات

 

این متن، پیش از درگذشت استاد نوشته و بعد، تکمیل شده است.

  برای نویسندگان امروز، آرزویی دست­نیافتنی است که اثرشان به چاپ بالاتر از ده و پانزده بار برسد.

  در این اوضاع، نویسنده­ای که همه آثارش از این مرز گذشته اند و هنوز هم خریدارانی ثابت دارد؛ دیدنی است.

  حالا ساکن »کرج» است اما تا چند ماه پیش، مهمان شهر خودش«یزد» بود.

  نمی توانم تعداد آدم­هایی را که با«استاد مهدی آذریزدی» و آثارش آشنا کرده­ام و حالا مرا دعا می­کنند؛ بشمارم.

  بیش از همه آثارش، مجموعه ارزشمند «قصه­های خوب برای بچه­های خوب» او را معرفی کرده­ام که هر جلد آن، بازنویسی نمونه­ای افتخارآور از آثار ادیبان پارسی است.

  او، تنها نویسنده­ای است که به مدرسه نرفته و هنوز هم آرزومند نشستن روی نیمکت­های مدرسه است.

  تا حالا کسی را(کودک یا غیر کودک) ندیده­ام که مجموعه او را«خوب» خوانده باشد و رفتار نامناسبش را در آینه آدم­های کتابهایش اصلاح نکرده باشد.

وقتی کنارش می­نشینی و نگاهی به انبوه«دمپایی­های موکتیِ دستباف»ش می­کنی، تازه یادت می­آید که به­خاطر مشکلی که نتیجه پیاده­روی­های فراوان است، استخوان پایش تغییر شکل داده و پوست کف پایش از کفیِ کفشهای معمولی آزرده می­شود. صندوق پستی استاد، روزی چندبار پر می­شود و در سینه­اش انبوه نامه­هایی است که آدمهای گوناگون از گوشه و کنار کشور فرستاده­اند.

  بوسیدنِ دستش، افتخاری است که دو بار نصیبم شده است. از او آموختم کتابم را چنان ساده بنویسم که همه گروه­های سنّی بخوانند، بفهمند و روحشان حَظِّ معنوی ببرد.

کد خبر 153810

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 7 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • شهاب الدين IR ۰۷:۵۳ - ۱۳۹۰/۰۳/۱۷
    0 0
    باسلام ممنون خوشحال شدم از ديدارتون با ايشون