ایالات متحده گرفتار نوعی عدم موازنه کارکردهای غلط سیاسی است، همه به سرمایه گذاری‌های بلندمدت فکر می‌کنند ولی نظام سیاسی مانع اصلی است و خود سرمایه‌داران مانع سرمایه‌گذاری بلندمدت به نفع مردم هستند.

به گزارش خبرآنلاین، «اساس تاسیس موسسات سیاسی از کجا می‌آید؟ آنها چگونه ایجاد می‌شوند و چه چیزی موتور محرکه آنهاست؟ موسسات سیاسی با چه هدفی خلق می‌شوند و چگونه می توان کارکرد آنها را سنجید؟» اینها سوالاتی است که «فرانسیس فوکویاما» در کتاب جدید خود با عنوان «خاستگاه امر سیاسی: از زمان غارنشینی تا انقلاب فرانسه» به آنها پاسخ داده است ولی همانطور که از فصول ابتدایی کتاب برمی‌آید به هیچوجه نمی توان کتاب را یک نوشته تاریخی به حساب آورد چرا که فوکویاما برای اینکه نظریه جدید خود را ثابت کند تنها از حوادث تاریخی کمک گرفته است.

یوشی‌هیرو فرانسیس فوکویاما، متولد ۲۷ اکتبر ۱۹۵۲، فیلسوف آمریکایی، متخصص اقتصاد سیاسی، رییس گروه توسعه اقتصاد بین الملل دانشگاه جان هاپکینز و نویسنده کتاب «پایان تاریخ» و «آخرین انسان» است که مشهورترین نظریه او نیز همین پایان تاریخ محسوب می‌شود.

فوکویاما در کتاب‌ها و مقالات گذشته خود به شدت از نومحافظه‌کاران حمایت و اقتصاد و سرمایه داری لیبرالیستی را تمجید کرده است و در کتاب «پایان تاریخ‌»ش در سال 1992 نوشته که لیبرال دموکراسی به عنوان یک دولت همه‌گیر و جهان شمول در آغاز قرن بیست و یکم تنها دولتی است که برای پایان تاریخ توصیه می‌شود و تنها این نوع سیستم سیاسی است که می‌ تواند جهان را به انتهای خود برساند.

وی در کتاب جدیدش هرچند همان حرف‌ها را تکرار کرده است ولی معلوم است که کمی درباره ادامه نظریه‌اش نگران به نظر می‌رسد چراکه درباره سلامت این نظریه و در اصل لیبرال دموکراسی اظهار شک می‌کند که این شک به خصوص در سیستم های سیاسی کشور ایالات متحده بیشتر نمود پیدا می‌کند. به خصوص اگر به عقب برگردیم متوجه می‌شویم که امید به ایجاد و تاسیس امر یا دستور سیاسی به نظر برای کمک به این باشد که در زمان‌های بحرانی و تاریک، مسیر روشن را نشان دهند ولی ظاهر امر در سالهای اخیر چنین موردی را نشان نداده است.

به طور کلی پاسخ به سوال «چگونگی عملکرد مطلوب سازمان‌های سیاسی» کاملاً مشکل است چرا که این سازمان‌ها و‌ سیستم‌های سیاسی در زندگی امروزه مردم سراسر جهان به طور گسترده ای نفوذ کرده است و نمی‌توان آن را امری جدا از جامعه دانست به خاطر همین بررسی عملکرد مطلوب آنها کمی سخت به نظر می رسد و مراجعه به تاریخ برای پاسخ به این سوال نیز منطقی به نظر نمی‌رسد چرا که در تاریخ مثلاً در رم باستان یا زمان‌های جلوتر دولتهای سیاسی اصل تاسیس‌شان به خاطر جمع آوری و متمرکز کردن نیروهای نظامی برای جلوگیری از حمله دشمنان بود و در حققت کارکرد دیگری برای آنها تصور نمی‌شد ولی در زمان‌های معاصر این کارکرد به طور نسبی از بین رفته است.

فوکویاما برای اینکه اصل تشکیل سازمان‌های سیاسی را در نظریه اش مورد بررسی قرار دهد به قراردادهای اجتماعی رجوع می‌کند تا بتواند فاصله میان مردم و سازمان های سیاسی را توضیح دهد ولی ظاهرا در این امر هم چندان موفق نیست چرا که برای توضیح لیبرال دموکراسی مورد چین را مثال می‌زند که اولین بار بوروکراسی مدرن را پایه ریزی کرد ولی منجر به تشکیل دولتی شد که به هیچوجه قدرت دولت مرکزی را محدود نمی‌کرد و در اصل دموکراسی را زیر سوال می‌برد ولی در هر دو مورد چین و اروپا که دولت‌های مرکزی برای مقابله با حمله بربرها تشکیل داده بودند منجر به تشکیل دولت‌ها و زمین های فئودالی شد که قسمت محدودی از جمعیت را صاحب همه چیز می‌کرد که این مورد در آمریکا نیز مشاهده می شد و به خاطر همین فوکویاما در نظریه قبلی خود شک می‌کند.

حرکت اروپا به سوی مدرنیزه شدن به خاطر نفوذ کاتولیک‌ها از صورت ایده آلیستی در رابطه های خانوادگی و قبیله ای به صورت جامعه ای بر اساس قراردادهای سود و منفعت تبدیل شد و تا این زمان قبیله‌های آلمانی که به امپراطوری روم حمله کرده بودند با گرویدن به دین کاتولیک ها به این قراردادها نیز روی آوردند که فوکویاما با استفاده از این قراردادها نتیجه می گیرد که کاهش رابطه بین خانواده ها به سوی رابطه ای بر پایه پول ـ که مارکس دشمن اصلی آن بود ـ به نظر می‌رسد یک اختراع قرن هجدهمی باشد که سرمایه داری را در انگلیس ایجاد کرد.

و همین مسئله ثابت می کند که بر خلاف نظر مارکس سرمایه داری بیش از آنکه علت تغییرات روابط و آداب و رسوم اجتماعی باشد نتیجه آن محسوب می شود و انگلیس مهد تولد لیبرال دموکراسی به سرعت به سوی سرمایه داری پیش رفت که فوکویاما با مقایسه این وضعیت در ایالات متحده آمریکا با عدم توازن روبرو شده است. او اعتقاد دارد سیستم های لیبرال دموکراسی کنونی در آمریکا نمی تواند موازنه ای سالم بین هزینه ها، انرژی، امنیت اجتماعی و بهداشت برقرار کند.

«به نظر می رسد در ایالات متحده کنونی گرفتار نوعی عدم موازنه کارکردهای غلط سیاسی هستیم که همه به سرمایه گذاری‌های بلند مدت فکر می کنند ولی نظام سیاسی موجود مانع اصلی آن است یعنی اینکه نظام سیاسی سرمایه داری، خود مانع اصلی سرمایه داری محسوب می‌شود و به زبان ساده تر خود سرمایه داران مانع سرمایه گذاری بلند مدت به نفع مردم جامعه هستند.»

البته به نظر فوکویاما تحلیل وضعیت کنونی و آینده آمریکا بسیار سخت است و خودش نیز وارد این موضوع نمی شود ولی به عنوان یک محافظه‌کار طرفدار سیاست های آمریکا تنها اظهار خوشبینی می‌کند تا آمریکا بتواند از وضعیت بحران اقتصادی خارج شود.

 

بارنز اند نوبل/ 12 آوریل/ ترجمه محمد حسنلو 

60

کد خبر 143495

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 2 =