گرچه زمینه های این کرسی رسمی را ائمه پیشین شیعه فراهم کرده بودند، در نتیجه شناخت و اطاعت از سیره و روش عملی زندگی آن حضرت میتواند رمز ائتلاف و اتحاد در میان مسلمانان و حتی غیر مسلمانان باشد.
پیش از این در یادداشتی به موضوع چگونگی مناظره از نگاه امام رضا (ع) پرداخته ایم. اینجا. در این مسیر چگونگی پیشگیری از تندروی و افراط در رفتار با مخالفان را در حدیثی از امام هشتم بیان کردیم. اینجا.
امام رضا در مسیر گفت وگوهای دینی خود یاران ایرانی بسیاری تربیت کرد. فهرست معروف ترین یاران اندیشمند امام رضا ع را اینجا بخوانید. یارانی که عموما با برخوردهای اخلااقی امام تریبت شدند. شیوه های تربیتی امام را در یادداشتی از استاد جواد محدثی اینجا بخوانید.
در این مطلب خبرآنلاین به اخلاق گفت وگو و مناظره و مختصات گفت وگوهای امام با مامون پرداخته است.
دو ویژگی شاخص گفت وگوهای امام رضا(ع)
در این گفت وگوها دو ویژگی شاخص وجود دارد؛ اول اینکه زبان حضرت در این گفت وگوها زبان تحقیر و توهین و انکار طرف مقابل نیست. حضرت با زبان دگرپذیرانه با این دانشمندان سخن می گوید. یعنی آنها را به عنوان یک گروه دینی به رسمیت می شناسد. آنها را منحرف و محرِّف و پست نمی خواند. به جاثلیق می گوید « شما که عالم در دین خود هستید»، « شما که به کتاب آسمانیتان مسلط هستید» و تعبیراتی از این قبیل. نگاه احترام آمیز در گفت وگوهای حضرت نمایان است. این شرط، اولین شرطی است که امروزه در گفت وگوی ایده آل یا آرمانی معرفی می شود. امام با دیده خصم و تحقیر و دگرانکارانه وارد گفت وگو نمی شود.
نکته دوم تسلط حضرت در گفت وگو با یهودیان به اطلاعات و منابع دینی یهود است؛ آن هم یهودیت به قرائت خود آنها، نه یهودیت به قرائت قرآن. حضرت دقیقا با استناد به کتاب مقدس موجود آنها حرف می زند و این نکته مهمی است که نشان دهنده اشراف حضرت به همه منابع است .این شاخصه درسی برای همه کسانی است که می خواهند در گفت وگوهای دینی شرکت کنند.
حضرت به یک حرف شاذ در یک کتاب نادر ارجاع نمی دهد. حضرت مسیحیان را به متن دینی موجود و قابل دسترس ارجاع دادند.
اخلاق گفت وگو از نگاه امام رضا(ع)
در مناظرات امام رضا (علیه السلام) دیده می شود که ایشان به طرف مقابل فرصت می دهند تا ذهن خود را فعال نموده، هر گونه اشکال، ابهام و ایرادی دارد مطرح نماید.
اعطای حق پرسش و آزادی بیان
در یکی از مناظرات امام (علیه السلام) که مامون با برخی از علماء ادیان ترتیب داده بود، جاثلیق عالم مسیحی در ابتدا از گفتگوی با امام امتناع می ورزد و دلیلش این است که دین و کتاب امام (علیه السلام) را قبول ندارد.
امام (علیه السلام) می فرمایند اگر از انجیل دلیل بیاورم می پذیری؟ جاثلیق می گوید قطعا می پذیرم. امام رضا (علیه السلام) می فرمایند اکنون هرچه میخواهی بپرس و جواب بشنو. او شروع به سوال کردن نموده و امام (علیه السلام) پاسخ می دهند.
امام (علیه السلام) مجددا می فرمایند: ای نصرانی! هر چه می خواهی بپرس. جاثلیق می گوید بهتر است کس دیگری سوال کند. به حق مسیح سوگند گمان نمی کردم عالمی چون شما در میان علمای مسلمان وجود داشته باشد.
حضرت رو به رأس الجالوت نموده، می فرمایند: اکنون از تو سوال کنم یا تو سوال میکنی؟ او گفت من سوال میکنم و فقط جوابی را می پذیرم که از تورات، انجیل، زبور و یا صحف باشد. امام (علیه السلام) فرمودند جوابی را از من نپذیر مگر اینکه از این کتب مقدس باشد. (عیون اخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق، صص 267-279)
زمینه ساز طرح نظرات مخالف علمی
در یکی دیگر از مناظرات، امام رضا (علیه السلام) خطاب به همه می فرمایند: ای مردم اگر در میان شما کسی مخالف اسلام هست و میخواهد سوال کند بدون خجالت و مانع بپرسد.
عمران صابی که یکی از متکلمین است، از جا برخاسته می گوید من در کوفه، بصره و شام کسی را نیافتم تا بتواند وجود واحدی را که غیر او کس دیگری قائم به وحدانیت نباشد را برایم ثابت کند. بعد از امام (علیه السلام) اجازه سوال کردن می گیرد. امام (علیه السلام) او را شناخته می فرمایند بپرس ای عمران! ولی انصاف را از دست نده و از سخن باطل، فاسد و منحرف از حق بپرهیز. (عیون اخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق، ص 287)
عمران شروع به سوال نموده، امام (علیه السلام) پاسخ می دهند. وقت نماز فرا میرسد. بعد اقامه نماز مجددا امام (علیه السلام) رو به عمران نموده می فرمایند سوال هایت را بپرس. در نهایت عمران با اقرار به وحدانیت خداوند و نبوغ علمی امام (علیه السلام) اسلام می آورد.
به این صورت امام (علیه السلام) برای جریانات مختلف فکری و اعتقادی، زمینه را فراهم می نمایند تا به دنبال مطرح نمودن نظریات خویش، نقاط قوت و ضعف خود را دریابند.
گفت وگو بر اساس مقبولات طرف مقابل
اغلب مناظرات امام رضا (علیه السلام) جلساتی بود که مامون به دلایل مختلف ترتیب می داد تا موقعیت علمی و جایگاه ویژه امام (علیه السلام) را خدشه دار نماید. نوفلی که نگران مغلوب شدن امام (علیه السلام) است سعی در منصرف نمودن ایشان دارد. امام (علیه السلام) می فرمایند: زمانی که با اهل تورات با توراتشان، با مسیحیان با انجیلشان، با اهل زبور با زبورشان، با صابئین به زبان عبری و با زرتشتیان به فارسی با رومیان به رومی و با هر فرقه ای از علماء به زبان خودشان بحث نموده، همه را مغلوب کنم، مامون از تشکیل چنین جلساتی پشیمان خواهد شد. (عیون اخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق، ص 265)
این سخن امام (علیه السلام) علاوه بر اینکه حکایت از علم بی نظیر ایشان به تمامی ادیان و زبان ها دارد، نشان دهنده این است که ایشان با آگاهی کامل نسبت به منویات و سوالات علماء مختلف، به آنان فرصت می دهد تا آزادانه نظریات خود را مطرح نموده، پاسخ صحیح را از امام (علیه السلام) دریافت نمایند و از این رهگذر به اشتباهات خود پی ببرند.
بحث و گفت وگوی میان امام رضا (ع) و مامون
چه زیباست گفت وگویی که بین امام علی الرضا (ع) و مامون اتفاق افتاد. مامون به امام رضا (ع) گفت: «چه دلیلی بر امامت جدت وجود دارد؟» امام جواب داد: دلیل بر امامتش قول خدای تعالی: «و انفسنا و انفسکم» است.
مقصود حضرت رضا (ع) این است که همراه بردن علی (ع) در داستان مباهله، قرار دادن او به منزله خود پیامبر (ص) است و به منزله خود پیامبر (ص) بودن آن است که وی پیشوای مسلمانان است. آن گاه مامون گفت: اگر قول خدای تعالی: «و نساءنا و نساءکم» نبود[حرف شما راست بود]امام (ع) در جواب فرمود: آری اگر[پس از آن]این سخن خدا «و ابناءنا و ابناءکم» نمی بود.
[165]
منظور مامون این است که امکان دارد میان مسلمانان کسی در فضیلت همسان با علی باشد و ممکن است همان شخص در نزد پیامبر به منزله نفس پیامبر (ص) بوده باشد. و لیکن پیامبر نخواسته است همه اشخاصی را که همانند خود می بیند، به همراه آورد، بلکه یکی از آنان را احضار کرده است و او علی است. و دلیلی بر این مطلب کلمه «نساءنا» است که شایسته است تمام زنان منتسب به پیامبر (ص) از جهت نسبت و همسری را مشمول آن بدانیم، و لیکن پیامبر (ص) یکی از آنان را که از جهت نسبت انتساب به او دارد احضار کرد، و او فاطمه (ع) بود به عنوان نمونه ای از زنانی که انتساب به آن حضرت دارند.
حضرت رضا (ع) به او جواب داد که اگر زنان دیگر برابر با فاطمه بودند آنان را نیز با فاطمه (ع) همراه می برد چنان که پیامبر (ص) ، حسن و حسین (ع) را با هم احضار فرمود چون آن دو برابرند. یکی از آنها را تنها به عنوان نمونه فرزندان احضار نکرد، و به همین دلیل همراه بردن علی (ع) دلیل بر این است که علی (ع) تنها مردی است که پیامبر او را همانند خود به حساب می آورد.
روایت شده است که عمرو بن عاص از پیامبر (ص) راجع به محبوب ترین مردان از میان همه مردم در نظر خود پرسید. جواب داد: ابو بکر. دوباره پرسید: بعد از ابو بکر چه کسی؟فرمود: عمر. پس ابن عاص گفت: جایگاه علی کجا؟پیامبر (ص) نگاهی به حاضران کرده فرمود: «این مرد از کسی می پرسد که خود من است» (کنز العمال، ج 15 ص 125، شماره حدیث 361)
/6262
نظر شما