در قسمت قبلی این سلسله از خاطرات نوشتم که «هیچ کدام از اجزای سریال تلویزیونی مختارنامه شبیه سریالها و فیلمهای تلویزیونی و سینمایی نبوده و نیست و در پَس هرچیزی در این سریال، مقدمه و حاشیهای طولانی قرار دارد که این سریال را از آثار و ساختههای مشابه متمایز میکند».
حالا در این قسمت میخواهم از «اکبر سلطانعلی» یکی از مُهرههای مهم و حساس سریال برایتان بگویم که در سریال «مختارنامه» در چند بخش خاص و عجیب حضور داشته است. بخش اول «ایفای نقش رستم غلام شمر» است و بخش دیگر «خواندن شعر عنوانبندی آغاز سریال مختارنامه» و بخش دیگر هم حضور در گروه پشت صحنه این سریال!
اکبر سلطانعلی 57 ساله و ساکن روستای «خیج» شاهرود است. او پسر عمه «داوود میرباقری» است و از کودکی با او بزرگ شده است. فعالیت اصلی سلطانعلی در زمینه نجاری و دکورسازی است. او از کودکی در رشته موسیقی فعالیت کرده و حالا هم در زمینه تدریس و هم ساخت برخی از سازهای ایرانی فعالیت دارد. او دوتارهای خوبی را در مغازه نجاریاش میسازد و در کنار همه این کارها از 15 سال پیش در سینمای جوان شاهرود هم فعالیتهایی داشته و در چند فیلم کوتاه ایفای نقش کرده و چند فیلم هم ساخته است.
«عیدانه» و «اور دوز» از فیلمهایی است که سلطانعلی در آن ایفای نقش کرده و برای این دومی که در سیمای مرکز سمنان ساخته شده تقدیر هم شدهاست. «پوچ» و «نیمه عروسک» هم از ساختههای او در مقام کارگردان است که برای اولی جایزه هم گرفته است. در کنار اینها او تجربه حضور در تئاتر را هم دارد و با «هومن شهرستانی» در تئاتر شاهرود همکاری کرده و در نمایش «معرکه در معرکه» به کارگردانی حسن فهیمی پور نقش لوطی را ایفاء کرده است.
سلطانعلی در مدت دو سال و نیم حضور در پشت صحنه سریال مختارنامه، مسوول 100 نفر از سوارکارهایی بود که در بخشهای جنگی سریال حضور داشتند. بارها پیش میآمد که این سوارکارها از اسبی که با سرعت 60 تا 70 کیلومتر در ساعت میدوید میافتادند. او میگوید: «هر بار از افتادن سوارکاری نگران می شدم که نکند خدای ناکرده سلامتی اش به خطر بیفتد، میرباقری میگفت: «خاطرت جمع باشه! سرِ این کار قرار نیست بلایی سر کسی بیاد.»
در صحنه پایانی قسمت 28 مختارنامه، سلطانعلی در نقش رستم غلام شمر به طرف «ام وهب» رفته و این بانوی گرامی را به شهادت میرساند. وقتی در سر صحنه مختارنامه سلطانعلی این نقش را ایفاء کرد، میرباقری با خندهای خطاب به او گفت: « نقش رو خیلی خوب بازی کردی! فقط حواست باشه که مردم بعد از دیدن این نقش بدجوری تو رو لعنت میکنن.»
این حرف کمی باعث دلشکستگی سلطانعلی میشود. او به قول خودش هر سال به مدت 10 روز نوکری امام حسین (ع) را می
کند و به عنوان آشپز در خدمت یک هیات مذهبی شاهرودی است. وقتی میرباقری به او پیشنهاد داد تا شعر عنوانبندی سریال را بخواند، خوشحال شد و با خودش گفت: « فکر کنم این پاداشی است که امام حسین (ع) به من داده و اجازه داده تا در ابتدای سریال مختارنامه با خواندن شعر برخیز که شور محشر آمد... مخاطبان سریال را یکصدا به تماشای مظلومیت زندگی اهل بیت(ع) دعوت کنم.»
5757
نظر شما