به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، سیمین محمدحسینی همسر این شهید در یک برنامه تلویزیونی دراینباره میگوید: «پدرم جهیزیه کاملی به ما داده بود و مجید مدام گلایه داشت. میگفت واقعا الان همه مردم میتوانند مبل، یخچال فریزر یا سرویس خواب داشته باشند؟ در عذاب بود و مدام میگفت باید این وسایل را کم کنیم. کم کم هم که بحث رفتن را پیش کشید. میگفت نمیگذارند این انقلاب ریشه بگیرد. باید برویم و جنگیدن درست را یاد بگیریم. یک اتاق کوچک گرفتیم و چون آن وسایل در اتاقمان جا نمیشدند، بیشترشان را فروختیم.»
او از این سادهزیستی و دوری مجید از تجملات، خاطرات دیگری هم دارد. روزهای بازگشت به میهن، حضور در کلانتری تجریش و اتاق کوچک و محقر در روستای بالای دربند. از زندگی در خانهای که برای رسیدن به آن باید هر بار ۴۵دقیقه را پیاده تا تجریش میرفتند یا بر می گشتند اما بی هیچ چیز، زندگی خوشتری داشتند: «میدیدم که مجید با این سادهزیستی حالش خوب است. سخت بود، غر میزدم اما هر بار با خندهای چنان دلم را میبرد که فراموش میکردم.»
سیمین محمدحسینی سادهزیستی این چریک چپگرای عدالتخواهی که حالا از دنیای پر زرق و برق موسیقی و هنر به مسئول کمیته تجریش بدل شده بود را در یک جمله بینظیر، اینطور توصیف میکند: «مجید نه وصیتنامه داشت نه چیزی. مجید چیزی در این دنیا نداشت که برایش وصیتنامه بنویسد. او دنیایش را جور دیگری ترسیم کرده بود. یکی از رفقایش میگفت قبل شهادت برایم نامه نوشته بود اما آخر سر پارهاش کرده و گفته بود نمیخواهم بعد از من نامهای برایش بماند که بخواند و درگیر من بکندش.»
درباره شهید مجید فریدفر در این گزارش بخوانید:
متفاوتترین شهید دفاع مقدس؛ از بازیگری در کنار لیلا فروهر تا عروج در آبادان
۲۵۸۲۵۸
نظر شما