سیدسجاد موسوی: شش سال بود که دیگر خبری از جنگ نبود و با پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸، غائله جنگ میان ایران و عراق تمام شده بود اما فرماندهانی که روزهای پرالتهاب آتش و خمپاره را دیده بودند و با فراز و نشیبهای خاکریزهای دوست و دشمن آشنایی داشتند هنوز نگرانیهایشان به قوت خود باقی مانده بود؛ اگر دوباره کشوری هوس حمله به این خاک را در سر بپروراند چه؟ اگر جبهههای جنگ خالی از نیروهای آموزش دیده شود کشور چقدر تحمل بار خسارت را دارد؟ همان زمان بود که فرمانده نیروی زمینی ارتش و عضو شورای عالی دفاع که نامش بر تارک تاریخ دفاعی کشور و دفاع مقدس میدرخشد، ایستاد تا برای این دغدغه چارهای بیندیشد.
>>>>بیشتر بخوانید؛
رفیقدوست: آیت الله هاشمی بنا داشت جنگ را تمام کند/آمریکا قطعا وارد جنگ با ایران نمیشود
سردار علایی: میتوان از تجربه قطعنامه ۵۹۸ در حل بحرانها استفاده کرد
سرلشکر علی صیاد شیرازی در پاییز سال ۷۳ «معارف جنگ» را کلید زد تا اولین دوره آموزشی برای دانشجویان دانشگاه افسری رقم بخورد. گامی که ادامه دار شد و به نام «هیأت معارف جنگ» با مجوز رسمی از سوی فرمانده کل قوا ثبت شد.
حالا ۲۶ سال است که از آن روز میگذرد و چهل سالگی دفاع مقدس و سالگرد تاسیس «هیئت معارف جنگ شهید سپهبد صیاد شیرازی» ما را به این نقطه از شهر کشانده تا از کوچه پس کوچههای خاطرات چهل سال پیش بشنویم.
اینجا نام نیک یک شهید خودنمایی می کند
پا در ساختمانی با آجرهای رنگ روشن خیابان «برادران شهید» میگذاریم؛ به راستی که چقدر این ساختمان و نام این خیابان با هم جفت و جور است؛ برادرانی که سالها در سنگرها کمین دشمن نشستند و حالا سالهاست که در سنگری دیگر نشسته اند. این فکرها در سرمان چرخ میخورد که نظم نظامی متفاوت از پادگانها ما را به خود میآورد.
طبق روال مکانهای نظامی که رفت و آمد برای هرکسی راحت نیست ما هم با همراهی سرهنگ یزدی نژاد مسئول روابط عمومی این مجموعه وارد ساختمان شدیم،ساختمانی که با وجود گذشت دودهه از شهادت بنیانگذارش همچنان یادگاریهایی را از او در دل خود جای داده است؛ از تابلوهای نصب شده روی دیوارش گرفته تا خاطراتی که در ذهن اهالی آن باقی مانده است همه نشان از یک نام نیک دارد؛ «شهید علی صیاد شیرازی».
از راهرویی با چندین اتاق عبور میکنیم تا خودمان را به سه تن از فرماندهان ارتشی برسانیم و روایتشان را از روزهای جنگ بگویند فرماندهانی که حالا سرتیپ و سرهنگ بازنشسته هستند و سینهشان مالامال از گفتهها و ناگفتهها.
تفاوت نگاه از دریچه سپاه و ارتش
با سرهنگ جعفری روبهرو میشویم، سرهنگ بازنشستهای که حالا ۶۰ ساله است و نزدیک به نیمی از عمر خود را در این نهاد یعنی «هیات معارف جنگ شهید سپهبد صیاد شیرازی» به سر برده است. آنطور که خودش با همان لحن با صلابت که نشان از سالهای خدمت در ارتش دارد عنوان میکند سال ۵۸ رخت نظامی به تن میکند و وارد دانشگاه افسری ارتش میشود و از سال ۶۲ یعنی وقتی ۲۳ ساله بوده است راهی جبهههای جنگ میشود و تا آخرین روز در این کارزار باقی میماند. سرهنگ جعفری روزهای سختی را تجربه کرده است و از سال ۷۶ تا ۶۹ به اسارت رژیم بعث عراق در میآید و در جریان مبادله اسرا به خاک کشور باز میگردد.
« جناب سرهنگ! به نظر میرسد در چند سال اخیر فرصتی برای ارتش ایجاد شده تا سکوت خود درباره جنگ را بکشند و بیشتر درباره حضور نیروهای خود در دفاع مقدس صحبت کند. حضرتعالی تا چه حد موافق این نظر هستید؟» با این سوال گپ و گفتمان را شروع میکنیم؛ او نیز شمرده شمرده اما محکم پاسخ میدهد و میگوید: «بنده به تحلیل شما در خصوص نوع فعالیت ارتش پس از اتمام جنگ احترام میگذارم، اما باید بپذیریم که ارتش یک سازمان درون گرای نظامی صرف است و پس از اتمام مأموریت خود در جنگ به پادگان بازگشته و فعالیت خود در زمان صلح را دنبال میکند. البته در کنار ارتش نیروی نظامی دیگری در جنگ فعالیت داشت که آنها به شدت برون گرا هستند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این دلیل که از نیروهای مردمی تشکیل شده، توانسته داستانها و مسائل مرتبط با دفاع مقدس را نیز به مخاطب عام که همان مردم امروزی هستند برساند.»
او ادامه میدهد: «تمایز رفتار سپاه با ارتش باعث شده تا کمتر از ارتش در جریان دفاع مقدس شنیده شود، البته در سالهای اخیر بنا بر اقتضائات و البته تمایل جامعه، ارتشیها تصمیم گرفتهاند بیشتر از جنگ بگویند. ما بنا داریم هماهنگونه که نسل جوان با قهرمانان سپاهی دفاع مقدس آشنا هستند، افراد شاخص و تأثیرگذار ارتش را برای نسلی که تصویر روشنی از جریان جنگ ندارد معرفی کنیم. باید توجه کنیم تاریخ یک پدیده سیال است و شاید نیم قرن بعد عدهای از تاریخ نگاران جریان دفاع مقدس را به صورت موشکافانه مورد بررسی قرار دهند و در آن زمان از دریچه دیگری به جریان ۸ سال دفاع و تلاش ارتش نگاه کنند.»
این سرهنگ بازنشسته ارتش تاکید می کند؛ «سازمان حفظ و نشر ارزشهای دفاع مقدس در سالهای پس از جنگ تلاشهای زیادی را برای حفظ میراث جنگ انجام داده و نیروهای سه گانه ارتش به علاوه پدافند هوایی نیز به صورت مجزا و بر اساس حضور نیروهای خود به نشر و گسترش فعالیتهای ارتش در دوران دفاع مقدس میپردازند. سازمان عقیدتی سیاسی ارتش نیز همواره موضوعات فرهنگی و دینی مرتبط با ارتش را پیگیری میکند.»
خاطرات باقی مانده در سینه ارتشیها
کتابهای خاطرات از دوران هشت سال دفاع مقدس را که نگاه میکنیم حضور پررنگ فرماندهان سپاهی بیشتر به چشم میخورد تا فرماندهان ارتشی موضوعی که برخی آن را به سختگیریها در ارتش مرتبط میدانند و آن را عاملی معرفی میکنند برای آنکه فرماندهان ارتش خیلی تمایلی به نوشتن خاطرات آن روز ندارند. وقتی این موضوع را با سرهنگ جعفری در میان میگذاریم و میپرسیم؛ « فکر نمیکنید قوانین سختگیرانه ارتش برای مسائل مختلف باعث شد تا بسیاری از ارتشیها و حتی کسانی که خاطرات مرتبط با ارتش را داشتند نتوانند از طریق این نیروی نظامی، مکتوبات و مسائل شفاهی خود را گسترش دهند؟» پاسخمان را اینطور میدهد: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این دلیل که یک نیروی مردمی است نیاز دارد با تبلیغات مردم را در عرصههای مختلف با فعالیتهای خود آشنا و آنان را در صحنه نگه دارد. اما ارتش به دلیل نوع فعالیت خود هر زمان که احساس نیاز کند با اعلام یک فراخوان از نیروهای سابق خود بهره میگیرد.»
وی ادامه می دهد؛ «منظور من این است که یک دیدگاه در ارتش حاکم است که میگوید ارتش نیازی به تبلیغ برای انجام فعالیتهای خود ندارد. البته من این موضوع را رد نمیکنم که اگر یک نظامی ارتشی بازنشسته تصمیم به انتشار خاطرات خود داشته باشد، مسیر برای انتشار مطالب وی باز باشد و همچنان برخی از پیچ و خمهای سازمانی در مسیر او وجود دارد.»
تصمیم بیسابقه ارتش در سختترین روزهای جنگ
سرهنگ جعفری در صحبتهایش اشارهای به لزوم فراخوان ارتش برای جذب نیرو میکند موضوعی که باعث میشود جرقهای در ذهنمان روشن شود بپرسیم؛ «آیا تا کنون چنین اتفاقی در سطح کشور رخ داده است؟» پاسخش مثبت است و میگوید: « بله! در همان سال آغازین جنگ، ارتش تصمیم گرفت که از منقضیان خدمت سال ۵۶ برای جنگ کمک بگیرد. جمعیت بسیار زیادی از سربازانی که در ارتش خدمت کرده بودند این دعوت را پذیرفتند، اما همین موضوع نیز که در مقیاس کشوری و با جمعیت بسیار زیاد رخ داد، هیچگاه به عنوان یک کار تبلیغی از سوی ارتش بیان نشد.»
او ادامه میدهد: «بسیاری از آن افرادی که تازه خدمت سربازی خود را به پایان برده بودند، در آن زمان (نیمه دوم سال ۵۹) در زندگی شخصی خود به سر میبردند، اما با فراخوان ارتش در حدود نیمی از آنها با حضور در پادگانهای نظامی آمادگی خود را برای حضور در جنگ اعلام کردند که بخشی از ایشان در جنگ مجروح، اسیر و حتی شهید شدند.»
او مکثی میکند و ادامه میدهد: «منقضیان خدمت ۵۶ در شش ماهه نخست جنگ که سخت ترین روزهای دفاع مقدس نیز بود در میدان نبرد حاضر شدند. این اتفاق در یک قرن اخیر بی سابقه بود که سربازان ارتش که در دوره احتیاط به سر میبردند، دوباره برای حراست از کشور فراخوانده شوند.»
صحبتش که تمام میشود باز همان ابهامات مانند یک علامت سوال درذهنمان مینشیند که آیا کسی این اتفاقات را در جایی ثبت کرده است؟ پاسخش چندان از سر اطمینان نیست و میگوید «تاجایی که میدانم و خبر دارم چنین کاری صورت نگرفته است» بلافاصله میپرسیم « چه کسی در این رابطه مقصر است؟» دقیقهای سکوت میکند تا حرفش را سنجیده به زبان بیاورد. در نهایت میگوید: «شاید این نقص بر گردن خود ارتش باشد.»
صحبتش به اینجا که میرسد سر درد دلش باز میشود و میگوید: « یکی از دلایلی که بخش زیادی از خاطرات ارتشیها بازگو نمیشود این است که نیروهای نظامی ارتش، به خصوص همان منقضیان خدمت سال ۵۶ بعد از جنگ هر کدام به شهر و محل زندگی خود بازگشتند و ارتباط خود را با سایر همرزمان از دست دادند، درحالی که نیروهای سپاه این وضعیت را نداشتند،زیرا اکثر نیروهای داوطلب از یک محل،منطقه و یا شهر به جبهه اعزام میشدند و بعد از جنگ این فرصت برای آنها فراهم بود تا درباره خاطرات جنگ صحبت کرده و موضوعات مختلف را حتی منتشر کنند.»
او ادامه میدهد: « این وضعیت برای شهدا و جانبازان ارتشی نیز وجود دارد، برای مثال یک نیروی ارتشی تحت فرماندهی یک لشکر جنگیده، اما پس از جنگ پیکر وی و یا خود فرد جانباز به شهری با هزار کیلومتر فاصله منتقل شده امروز خانواده این نظامی ارتشی گله دارند که چرا مسئولان آن لشکر احوالی از خانواده و یا خود فرد نمیپرسند. اما چنین وضعیتی در سپاه مشاهده نمیشود، زیرا اکثر جانبازان و شهیدان سپاهی برای یک محله و یا یک منطقه هستند و هنوز با خانواده یکدیگر ارتباط دارند.»
غفلتی فراتر از ارتش
سرهنگ جعفری که گلههای زیادی را میشد در پس کلمههایی که به زبان میآورد جستجو کرد با مکثی میگوید: « برخی از خاطرات که جنبه یک افتخار ملی را دارد متاسفانه از سوی نهادهای مختلفی که فراتر از ارتش هستند مورد غفلت قرار گرفته و چیزی درباره آن گفته نمیشود. برای مثال در همان روزهای نخست جنگ ۱۴۰ فروند جنگنده ارتش به رژیم بعث حمله کرده و آنها را آنچنان زمینگیر میکند که دیگر نتوانند پیشروی کنند، اما همین موضوع مورد غفلت قرار گرفته و به عنوان یک افتخار در سطح ملی، پرداخته نشده است.»
«امروز و بر اساس نیاز جامعه اگر حرکتی در نشر حقایق جنگ از سوی ارتش صورت نگیرد، دیگر قابل توجیه نیست...» وقتی این جمله را خطاب به او و خاطرات بازگو نشده ارتشیها به زبان آوردیم می گوید؛ «بله! بنده نیز با نظر شما موافقم؛ شاید لازم بود از ۲۰ سال قبل ارتش به انتشار خاطرات نیروهای خود همت گمارد، اما امروز که جامعه در بخشهایی از خاطرات جنگ اشباع شده، بهترین فرصت برای ارتش باشد تا ابعاد تازه و ناشناخته جریان دفاع مقدس را به مخاطب ارائه کند.»
او ادامه میدهد:«یکی از ایرادات ارتش این است که ادبیات خشک نظامی انجام عملیات را نمیتواند با ادبیات لطیف روحی موجود در فضای جنگ منطبق کند. متاسفانه ادبیات رسمی مانعی شده تا ادبیات جنگ از دریچه نگاه ارتش به خوبی منتشر شود و شاید لازم باشد برخی از نویسندگان به بازنویسی خاطرات موجود بپردازند. من معقتدم هیأت معارف جنگ باید پیش از انتشار حقایق جنگ، باید به سرعت بخشی از خاطرات جنگ را که در سینه رزمندگان ارتشی مانده احصا کند و نگذارد این خاطرات از بین رود. »
حالا دیگر وقتش بود از عزم «هیات معارف جنگ شهید صیاد شیرازی» برای جمعآوری خاطرات و نوشتههای مرتبط با ارتش را حتی در سطح آماتور بپرسیم؛ او نیز به این سوال پاسخ داد، پاسخی که چندان دور از ذهن ما نبود. او گفت: «بله! این امکان وجود دارد که علاقمندان و نویسندگان آماتور و حتی حرفهای آثار خود را از طریق این نهاد نظامی بدون هیچ پیش شرطی منتشر کند.»
او در پاسخ به این سوال که « آیا این موضوع را به صورت عام نیز مطرح کردهاید» گفت: «از طریق جراید، خبرگزاریها و رسانه ملی آمادگی خود را برای دریافت آثار مکتوب اعلام کردهایم و در همین راستا بسیاری از نویسندگان آثار خود را به هیأت معارف جنگ شهید صیاد شیرازی تحویل دادند. متاسفانه با وجود حجم کم آثار منتشر شده در حوزه فعالیت ارتش، همچنان هجمه به این نیرو زیاد است و باید بیش از اینها از واقعیات جنگ و نحوه حضور نیروهای ارتش بگوییم.»
صحبتهایمان با معاون آموزشی کارکنان وظیفه«هیأت معارف جنگ شهید سپهبد صیاد شیرازی» که تمام شد ازاو خواستیم تا ناگفتههایی را که میخواست دراین مصاحبه مطرح میشد و جا ماند بگوید در این لحظه سرهنگ جعفری آخرین جملات را اینگونه به زبان آورد:« بنده لازم میدانم از تلاشهای امرای ارتش؛به خصوص فرمانده کنونی ارتش امیر موسوی، دریاردار سیاری،امیر حیدری و همچنین امیرپوردستان به دلیل حمایت و پیگیری درخصوص نشر فعالیتهای ارتش تشکر کنم.امروز ارتش از نیروهای موقت همچون سربازان در بخشهای مختلف بهره میگیرد و از همین ظرفیت برای انتقال واقعیات ارتش و حقایق تاریخ مقدس به صورت دیدار چهره به چهره با نظامیان و پخش فیلمهای مستند، استفاده میکند.»
خاطره حرکت نیروهای ارتش از تهران به سمت اندیمشک
با بدرقه سرهنگ جعفری به سمت اتاق سرتیپ امیر ابوالقاسم کیا «معاونت علمی و پژوهشی هیأت معارف جنگ شهید سپهبد صیاد شیرازی» رفتیم. موهای یکدست سفید سرش و آن حالت خاص نشستن روی صندلی خودش حکایت از منش نظامیگری و سالها خدمت در ارتش را داشت. هرچند کلمات را محکم بیان میکند اما لحنش گرم است. وقتی صحبتمان شروع شد خواست گفت و گویش را با یک خاطره جذاب شروع کند خاطره که چشمان ما را به دهانش دوخت؛ او از روزی روایت کرد که قرار بود ارتش با قطار به سمت اندیمشک حرکت کند؛ «در روز اول جنگ به یگان توپخانهای که من در آن خدمت میکردم دستور داده شد تا از طریق قطار و همراه با مهمات به سمت استان خوزستان حرکت کند. من در آن زمان با درجه سروانی و تحت هدایت فرماندهای به نام سرگرد عباس رشیدی که فردی بسیار کاربلد و تحصیلکرده بود خدمت میکردم. هنگامی که قطار در مسیر خود در نخستین شهر پیش رو، وارد «قم» شد؛ جمعیت زیادی از مردم در ایستگاه قطار به استقبال نظامیان آمده بودند و حتی مقداری غذا و نان برای سفر به نیروهای در حال اعزام میدادند. این اتفاق در شهرهای «اراک» و «ازنا» نیز رخ داد و همانند قمیها مردم سایر شهرها نیز نظامیان داخل قطار را با محبت خود بدرقه میکردند. هنگامی که قطار وارد شهر «درود» و سپس دره «دِز» شد، متوجه شدیم به دلیل بمباران شهر دوکوهه، خط آهن بسته شده و امکان حرکت به سوی اندیمشک وجود ندارد.
در آن زمان به دلیل نا آشنایی با حالت جنگی، یگان اعزام شده از نظر تدارک آشپزخانه صحرایی و همراه داشتن آذوقه کافی دچار مشکل شد. ترافیک حدود سی تا چهل قطار که مملو از نیروهای نظام عازم به سمت خوزستان باعث شد تا قطارهای متعددی در فواصل مختلف و حتی در تونلهای مسیر متوقف شد.این توقف در حدود ۷۲ ساعت طول کشید، اما در همان سه روز تمامی مردم روستاهای مناطق اطراف رودخانه دز نگذاشتند حتی یک سرباز بدون غذا بماند. بنده شاهد بودم زنان و مردان آن مناطق برای حدود ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر تدارک غذا میدیدند و نکته قابل ستایش این بود که بسیاری از مواد خوراکی تولید شده، از محصولات کشاورزی و حتی ذبح گاو و گوسفندان آن مردم تهیه میشد. بنده شاهد بودم که برخی از روستائیان خوراک روزانه خود را به سربازان میدادند و حتی زنان آن مناطق با اهدای زیورآلات خود میگفتند که هزینه سفر نظامیان را از محل فروش جواهر جمع آوری شده تهیه کنید.
همان همت و محبت مردم آن مناطق لرنشین باعث شد که سربازان تحت امر من به بنده میگفتند که تحت هیچ شرایطی حاضرنیستند تا زمانی که دشمن را از کشور خارج نکنند، از این مسیر به سمت شهرهای خود بازگردند. پس از آن ۷۲ ساعت توانستیم با استفاده از همت سربازان و پرسنل نظامی و پیاده سازی ادوات نظامی به سمت اندیمشک حرکت کنیم و پس از آن مسیر خود را به سمت مناطق جنگی نیز ادامه دادیم.زمانی که وارد اندیمشک شدیم، سرهنگ وکیلی افسر توپخانه منطقه شده بود. از ایشان پرسیدیم که باید به کدام سمت توپهای خود را شلیک کنیم که پاسخ شنیدیم دشمن در سمت غرب مستقر است. در آن زمان تصمیم گرفتیم که از طریق دیدهبانی و با کمک یک افسر ارمنی به نام آقای «خاچاطوریان» و یک نظامی که اهل همان منطقه بود، محیط دیدهبانی خود را مستقر کنیم.
بنده به یاد دارم در آن زمان مجبور بودیم برای یگان توپخانهای خود یک یخچال صحرایی بسازیم تا گوشت موردنیاز خود را انبار کنیم، که این کار را در همان منطقه مرحوم آقای سوداگر در عرض چندساعت برای یگان نظامی مستقر انجام داد.»
احتیاط ارتشیها برای بیان خاطراتشان
بیان همین خاطره بهانهای شد تا از او بپرسیم«چرا چنین خاطرات مهمی را در جایی بازگو نکرده و یا حتی منتشر نمیکنید»روی صندلی جابهجا میشود و برای پاسخ دادن به این سوال چند ثانیهای تامل میکند و میگوید:«متاسفانه گاهی در مواجهه با رسانهها شاهد هستیم که تمامی حرفهای مطرح شده به صورت کامل منعکس نمیشود و یا حتی مورد تحریف نیز قرار میگیرد. به همین خاطر پس از انتشار مطالب مجبور میشویم که به مقام بالاتر خود توضیح ارائه کنیم و همین مسأله باعث شده تا نوعی احتیاط در بین ارتشیها برای بازگو کردن خاطرات خود شکل بگیرد.البته من تصمیم گرفتهام تمامی خاطرات خود در دوران دفاع مقدس را به صورت مکتوب و ازطریق جمع آوری مصاحبهها و سخنرانیها در قالب یک کتاب منتشر کنم.»
روایتی از تشکیل هیات معارف جنگ
سوالها یکی یکی در ذهنمان صف میبندد اما فرصتمان آنقدر کم است که مجبور میشویم با سرتیپ کیا هم خدا حافظی کنیم؛ از اتاق که بیرون میرویم راه کتابخانه را در پیش میگیریم تا چند دقیقهای در میان قفسههای پر از کتاب چرخی بزنیم؛ در همین زمان سربازهایی که به قول قدیمیها دوران «اجباری» را پشتسر میگذاشتند گپ و گفتی داشتیم. سرحال بودند و خنده از لبشان نمیافتاد البته طبق معمول گلایهها از دوران سربازی و دغدغه این روزهای جوانان از کار و درآمد هم کم نبود.
حالا دیگر زمان آن رسیده بود تا برای حسن ختام به گفتوگو با امیر حیدری معاون هماهنگ کننده هیأت معارف جنگ شهید سپهبد صیاد شیرازی بپردازیم، مردی با پرستیژ کاملا نظامی؛ شمرده و محکم صحبت میکند مانند یک فرمانده تمام عیار!
صحبتهایمان را متوجه سازمانی میکنیم که از شهید صیاد شیرازی به یادگار مانده است و زنگ آغاز مصاحبه با این سوال که «با چه اهدافی این هیأت تشکیل شد؟» به صدا درآمد. او در پاسخ به این سوال میگوید: «هیأت معارف جنگ ارتش به نوعی پایگاه شهید بزرگوار صیاد شیرازی است. این نهاد نظامی با حضور جمعی از پرسنل ارتش اداره میشود که هیچکدام چشم داشت مالی برای انجام کار ندارند و به همین دلیل نیز این فضای نظامی همچنان معنویت دوران دفاع مقدس را حفظ کرده است.»
او ادامه میدهد: «در سال ۱۳۷۳ و با تلاش شهید صیاد شیرازی که آن زمان معاون بازرسی ستادکل نیروهای نیروهای مسلح بودند، جمعی از ارتشیهای فعال از جمله امیر آراسته، امیر هاشمی و بنده گرد هم آمدند تا بر اساس نظر شخص شهید صیاد شیرازی، یک دوره آموزشی برای دانشجویان سال سوم دانشگاه افسری امام علی (ع) با موضوع جنگ تحمیلی و خاطرات و تجربیات دفاع مقدس را تهیه و تدوین کنند.»
از او درباره علت استفاده از عبارت «هیأت» برای این مکان نظامی، میپرسیم که پاسخ میدهم: «شهید صیاد شیرازی تأکید داشت قوانین دستوری نظامی نباید بر این گروه تازه تأسیس حکمفرما شود و کارها به صورت هیأتی و بر اساس درخواست و رغبت صورت بگیرد. البته از همان ابتدا پیشوند هیأت برای این مجموعه استفاده نمیشد و پس از مدتی این مکان نظامی با نام هیأت معارف جنگ ارتش کار خود را آغاز کرد. در ابتدای کار برخی مانع تراشیها در مسیر تشکیل هیأت معارف جنگ ارتش شکل گرفت که شهید صیاد شیرازی به تنهایی و با روحیه مثال زدنی خود و البته در ادامه با کمک چند نفر از همرزمان خود در دوران دفاع توانست این مجموعه نظامی را تثبیت کند. در ابتدای فعالیت نیز کارها تنها در یک اتاق از مجموعه فعلی آغاز شد و بعدها گسترش یافت.
این کهنه سرباز جنگ در مواجهه با این پرسش که امروز و پس از گذشت چندین سال از فعالیت هیأت معارف جنگ، این مجموعه نظامی به چه جایگاهی رسیده است؟، پاسخ میدهد: «در تاریخ ۲۲ فروردین سال ۱۳۷۸ یعنی یک روز پس از شهادت سپهبد علی صیاد شیرازی، کلاسهای معارف جنگ و حتی پیش از برگزاری مراسم تشییع پیکر شهید صیاد شیرازی کلاسهای معارف جنگ ادامه پیدا کرد. در همان روز طبق رایزنی با دفتر مقام معظم رهبری متوجه شدیم که تدبیر معظمله بر این است فعالیت هیأت معارف جنگ ارتش ادامه پیدا کند. فعالیت این هیأت از آن سال تا کنون به گونهای توسعه پیدا کرده که تمامی دانشجویان دانشگاههای ارتش در ذیل ۴ نیروی نظامی موجود، آموزشهای نظری و عملی ذیل معارف جنگ را دریافت میکنند.»
او میگوید: «دانشگاه فارابی سازمان حفاظت، دانشگاههای افسری و دانشگاه دافوس نیز هم اکنون از آموزشهای هیأت معارف جنگ در حوزههای مختلف بهره میگیرند و در آینده نزدیک دانشگاه علوم پزشکی ارتش نیز ذیل آموزشهای نظری و عملی قرار خواهد گرفت. علاوه بر این کلیه نیروهای وظیفه در سطح ارتش نیز در دوران خدمت سربازی از آموزشهای نظری هیأت معارف جنگ شهید صیاد شیرازی بهرهمند میشوند.»
امیر حیدری با ارائه آماری صحبتهایش را اینطور ادامه میدهد که: «تا کنون ۱۷۰ جلد کتاب در ذیل برنامههای هیأت معارف جنگ ارتش و به همت ۵۰۰ نظامی ارتشی تدوین و در دسترس قرار گرفته است. کار نشر این کتابها نیز توسط یک انتشاراتی که با نظارت یکی از افسران بازنشسته ارتش و با مجوز ارشاد فعالیت دارد، شکل میگیرد. این آثار مکتوب هنوز در معرض فروش قرار نگرفته است و تألیفات انجام شده علاوه بر توزیع در میان پرسنل، به دفتر مقام معظم رهبری، وزارتخانههای ذیربط، افراد شاخص نظامی و فرماندهان نظامی ارسال میگردد.»
او در پاسخ به این سوال که چرا کتابهای منتشر شده در معرض عموم قرار نگرفته و به فروش نمیرسد؟ میگوید: «بنا به دلایلی هنوز تصمیم به این کار نگرفتهایم. ضمن اینکه به نظر میرسد ذائقه مخاطب ادبیات جنگ عام نباشد و افراد محدودی از این مکتوبات استقبال کنند. البته امسال و به مناسبت چهلمین سالگرد عام نباشد و افراد محدودی از این مکتوبات استقبال کنند. البته امسال و به مناسبت چهلمین سالگرد آغاز جنگ تحمیلی به صورت محدود و البته مجازی (به دلیل شیوع بیماری کرونا) بخشی از آثار و همچنین دستاوردهای مهم ارتش را برای نخستین بار رونمایی کنیم.»
۱۶۲ عملیات شبانه ارتش
امیر حیدری میگوید: «ارتش ۱۶۲ عملیات زمینی انجام داده که بخشی از آن با همراهی سپاه پاسداران صورت گرفته، نکته حائز اهمیت در خصوص این عملیاتهای این است که تمامی بخش عملیات در شب انجام شده که امری منحصر به فرد در جهان است. در ارتش دو وزیر دفاع، دو رئیس ستاد مشترک و حتی دو فرمانده نیروی زمینی در حین دفاع مقدس به شهادت درسیدهاند که در چهلمین سالگرد آغاز جنگ در کنار سایر موضوعات؛ به بررسی نقش و تلاش این شهیدان بزرگوار برای نخستین بار خواهیم پرداخت.»
امیر حیدری این را هم میگوید که : «هیأت معارف جنگ ارتش برای خود خطوط قرمزی را قائل است که بر اساس آن به هیچ عنوان نهاد و یا سازمان دیگری را تخریب نمیکند و تنها به مسائل ۸ سال دفاع مقدس میپردازد. موضوع ولایتمداری، وحدت نیروهای مسلح و همچنین توسعه معارف معارف همواره در دستور کار این مجموعه بوده است.»
معاون هماهنگ کننده هیأت معارف جنگ ارتش درپاسخ به این سوال که آیا تا کنون اقدامی برای تهیه آثار تصویری همچون فیلم یا مستند کردهاید و یا همکاری خاصی با فیلمسازان داشتهاید؟،میگوید:«هنگامی که برخی ازفیلمسازان فیلمنامههای خود را به ارتش ارائه میدهند، مسئولان مربوطه از هیأت معارف جنگ در رابطه با سناریوی پیشنهادی نظرخواهی میکنند. هیأت معارف جنگ ارتش به صورت مستقل بنایی برای تهیه فیلم ندارد اما آماده است تا آرشیو تصویری و اسناد خود را در اختیار فیلمسازان قرار دهد.»
امیر حیدری در پایان این مصاحبه میگوید: «هیأت معارف جنگ ارتش خاطرات نزدیک به هزار نفر از فعالان جنگ در بخشهای مختلف را اخذ کرده و این روند ادامه دارد. من معتقدم که باید از اسناد استنادی و اسناد انسانی برای آگاهی آیندگان استفاده کنیم. اینکه بخشی از اسناد جنگ در ارتش، سپاه و یا نیروهای نظامی دیگر مخفی شود و بعد از مدتی نیز امحا گردد کار شایستهای نیست. بلکه باید این اسناد باید زمینهای برای جلوگیری از تحریف تاریخ شود.»
۲۷۲۱۹
نظر شما