پشت‌پرده تحرک کشورهای عربی در روزهای اخیر چیست؟

کارشناس مسائل بین الملل در گفتگویی به بررسی تحولات اخیر در منطقه از جمله، آشتی عربستان با قطر، عادی سازی روابط مغرب با اسرائیل، آینده ائتلاف ایران، ترکیه و قطر و غیره پرداخته است.

ابوالفضل خدائی: خاورمیانه در هفته ها و ماه های اخیر شاهد تحولات چشمگیری بوده است، از عادی سازی روابط کشورهای عربی گرفته تا آشتی عربستان سعودی با متحد دیرینه خود یعنی قطر. حال که دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا در انتخابات باخته و مدت زمان اندک دیگری در کاخ سفید حضور دارد تکاپوها در منطقه بیشتر شده و گویا کشورهای منطقه خود را برای تطابق با دوران جدیدی که از 20 ژانویه با قدرت گرفتن جو بایدن در کاخ سفید آغاز می شود آماده می کنند. به خصوص ریاض که اخیرا یکی از مقامات سابقش در کنفرانس منامه اظهارات جنجالی را علیه اسرائیل بیان کرد که بازتاب گسترده ای در رسانه ها به دنبال داشت و به گفته کارشناسان اختلافات شدید در داخل عربستان را نمایان ساخت. این تحولات در حالی رخ داده که در روزهای اخیر ریاض و دوحه به پیشرفت هایی در خصوص محاصره قطر دست یافته اند و باید دید سرانجام روابط دو کشور به کدام سمت و سو می رود؛ این تحولات در حالی اتفاق می افتد که روز جمعه ترامپ عادی سازی روابط اسرائیل و مغرب را نیز اعلام کرده است که برای بررسی بیشتر اتفاقات منطقه با حسن هانی زاده کارشناس مسائل خاورمیانه گفتگو کرده ایم که در ادامه مشروح آن را می خوانید:

طی روزهای اخیر ترکی الفیصل یکی از مقام های امنیتی سابق عربستان سعودی طی نشست منامه سیاست های رژیم صهیونیستی را مورد انتقاد قرار داد و با گابی اشکنازی وزیر خارجه آن وارد مشاجره لفظی شد. فیصل در این نشست مجازی رژیم صهیونیستی را به ایجاد نفاق در بین کشورهای عربی متهم کرد و گفت: اسرائیلی‌ها هر طور دلشان بخواهد خانه‌ها را ویران و هرکسی را که بخواهند می‌کشند. فکر می کنید اظهار نظر این مقام سابق سعودی در این زمان نشانگر چه چیزی باشد؟

اعتراض ترکی الفیصل در راستای توسعه طلبی اسرائیل نشانه اختلاف در جهت گیری و سیاست خارجی عربستان سعودی نیست بلکه مربوط به مسائل منطقه است. حاکمیت عربستان در حال حاضر شاهد دوگانگی در عرصه سیاست داخلی است. شاهزادگان سعودی با سیاست های محمدبن سلمان ولیعهد عربستان کاملا مخالف هستند که رهبری این طیف را محمد بن نایف ولیعد سابق عربستان به عهده دارد. از همین رو این طیف مخالف سازش و عادی سازی روابط با اسرائیل هستند. از طرفی حامیان بن سلمان در داخل نیز معتقدند که ریاض باید با تل آویو رابطه رسمی برقرار کند. بنابراین وجود این اختلافات کاملا مشهود است اما در نهایت این پادشاه و ولیعهد عربستان هستند که تصمیم نهایی را خواهند گرفت و اظهارات ترکی الفیصل تأثیری در این روند ندارد. البته باید اشاره کرد که در مدت باقی مانده از حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید سعودی ها به دنبال خطرپذیری و عادی سازی روابط با اسرائیل نیستند؛ بلکه منتظرند تا دولت جدید آمریکا در کاخ سفید مستقر شود تا بتوانند خود را با سیاست های رئیس جمهور جدید آمریکا منطبق کنند.

یکی دیگر از مواردی که در خصوص عصبانت ترکی فیصل مطرح می شود نارضایتی محمد بن سلمان ولیعهد عربستان از بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی بخاطر انتشار خبر دیدار محرمانه دو هفته پیش صورت گرفته میان آن دو با حضور مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در شهر نیوم عربستان است زیرا بن سلمان می خواست این دیدار محرمانه باقی بماند؛ آیا این می تواند یکی از دلایل مهم باشد؟

این دیدار سه جانبه و محرمانه ضربه شدید به حیثیت محمد بن سلمان وارد کرده است چرا که اسرائیلی ها این دیدار را رسانه ای کردند و همین مساله موجب عصبانت شدید ولیعهد سعودی شد. در پی فشارهای دونالد ترامپ بن سلمان تمام تلاش خود را کرد تا به نوعی وقت کشی کند و تا روشن شدن نتایج انتخابات آمریکا خیلی ریسک همکاری با اسرائیل را نپذیرد. اما در نهایت این دیدار به درخواست پمپئو برگزار شد که می توان آن را لکه ننگی برای عربستان تلقی کرد.


همانطور که اشاره کردید تصمیم نهایی در خصوص عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل بر عهده پادشاه و ولیعهد است، اما خبرهایی از اختلاف نظر ملک سلمان با محمد بن سلمان نیز در این زمینه به گوش می رسد...

ملک سلمان پادشاه عربستان به طور طبیعی اندکی محافظه کارتر از محمد بن سلمان ولیعهد است. شاه عربستان به عنوان فردی از نسل گذشته بر این باور است که در برهه کنونی کشورش نباید وارد توافق سازش با اسرائیل شود. وی به خوبی می داند که عربستان به عنوان یک کشور عربی و اسلامی باید نگاه منفی خود به اسرائیل را حفظ کند. ضمن اینکه هر گونه توافق با تل آویو هزینه های سنگینی را در این شرایط حساس برای عربستان در پی خواهد داشت و ملک سلمان نیز آمادگی چنین توافقی را ندارد چرا که در نهایت این اعتبار اسلامی ـ عربی کشورش را از دست خواهد داد.

با وجود این شرایط آیا نمی توان متصور بود که یکی از اهداف اصلی و کوتاه مدت اسرائیل از توافق با کشورهای عربی ایجاد نفوذ و تفرقه در بین این کشورها بوده است؟

در طول سالهای گذشته همواره اختلافاتی بین کشورهای عربی در خصوص عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی بوده است و از طرفی یک نگاه منفی از سوی رژیم صهیونیستی علیه کشورهای عربی وجود داشته است. برای تل آویو استفاده از ظرفیت اقتصادی کشورهای عربی بسیار مهم به شمار می آید و از همین افزایش نفوذ منطقه ای را نیز با جدیت دنبال می کند تا مانعی برای افزایش نفوذ ایران در غرب آسیا شود. بنابراین می توان دریافت که ایجاد شکاف در بین کشورهای عربی و افزایش نفوذ منطقه ای از برنامه های مهم اسرائیل برای مقابله با ایران هستند.

به بحث شکاف در بین کشورهای عربی اشاره کردید؛ لطفا ضمن دلایل آشتی عربستان و قطر در این زمان توضیح دهید که واکنش اسرائیل نسبت به آن چه خواهد بود؟

با شکست دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و روی کار آمدن جو بایدن، سه کشور، عربستان، امارات و بحرین چتر حمایتی خود را از دست خواهند داد؛ چرا که جو بایدن یک نگاه بسیار منفی نسبت به این سه کشور دارد که همین موضوع سبب می شود تا عربستان، امارات و بحرین نیز از این وضعیت واهمه داشته باشند. بایدن در بدو ورود به کاخ سفید چندین مساله مهم را در دستور کار قرار خواهد داد؛ پیگیری قتل روزنامه نگار سعودی یعنی جمال خاشقچی، جنگ 5 ساله علیه یمن، مسائل حقوق بشری، باج 500 میلیارد دلاری عربستان به دونالد ترامپ که در چارچوب روابط شخصی این دو صورت گرفت از جمله این موارد خواهند. در همین حال جو بایدن در نظر دارد تا پس از ورود به کاخ سفید محمد بن سلمان را برکنار و به جای او محمد بن نایف ولیعهد سابق را جایگزین او کند. همانطور که می دانیم بن نایف با دموکرات ها و تیم بایدن روابط صمیمی دارد و بن سلمان تا زمان ورود بایدن به کاخ سفید در تلاش خواهد بود تا مشکلاتش با کشورهای عربی را حل و فصل نماید. درخواست او از جرد کوشنر داماد ترامپ برای میانجری گری بین ریاض و دوحه نیز در همین راستا صورت گرفت. کوشنر نیز اخیرا سفری به عربستان و قطر داشت تا روابط دو کشور بار دیگر به حالت عادی خود برگردد. همچنین قرار بر این شد تا عربستان نیز تحریم های اعمال شده علیه قطر را رفع کند.


به نظر شما خشم ترکی فیصل مقام اسبق سعودی ها موقتی و گذارا بوده و یا اینکه می توان آن را آغاز یک تحول سیاسی مهم و دائمی دانست که در آن ریاض می خواهد بار دیگر زمام امور طرح صلح عربی مطرح شده در دوران پادشاهی ملک عبدالله را بار دیگر در اختیار بگیرد؟

به نظر نمی رسد که طرح صلح عربی جنبه اجرایی به خود گیرد؛ چرا که عادی سازی روابط بین کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی بر مبنای یک رابطه فردی صورت گرفته و خیلی تاثیرگذار نخواهد بود و همانطور که اشاره کردم هدف اسرائیل و بنیامین نتانیاهو از این اقدام ایجاد جبهه عبری ـ عربی ـ غربی در برابر جمهوری اسلامی ایران بود. اما در این بین سه کشور عمان، قطر و کویت به عنوان سه کشور تأثیرگذار شورای همکاری خلیج فارس تمایلی به شکل گیری این جبهه ندارند و از همین رو بن سلمان به شدت می کوشد تا این جبهه علیه ایران هر چه سریعتر شکل گیرد.

آیا در موضوع آشتی کشورهای عربی با قطر ترکیه هم نقش داشت؟

اخیرا محمد بن سلمان نیز پیامی به رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه ارسال کرده است. او در این نامه اعلام کرده که اگر ترکیه پرونده قتل جمال خاشقچی را در اختیار تیم جو بایدن قرار ندهد، ریاض این آمادگی را دارد که با ترکیه روابط خود را عادی کند. این مساله نشان می دهد که بن سلمان تا چه حد نگران آینده سیاسی خود است و در آن سو انتظار می رود بایدن با قدرت گرفتن در کاخ سفید درصدد تغییراتی در حاکمیت عربستان باشد. چنین مسائلی روی هم رفته نشان می دهد که عربستان به دنبال ایجاد یک حاشیه امن در منطقه خلیج فارس برای خود است.

در موضوع پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ریاض و آنکارا یک وجه اشتراک مهم داشتند و آن هم دیر تبریک گفتن هر دو به بایدن بود که این مساله نگرانی های ترکیه را نسبت به رئیس جمهوری جدید آشکار می کند نظر شما چیست؟

بله همین طور است همکاری های گسترده رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه با دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا موجبات نارضایتی دموکرات ها را فراهم آورده است و ترکیه نسبت به این موضوع نگرانی دارد اما باید توجه داشت که ترکیه بازیگر هوشمندی است و می تواند سیاست های خود را با دموکرات ها و تیم جدید بایدن هماهنگ کند.

به نظر می رسد کویت با پادشاه جدیدش نیز نقش مهمی در آینده تحولات منطقه ای خواهد داشت..

کویت درصدد آن است تا اختلافات کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را برطرف کند، اخیرا نیز نقش مهمی در حل اختلافات قطر و عربستان ایفا کرده است. پادشاه جدید کویت بر این باور است هر چه اختلاف کشورهای منطقه کمتر باشد، منطقه زودتر به توسعه پایدار خواهد رسید که منافع آن نیز عاید ملت های منطقه خواهد شد. البته مساله ای مهمی که باید بدان اشاره کرد این است که اختلافات قطر و عربستان ریشه ای و عمیق بوده و لازمه حل آن برکناری محمد بن سلمان از قدرت است چرا که قطری ها همانطور که اشاره کردم او را باور ندارند.

از نظر شما موضوع آشتی قطر و عربستان تنها یک بازی جدید از سوی ولیعهد عربستان است؟

در این خصوص باید عنوان کنم که قطر هیچگاه در دام سیاست های محمد بن سلمان قرار نخواهد گرفت؛ چرا که مساله حل مشکلات ریاض و دوحه تنها یک بازی تاکتیکی از سوی ولیعهد عربستان است و دوحه اطمینان زیادی به این بازی ها و چراغ سبزها ندارد و به سیاست های گذشته خود مانند حفظ روابط با تهران و همکاری با ترکیه ادامه خواهد داد و احتمال می رود که عربستان کلیه تحریم ها علیه قطر را لغو کند. شرایط پس از ورود جو بایدن به کاخ سفید به گونه ای خواهد بود که طی آن قطر نسبت به عربستان نقش پررنگ تری را در منطقه ایفا خواهد کرد.

موضع مصر در قبال آشتی عربستان از چه لحاظی قابل اهمیت است؟

مصر و قطر بر سر اخوان المسلمین دچار اختلاف شده اند؛ نگاه قطر به اخوان المسلمین کاملا عاطفی بوده و بر گرفته از روابطی است که بین این دو در گذشته وجود داشته است. دلیل آن هم این است که شیخ یوسف القرضاوی یک مفتی مصری بوده در حاکمیت قطر نقش دارد و باعث شد تا امیر سابق قطر و امیر کنونی این کشور همان سیاست را در قبال اخوان المسلمین ادامه دهند. به همین دلیل این موضوع باعث رنجش عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر شده است. السیسی یکی از رهبرانی بود که به عربستان سعودی فشار وارد کرد تا روابطش با قطر را قطع کند. بنابراین این مساله باعث بروز شکاف بین عربستان و مصر نیز خواهد شد. قاهره هم احساس می کند که خیلی نمی تواند بر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس تکیه کند.

به نظر می رسید تلاش های عربستان برای ایجاد اتحاد بین کشورهای عربی به نوعی موجب شکاف بین متحدان نزدیک این کشور نیز شده است، به طوری که اختلافات ریاض و ابوظبی نیز افزایش یافته است. به نظر شما بروز چه مسائلی سبب شده تا امارات و عربستان با هم اختلاف پیدا کنند؟

افزایش اختلافات بین عربستان و امارات باعث نزدیک تر شدن قطر و امارات به یکدیگر خواهد شد. قطر با سیاست های منطقه ای عربستان در موضوعاتی چون سوریه، عراق و یمن اختلاف نظرهایی دارد و در آن سو امارات نیز با عربستان بر سر مسائلی چون حضور نظامی در جنوب یمن دچار اختلاف شده است. اگرچه این اختلافات پررنگ نشده اما تنش ها بین ولیعهد امارات و ولیعهد عربستان تشدید شده است. به طور کلی ابوظبی و ریاض اجازه نخواهند داد که این تضادها پررنگ تر شوند.

اگر در روند آشتی قطر و عربستان تحولات چشمگیری رخ دهد به نظر شما همکاری های ایران با قطر و ترکیه دستخوش تغییر خواهند شد و سطح روابط این دو کشور با ایران کاهش خواهد یافت؟

بدیهی است که ترکیه به دنبال سهم خواهی و منفعت مادی است و در این راستا هر کشوری که منافع اقتصادی این کشور را تأمین کند ترکیه به همان سمت گرایش پیدا می کند. ترکیه با بازی های هوشمند خود از تناقضات منطقه ای و جهانی بهره می برد و ممکن است به سمت عربستان گرایش پیدا کند اما روابط خود را با قطر نیز حفظ خواهد کرد. قطر نیز روابط خود را با تهران و آنکارا حفظ خواهد کرد. نکته اینجاست که قطر در قبال ایران سیاست های تعریف شده ای دارد و بعید به نظر می رسد که دستخوش تعریف شود.  اردوغان به دنبال آن است تا از عربستان باج خواهی کند. در این بین پرونده جمال خاشقچی می تواند اهرم مناسبی برای او در جهت تأمین نیازهای مادی ترکیه باشد.

اخیرا کشورهای عربی به خصوص عربستان در موضوع بازگشت آمریکا به برجام موضع گیری کرده اند و از دولت بایدن خواسته اند تا نظر آنها نیز در این توافق اعمال شود. به نظر شما با بازگشت بایدن به برجام منطقه شاهد چه تحولاتی خواهد بود؟

عربستان تمام تلاش خود را خواهد کرد که بایدن به توافق هسته ای با ایران برنگردد؛ اما واقعیت این است که نقش منطقه ای عربستان، امارات و بحرین با ورود بایدن به کاخ سفید کاهش خواهد یافت. ضمن اینکه اختلاف حزب دموکرات با برخی کشورهای غیردموکراتیک شورای همکاری خلیج فارس مانند عربستان، امارات و بحرین مساله دیرینه است و مسائل حقوق بشری در دستور کار دموکرات ها خواهد بود. در نتیجه این تحولات و ورود آمریکا به برجام علاوه بر ارتقای جایگاه ایران شاهد انزوای عربستان و یا حتی رژیم صهیونیستی خواهیم بود.

در آخرین تحولات در خصوص عادی سازی کشورهای عربی شاهد توافق سازش مغرب با رژیم صهیونیستی نیز بودیم ارزیابی شما از از این اقدام چیست و چرا مغرب به این توافق تن در داد؟

توافق عادی سازی بین مغرب و رژیم صهیونیستی از قبل نیز قابل پیش بینی بود زیرا دونالد ترامپ از مدت ها پیش کشورهای فقیر شمال آفریقا را مانند سودان و مغرب و بعد هم موریتانی را تحت فشار قرار داده تا با رژیم صهیونیستی رابطه برقرار کنند. می توان گفت از 4 دهه گذشته تا به امروز مغرب با رژیم صهیونیستی رابطه پنهانی داشته بطوریکه در دوره ملک حسن دوم پادشاه سابق مغرب نیز این روابط غیرعلنی وجود داشت. در حال حاضر شاهد هستیم که این روابط علنی می شود، اما باید در نظر داشت که مغرب جایگاه خاصی در بین کشورهای عربی ندارد. مغرب همچنین جز کشورهای نسبتا فقیری محسوب می شود که از ساختار جمعیتی شکننده ای نیز برخوردار بوده و تلاشش بر آن است تا از طریق دریافت برخی کمک های اقتصادی از آمریکا با اسرائیل رابطه برقرار کند. از طرفی باید اشاره کرد که مغرب ملت انقلابی است و اجازه نخواهد داد اسرائیل وارد عرصه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنان شود. تظاهرات اخیر نیز نشان می دهد که این ملت آماده برقراری رابطه با اسرائیل نیست اما در آن سو پادشاه مغرب تحت فشار دونالد ترامپ ناچار شد تا این رابطه را علنی کند. حتی زمان اعلام عادی سازی روابط  چهره پادشاه مغرب به خوبی نشان داد که از این اقدام راضی نیست و تحت فشارهای آمریکا مجبور به علنی سازی روابط با اسرائیل شده است.

بیشتر بخوانید:

فاصله یخی دوحه و ریاض/ تکلیف دوستی با ایران و ترکیه چه خواهد شد؟
خشم عربی از نوع ترکی الفیصل؛ آیا پای حیثیت سعودی در میان است؟
عربستان در توافق مراکش و اسرائیل چه نقشی ایفا کرد؟

310311

کد خبر 1465048

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 6 =