آخوندی: می شود گفت خاتمی و احمدی نژاد فرقی باهم ندارند؟ /ایران مساله اول بایدن نیست/ اگر شرایط امنیتی شود روی انتخابات ۱۴۰۰ تاثیر مستقیم می‌گذارد

ایسنا نوشت: آخوندی با تحلیل انتخابات ایالات متحده آمریکا، نتانیاهو و اسراییل را اولین بازنده تغییر قدرت در آمریکا دانست و گفت: در حالی‌که ایران مساله یک بایدن نیست، جریان بازنده‌ای در خاورمیانه هست که می‌خواهد ایران را به مساله اول آمریکا تبدیل و شری را در منطقه ایجاد کند.

عباس آخوندی، با اشاره به روی کار آمدن بایدن به عنوان رئیس جمهور جدید ایالات متحده گفت: ما از دو منظر می‌توانیم به تحولات آمریکا نگاه کنیم؛ یکی از داخل آمریکا و دیگری از بیرون. در نگاه درونی، رئیس جمهوری در این کشور حاکم بوده که رسما از نژاد پرستی دفاع می‌کرد، آمریکا را دو قطبی کرده و در آن شکاف اجتماعی بسیار جدی ایجاد کرده بود. این شکاف اجتماعی سبب یک سری منازعات اجتماعی داخل این کشور شده بود. از این منظر، آمریکا در این نگاه موفق شد چنین رئیس جمهوری را ظرف ۴ سال کنار بگذارد. بنابراین اتفاقی در داخل این کشور رخ داده و ما باید این واقعیت را بپذیریم.

وی افزود: خیلی‌ها تمایل دارند بگوید اتفاقی رخ نداده و سگ زرد برادر شغال است اما داستان این طور نیست ،بلکه اتفاقی رخ داده که ندیدن آن امکان پذیر نیست. مثل این است که بگوییم خاتمی و احمدی نژاد فرقی با هم ندارند و عین یکدیگرند. در حالی که اینها دو سیاست کاملا متفاوت را اجرا کردند و دو جریان فکری کاملا متفاوت را نمایندگی می‌کنند؛ یکی ظرف یک سال، شش قطعنامه از شورای امنیت می‌گیرد و دیگری از کشور در فضای جهانی تشنج‌زدایی می‌کند. این‌ها دو جریان هستند. اخیرا یکی از آقایان گفته بود که بایدن و ترامپ دو لنگه کفش یک آدم هستند این چه تمثیلی است؟ با این تمثیل، جهان واقع عوض نمی‌شود. بنابراین اتفاقی رخ داده و اگر ما سعی نکنیم این اتفاق را بفهمیم اشتباه می‌کنیم. این بدین معنی نیست که ضرورتا بایدن به نفع ایران عمل می‌کند. مهم این است که تغییر را ببینیم و آثارش را بر سیاست جهان و ایران درست ارزیابی کنیم.

اهم اظهارات وی را در ادامه به نقل از ایسنا بخوانید؛

* اما از نگاه بیرونی در آمریکا چه اتفاقی افتاده است؟ فردی که مبنای روابط بین‌المللش قدرت سخت بوده و هر کسی با او مخالفت می‌کرد او را تهدید می‌کرد، چه چین، چه کره شمالی، چه اتحادیه اروپا و چه ایران کنار رفته است. اساسا مبنای رفتاری این فرد اتکا به قدرت سخت بود. او در یک بیانیه برای فولاد و آلومینیوم اروپا ۲۵ درصد تعرفه تجاری قرار داد و جنگ تجاری با همه دنیا راه انداخت. چنین فردی که مبنایش قدرت سخت بوده کنار رفته و کسی آمده که مبنای رفتارش با جهان براساس کاربست قدرت نرم است.

* بایدن به عنوان مثال در روز اول کارش به سازمان بهداشت جهانی و پیمان پاریس پیوست. این یک علامت به جهان است. من به خوبی و بدی اینها کاری ندارم. اتفاقی افتاده که ما باید این اتفاق را بفهمیم. این اتفاق به قدرت نرم برمی‌گردد که خاصیتش ایجاد اجماع در سطح جهانی است زیرا مبنایش کاربست مستقیم زور نیست، بلکه مبنایش ایجاد اجماعی است که قدرت خود را در این اجماع می بیند. بنابراین به جای این که قدرت سخت را به کار ببندد این روش را استفاده می‌کند. این خیلی متفاوت با رفتار رییس جمهور پیشین است. این که چگونه با چنین موجودی طرف شویم یا با کسی که فقط شمشیر دستش است این‌ها دو سیاست متفاوت است.

نتانیاهو اولین بازنده تغییر قدرت در آمریکاست

*{ با طرح این سوال که چه کسی از این تغییر در سطح جهان لطمه خورده است}: همه کسانی که مبنای سیاستشان کاربست مستقیم زور بوده از این تغییر لطمه خوردند. اولین بازنده‌اش نتانیاهو و اسراییل در منطقه هستند. چرا که تمام مبنای آنها کاربست قدرت سخت است. همچنین جریان حاکم در عربستان سعودی، جریان حاکم بر امارات و کسانی که حول و حوش قدرت نظامی و قدرت سخت جمع شده بودند بازنده این جریان هستند. در ایران هم عده‌ای فکر می‌کردند اگر قدرت سخت در آمریکا بر سر کار بیاید آنها مشروعیت بیشتری پیدا می‌کنند. این ها هم بازنده هستند، زیرا تمام تصورشان همین بود. دفتر رئیس دولت نهم و دهم از آمدن ترامپ دفاع می‌کرد زیرا تصورش این بود که اگر آن طرف قدرت سخت سر کار بیاید، این طرف نیز کاربست قدرت سخت مشروعیت می‌یابد. بنابراین باید صحنه را ترسیم کنیم و ببینیم بازنده‌های انتخابات آمریکا در دنیا چه کسانی بودند.

* اگر در همین مدت کوتاه به نطق بایدن در روز تحلیف و ۱۷ فرمانی که صادر کرد نگاه کنید، نشان می‌دهد اصلی‌ترین اولویت بایدن مسائل داخلی آمریکا است. اولویت اول و دوم و سوم او داخل آمریکا و اولویت چهارمش به سمت چین است، زیرا او چین را رقیب اصلی خود می‌داند و به دنبال تنظیم مجدد رابطه خود با این کشور است. اولویت پنجمش هم تنظیم ارتباطات با اتحادیه اروپا و روابط دو سوی آتلانتیک است و اولویت بعدی‌اش درگیر شدن با مساله ایران و خاورمیانه است. اگر بحث های او را دنبال کنید، می بینید اولین بحثش شکاف اجتماعی ست که در آمریکا رخ داده. او فعلا به دنبال این است که این شکاف اجتماعی را به نحوی حل و فصل کند و تمام وجهه همتش همین است. بحث بعدی‌اش این است که وجهه آمریکا در دنیا که مثل یک حیوان وحشی غیر قابل کنترل شده را ترمیم کند. لذا می‌خواهد به پیمان‌هایی مثل پیمان پاریس، محیط زیست و بهداشت جهانی که اجماع جهانی روی آن وجود دارد برگردد تا چهره زشت و کریهی که ترامپ ایجاد کرده را تا حدی اصلاح کند و مساله دیگر این است که به مساله کرونا که مساله واقعی آمریکا است برگردد و آن را جمع و جور کند، بنابراین فعلا تمام کانون توجهش به داخل این کشور است.

آمریکا باید چهره خودش را در سطح جهانی بازسازی کند

* تمام تلاش بایدن این است که بگوید من نه تنها عضو جامعه جهانی هستم، بلکه می‌خواهم جامعه جهانی را به سمت اجماع و به سمت راستی رهبری کنم. شعارهای اخیری که بایدن می‌دهد در همین راستاست. البته من به دنبال درستی یا نادرستی آن نیستم. او می‌گوید به دنبال راستی هستم و می‌خواهم علیه دروغ قیام کنم. این نشان می‌دهد آمریکا برای مدت نسبتا قابل توجهی باید چهره خودش را در سطح جهانی بازسازی کند و این نکته‌ای است که در سیاست‌های دولت آمریکا باید به آن توجه کرد.

* کار بعدی بایدن بازسازی روابط خودش با اتحادیه اروپاست. ترامپ نقش تخریب‌گری زیادی در اتحادیه اروپا داشت او به برگزیت و خارج شدن بریتانیا از اتحادیه اروپا خیلی کمک کرد و با اکثر رهبران اروپا و مشخصا خانم مرکل درگیر شد. بنابراین بازسازی روابط آمریکا و اتحادیه اروپا بحث دیگری است که به نظر می‌رسد آمریکا تعقیب می‌کند.

دولت جدید آمریکا شتابی برای ورود به مسائل خاورمیانه ندارد

* اگر بخواهیم صحنه واقعی را ترسیم کنیم مفهومش این است که این بار آمریکا در برابر ایران بدون رایزنی با متحدان استراتژیک سابقش اقدام نخواهد کرد و می‌خواهد با اجماعی وارد بحث شود. نکته دیگری که از نظر من بسیار مهم است این است که اساسا ورود به مساله خاورمیانه از منظر نگاه بیرونی یک باتلاق بسیار بزرگ است و اگر رئیس جمهور آمریکا اولین قدمش این باشد که وارد سیاست خاورمیانه شود تا آخر خودش را دچار این باتلاق کرده است. لذا به نظر می‌رسد آمریکا در دولت جدید خیلی شتابی برای ورود به مسائل خاورمیانه ندارد و تا حالا هم موضع گیری جدی نداشته و فعلا به سکوت گذرانده است. این‌ها واقعیت‌های خارجی است که وجود دارد. همچنین تیمی که آقای بایدن تا این لحظه برای کار با ایران نامزد کرده در صحنه سیاست جهانی به عنوان تیم مثبت ایران شناخته می‌شود؛ کسانی که به دنبال حل و فصل دیپلماتیک هستند، مساله‌شان دیپلماسی است و می‌خواهند دیپلماسی را روی میز بگذارند.

* در کنار این اتفاقات جریان دیگری در خاورمیانه است که باید به آن توجه کنیم و آن جریان بازنده‌هاست. آن‌ها می‌خواهند بازی را به هم بزنند لذا به دنبال این هستند که مساله ایران را به مساله اول آمریکا تبدیل کنند و آن را از اولویت پایین به بالا بیاورند و شری را در منطقه ایجاد کنند. این سیاست اسراییل است که به هر نحوی یک درگیری در منطقه ایجاد کند و البته همه کسانی که متحد با اسراییل در منطقه عمل می‌کنند چنین سیاستی دارند. در این شرایط خیلی مهم است که ما می‌خواهیم چه کار کنیم آیا به ایجاد درگیری و تنش کمک می‌کنیم و خودمان دستی دستی ایران را مساله یک آمریکا می‌کنیم یا تلاش می‌کنیم از این فرصت استفاده کنیم و بقیه مشکلات خود را تا جایی که ممکن است تقلیل دهیم.

منافع شبکه‌هایی در جهان و ایران در ایجاد تنش است

*{ با اشاره به حساسیت شرایط کنونی}: من فکر می‌کنم شبکه‌هایی در جهان و ایران هستند که منافعشان در این است که هر چه سریعتر تنش ایجاد کنند زیرا در این صورت همه چیز امنیتی می‌شود و فعالیت‌های اجتماعی تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد و همه چیز به صورت امنیتی مورد رسیدگی قرار می‌گیرد ولی اگر تنش ایجاد نشود امکان کار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و دیپلماتیک فراهم می‌شود بنابراین باید ببینیم برخی افراد در ایران چه سیاستی را تعقیب می‌کنند؛ سیاست دیپلماسی یا ایجاد تنش؟

* بزرگترین کاری که آقای روحانی در باقی مانده دولتش می‌تواند انجام دهد این است که تلاش کند همچنان دیپلماسی را بالا بیاورد و از هر نوع درگیری خودداری کند که قطعا به نفع آمریکا و به نفع شرایط امنیتی در داخل ایران است.

* پیشنهاد من همیشه این بوده که در این مقطع سیاست ما باید مستقل از تحولات آمریکا باشد. منافع ما در این است که شبکه فسادی که پیرامون سود بردن از زیرزمینی‌شدن اقتصاد تشکیل شده متلاشی شود، اقتصاد رسمی شود، دیپلماسی حاکم شود و مردم بتوانند روابط فرهنگی، اقتصادی و تجاری سالم با جهان داشته باشند.

استراتژی ایران باید این باشد که هیچ درگیری در منطقه رخ ندهد

* الان زمانی است که ما باید در بالاترین سطح درخواست تشکیل جلساتی را کنیم که در برجام پیش بینی شده است. در حال حاضر کانال رسمی که برای مذاکره با جهان داریم همچنان ترتیباتی است که درون برجام پیش بینی شده لذا فعال کردن ساز و کارها در برجام به نظرم نخستین گامی است که باید در ایران برداشته شود. همچنین این موضوع که FATF  در حال بازنگری در مجمع تشخیص مصلحت نظام است نکته مهمی است. هر اتفاقی در دنیا رخ دهد، ما باید برای داشتن روابط مالی سالم با جهان،FATF  را زودتر حل کنیم. پیش از این درخواست کردیم به WTO بپیوندیم. باید درخواست کنیم که فرایندهای رسیدگی به عضویت ایران در این سازمان فعال شود. پیشنهادم این است که استراتژی ایران باید این باشد که مراقبت کنیم هیچ درگیری در منطقه رخ ندهد و کانال های گفت‌وگو با جهان که به صورت رسمی وجود دارد فعال شود.

*{ درباره تاثیر انتخابات آمریکا بر انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ در ایران}: بستگی دارد کسانی که می‌خواهند محیط را امنیتی کنند بتوانند تنش ایجاد کنند یا نه. اگر موفق شوند در این مدت تنشی با آمریکا ایجاد کنند و مساله ایران و پرونده منطقه را بالا بیاورند محیط امنیتی می‌شود. اگر شرایط امنیتی شود قاعدتا روی انتخابات تاثیر مستقیم می‌گذارد، ولی اگر شرایط امنیتی نشود با توجه به امیدی که به دیپلماسی ایجاد شده قاعدتا فضا مثبت می‌شود و می‌توان مردم را قانع کرد که حضور بیشتری در انتخابات پیدا کنند و در جهت یک انتخابات سالم و رقابتی حضور فعال و مشارکت جدی داشته باشند.

17۲۷۲۱۵

کد خبر 1480466

برچسب‌ها

خدمات گردشگری