جای تاسف و تالم بسیار است که در این دوران وانفسا، بزرگمردی چون علی مرادخانی را نیز از دست دادیم و نه تقریبا که تحقیقا میتوانم بگویم با این اتفاق، زبان هنر از گویایی خود فروافتاد. من قریب به ۳۰ و اندی سال، چه در دوران ۱۵، ۱۶ ساله مدیرکلی او و چه در دوره ۴ ساله معاونتنش، مشاور رسمیاش بودم و با توجه به تفاوت سن و تجربهمان، او همیشه طلبه بود که بیاموزد. من مانند برادر بزرگش بودم و او در همه کاری مشورت میخواست و من خالصانه و از صمیم قلب به او مشاوره میدادم.
نشد پروژهای در مرحلهای متوقف شود و مرادخانی راهگشا نباشد. او هزاران پروژه را پیش برد و هر کجا که متوقف میشد، با مشورت بنده و دیگر دوستان، گره کار را باز میکرد. تاسیس خانه موسیقی حاصل زحمات بیشائبه او، محمدحسین ایمانی خوشخو، مرتضی کاظمی و دیگر دوستانی بود که هر کدام در مقطعی مدیریت معاونت هنری را بر عهده داشتند. تاسیس قطعه هنرمندان، موسسه هنرمندان پیشکسوت و طرح تکریم آنان و... همگی به دست توانای این مرد بزرگ شکل گرفت.
من نمیتوانم اندوهم از درگذشت او را در قالب کلمات بیان کنم و میبایست ساز به دست بگیرم تا شاید کمی آرام شوم که احوالم مصداق «بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران/ کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران» است.
مردی که دستخط زیبای سیدمحمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق کشورمان در سوگ او، پیش چشم من است و نشان از پاکدستی و طینت پاک علی مرادخانی دارد که بر همگان مبرهن بود. مردی که امروز وزرا و وکلا، هنرمندان و پیشکسوتان عرصه هنر، موسیقیدانان و... هرکدام ذکرگویان به یکی از شاخصههای مهم رفتاری و اخلاقیاش میپردازند و من از صمیم قلب این فقدان را به همسر نازنین ایشان، به دختر و پسرشان، به اقوام و بستگانشان و به جامعه هنری کشورم تسلیت میگویم.
* نوازنده کمانچه و ویلن و از اعضای شورای عالی خانه موسیقی/ یادداشت شفاهی
۵۷۲۵۹
نظر شما