مجید جویا- قطار صبح از اسلاووتیچ، پر از مسافرانی است که چند نفری بازی میکنند، با ایریدرهای خود به اینترنت وصل شدهاند یا از پنجره به دشتی که از میان آن میگذرند، نگاه میکنند. این سفر هم مانند هر سفر دیگری به سر کار است، ولی به جای این که در خروجی ایستگاه مترو با دستگاههای معمول کنترل بلیط روبرو شوند، کارگران از میان ردیفی از دستگاههای کنترل تشعشع تمام قد عبور میکنند. این آغاز یک روز دیگر در نیروگاه هستهای چرنوبیل است، جایی که بدترین فاجعه اتمی غیر نظامی تاریخ بشر اتفاق افتاده است.
به گزارش نیچر، در همان حال که قطار به سوی نیروگاه میرود، بحران هستهای دیگری در آن سوی زمین در حال وقوع است. تقریبا یک هفته بعد از ذوب شدن جزئی در نیروگاه هستهای فوکوشیما دایچی، تعجبی ندارد اگر برخی از بحثها در داخل قطار مربوط به آن بحران باشد. یک مسافر میگوید: «به نظر بد میرسد، ولی نه به بدی چرنوبیل».
هنگامی که راکتور شماره 4 نیروگاه چرنوبیل در ساعات ابتدایی صبح روز 26 آوریل 1986 / 6 اردیبهشت 1365 منفجر شد، آتش سوزی پیامد آن، 6.7 تن از مواد هسته راکتور را به اتمسفر پرتاب کرد و ایزوتوپهای رادیواکتیو را در پهنهای به وسعت 200 هزار کیلومتر مربع از خاک اروپا پراکنده کرد. دهها کارگر خدمات اضطراری در عرض چند ماه بعد از حادثه، به علت قرار گرفتن در معرض تشعشعات مردند و هزاران کودک نیز در منطقه، بعدها دچار سرطان تیروئید شدند. منطقه اطراف نیروگاه چنان آلوده شد که مقامات مسئول، منطقهای ممنوعه به شعاع 30 کیلومتر در اطراف نیروگاه اعلام کردند، که به مرز اوکراین با بلاروس هم میرسید. امروزه، 3500 نفر کارمند و کارگر، هر روزه وارد منطقه ممنوعه میشوند تا به نظارت، پاکسازی و حفاظت از سایت بپردازند، جایی که اقدامات جبرانی برای دست کم 50 سال دیگر ادامه خواهد یافت.
تا به اینجای کار، حادثه فوکوشیما اینقدر جدی نبوده است. سطوح تشعشع اندازهگیری شده در نزدیکی نیروگاه ژاپنی، کمتر از چرنوبیل در روزهای بعد از انفجار بوده و به رغم اینکه مواد رادیواکتیو از فوکوشیما پخش شده است، قابل قیاس با مقادیری که در منطقه اطراف چرنوبیل بارید، نیست.
به رغم این تفاوتها، هنگامی که ژاپنیها شروع به ارزیابی تبعات بهداشتی و زیست محیطی فوکوشیما کنند، ربع قرن کار انجام شده بعد از فاجعه چرنوبیل میتواند درسهای مهمی برای ژاپن داشته باشد. مشکلاتی که برای چرنوبیل پیش آمد، همچنین یاداوری شوم برای ارزش اطلاعات دقیق هستند. مسئولین باید بلافاصله به مردم بگویند که چگونه از قرار گرفتن در معرض تشعشع اولیه که خطرناکترین قسمت است، اجتناب کنند؛ و در دراز مدتتر هم، دانشمندان و دولت باید با نگرانیهای بیمورد در مورد سطوح کم تشعشع مقابله کنند، نگرانیهایی که معمولا آسیب بیشتری به نسبت خود تشعشع به بار میآورد.
از برخی جهات، ارتباط بین دو حادثه میتواند فواید بزرگی برای چرنوبیل داشته باشد. برای یک بازه زمانی کوتاه، توجه دنیا دوباره معطوف کارهای انجام شده در آنجا شد. علاقه تجدید شده شاید دیگر کشورها را بر آن دارد تا در بودجه مورد نیاز برای تکمیل کار پاکسازی نیروگاه همکاری کنند و تحقیقات پزشکی را که به علت نیاز به هماهنگی و حمایت مالی مناسب متوقف ماندهاند، انجام دهند.
جیم اسمیت، رادیواکولوژیست در دانشگاه پورتسموث انگلیس که به مدت 20 سال بر روی تبعات این حادثه تحقیق کرده ، در جریان بازدیدی از نیروگاه با یک گروه دیگر از دانشمندان گفت: «در سالهای اخیر، چرنوبیل از سوی آژانسهای ارائه کننده کمکهای مالی و تا حدی هم از سوی جامعه علمی، نادیده گرفته شده است. ولی هنوز چیزهای بیشتری برای یاد گرفتن از چرنوبیل در مورد از رده خارج کردن و تاثیرات تشعشع وجود دارد».
بعد از گذشتن از یک بازرسی امنیتی، پژوهشگران بازدید کننده سوار اتوبوسی میشوند که به سوی قلب نیروگاه میرود. آنها از ساختمانهای متروکه میگذرند و از جاده ناهمواری که از زیر لولههای نیروگاه میگذرد، عبور میکنند؛ از زمان سانحه، لولهها در بالای سطح زمین قرار داده شدند تا از آلوده شدن خاک جلوگیری شود.
بازدید کنندگان برای تماشای آشکارترین یادمان حادثه توقف میکنند، تابوتی سیمانی که ساختمان ویران شده راکتور را دربر گرفته است. این تابوت که در نوامبر 1986 / آبان 1365 با شتاب آماده شد، به منظور جلوگیری از خروج تشعشعات بنا شده بود، ولی اکنون در حال خراب شدن است و با زنگار پوشیده شده است. اسمیت یک تشعشعسنج را از کوله پشتی خود در آورده و برای عکس گرفتن در برابر ساختمان ژست میگیرد. مقدار قرائت شده 5 میکروسیورت بر ساعت است: تقریبا ده دقیقه قرار گرفتن در برابر این سطح تشعشع برابر یک عکس اشعه ایکس است.
ساختمان اصلی و درخشان نیروگاه در تضاد کامل با تابوت بتونی دارد. پنجرههای نقشدار، کنترل انرژی اتمی را به تصویر میکشند (البته با یک سبک رئالیسم سوسیالیستی). ولی نیروگاه از سال 2000، و زمانی که آخرین راکتور نیروگاه خاموش شد، دیگر نیروی برق تولید نکرده است. والری سیدا، یک مدیر اجرایی در نیروگاه هستهای چرنوبیل، توضیح میدهد که اکنون اولویت اصلی نیروگاه، ساخت حفاظی جدید برای راکتور شماره 4 است، پیش از آن که تابوت سیمانی بیش از حد ناپایدار شود. اگر بنای فعلی پیش از نصب سپر جدید خراب شود، ممکن است ابری از ذرات رادیواکتیو را به هوا بلند کند و بقایای مرگبار راکتور را در معرض هوا قرار دهد
جایگزینی مقبره زنگار گرفته
برنامه فعلی، ساخت یک طاق فولادی بزرگ در مجاورت راکتور و هل دادن آن به سوی راکتور برای پوشاندن آن است. این طاق که 105 متر ارتفاع 257 متر پنها خواهد داشت؛ و به ادعای سازندگانش بزرگترین ساختار متحرک دنیا خواهد بود، قرار است تا سال 2015 در محل نصب شود و امید میرود که دست کم 100 سال عمر کند. بعد از نصب این طاق، میتوان با استفاده از جرثقیلهای روباتیک در درون آن، بنای سیمانی کنونی و اجزای راکتور را باز کرد. برنامه دراز مدت این است که تا سال 2065 کار پاکسازی چرنوبیل تمام شود.
برخی از کانالهای سیمانی پروژه در محل خود نصب شدهاند. ولی بنیاد بینالمللی سپر چرنوبیل که از این تلاش 1.4 میلیارد دلاری حمایت مالی میکند، هنوز نیمی از این مبلغ را کم دارد، و زمان پایان پروژه نیز از زمانی که در سال 2001 بر سر اصول آن توافق شد، ده سال به عقب کشیده شده است. یکی از اهداف کلیدی کنفرانس پیش رو (چرنوبیل 25 سال بعد: ایمنی در آینده) که در روزهای 20 تا 22 آوریل / اوایل اردیبهشت در کیف برگزار میشود، این است که کمکهای بیشتری از اهدا کنندههای بینالمللی برای این پروژه گرفته شود. در همین حال، چرنوبیل در حال ساخت یک تاسیسات ذخیره بلندمدت برای نخالههای ساختمانی است که از تخریب ساختمان راکتور 4 برجا میمانند؛ و بیش از 20 هزار بشکه سوخت مصرف شده راکتورهای دیگر نیروگاه نیز در آن جای خواهند گرفت. هزینه ساخت این تاسیسات، تقریبا 420 میلیون دلار براورد شده است.
به رغم این که تمام این راکتورها خاموش شدهاند، نیروگاه هنوز مقدار زیادی زبالههای رادیواکتیو تولید میکند که تا حدی به دلیل جریان مداوم آب در ساختمانهای ذخیره زبالهها و تالار توربین راکتور شماره 4 است. هر ماه، دست کم 300 هزار لیتر آب رادیواکتیو باید به بیرون از ساختمان پمپاژ شود و در داخل نیروگاه انبار شود.
دلیل اصلی این جریان آب، استخر خنککننده چرنوبیل است که سطح آبهای زیرزمینی منطقه را بالا آورده است. الکساندر آنتروپوف، یک پیشکسوت چرنوبیل با چشمان آبی یخی و یک رفتار سرد همانند چشمانش، مسئول پروژه تخلیه استخر است. عبارت «استخر خنککننده» عموما اشاره به محفظههایی دارد که میلههای سوخت مصرف شده در آن انبار میشوند تا زمانی که سطح تشعشع در آنها به حدی کم شود که بتوان آنها را در انبارهای بلند مدت نگهداری کرد. ولی تالاب چرنوبیل واقعا یک منبع آب خیلی بزرگ است که 22 کیلومتر مربع پهنا دارد و آب سیستمهای خنک کننده راکتورها در آن نگهداری میشد. استخر همچنین حاوی مواد رادیواکتیو با نیمه عمر بالا مانند سزیوم 137 و استرانتیوم 90 است، که بعد از انفجار از آسمان باریدند. سطوح بالای آب ناشی از استخر خنککننده، علاوه بر این که سبب جریان آب در نیروگاه میشوند، خطر شکست سد ضعیفی را که در شرق آن قرار دارد بالا میبرند، در صورت وقوع این امر، این آبها مستقیما وارد رود پریپیات میشوند. رادیواکتیویته در آب در حال خروج، به سرعت در آب رودخانه حل میشود؛ در نتیجه با این که سطح قرار گرفتن در معرض تشعشع را برای مردم پایین دست به میزان چشمگیری بالا نمیبرد، میتواند سبب ترس و وحشت مردم محلی شود.
به گفته آنتروپوف، این گروه نمیتوانند سطح آب استخر را پایین بیاورند، چون نمی دانند که ذرات رادیواکتیو تهنشین شده در صورت قرار گرفتن در معرض هوا، چه اثرات میکروسکوپی خواهند داشت. در همین حال، اعضای گروه، وضعیت را با پمپاژ آب از رودخانه پریپیات به داخل استخر و با هزینه اندک چند صد هزار یورو در سال، تثبیت میکنند. ولی برنامه بلند مدت این است که سطح آب را 7 متر پایین بیاورند تا مجموعهای از 10 تا 20 استخر کوچکتر به وجود بیاید که خطرناکترین تهنشینها را در خود دارند. به گفته آنتروپوف، این پروژه 3 الی 4 میلیون یورو هزینه دربر خواهد داشت. او اکنون در حال بحث با مقامات مسئول است و امیدوار است که مطالعات امکانسنجی و ارزیابیهای زیستمحیطی این کار با موفقیت تکمیل شوند.
ولی از روزی که اولین بار این اقدام مطرح شد، مدتها میگذرد. برنامه جمع کردن نیروگاه بیشتر از یک دهه قدمت دارد، و در ارزیابی سال 2005 کمیسیون اروپایی، (که به ریاست خود اسمیت انجام شد) نیز از آن حمایت شده است؛ ولی عامل کلیدی در تاخیر آن، پول است. هزینه بخشهای اصلی برنامه جمع کردن چرنوبیل توسط بنیادهای بینالمللی پرداخت میشود، ولی پروژه استخر خنککننده جزو آنها نیست. همین مشکل مالی در مورد تحقیقات مورد نیاز برای متقاعد کردن مسئولین نیز صادق است. سیدا میگوید: «اکثر فعالیتهای ما در چارچوب بودجه اوکراین است، و اوکراین هم کشور ثروتمندی نیست».
بازدیدکنندگان بعد از ترک استخر خنککننده، در کنار شهر متروکه پریپیات توقف میکنند که تنها 3 کیلومتر از راکتور فاصله دارد. در روز بعد از انفجار، تقریبا 44 هزار نفر از سکنه تخلیه شدند، و خیلی از وسایل آنها هنوز در ساختمانهای در حال فرسایش باقی ماندهاند. خود آنتروپوف هم زمانی در آنجا زندگی میکرد (دختر او در زمان انفجار تنها چند ماه عمر داشت) و به عنوان رئیس دفتر حزب کمونیست در شهر، او مسئول تخلیه بخشی از مردم شهر بود. از آنجا که او به عنوان یک مهندس ارشد در نیروگاه هستهای کار میکرد، میدانست که تبعات فاجعه تا دهها سال بعد، دامنگیر شهر خواهد بود. او با صدایی بیاحساس میگوید: «من میدانستم که هیچگاه برای زندگی به پریپیات باز نخواهم گشت. هنوز دلم برای این جا تنگ میشود».
مردم تخلیه شده از پریپیات نیز هنوز با ترس از تشعشعی که پیش از ترک شهر در معرض آن قرار گرفته بودند، زندگی میکنند. آنها نیز مانند میلیونها نفر دیگر در مناطق همجوار، هر نشانهای از بیماری را به این حادثه ربط میدهند. ولی تعیین تاثیر واقعی چرنوبیل بر سلامتی مردم، کار بسیار سختی است.
ولی در مورد سرنوشت تلخ کارگرانی که در نهایت راکتور شماره 4 چرنوبیل را کنترل کردند، تقریبا همه با هم توافق دارند. از 134 کارگر اضطراری که در معرض تشعشع قرار گرفتند، 28 نفر در عرض تنها چند ماه از حادثه مردند. 19 نفر دیگر هم از آن زمان تاکنون به دلایل متفاوت درگذشتهاند، و خیلی از بازماندگان دیگر نیز اکنون با آبمروارید و زخمهای پوستی زندگی میکنند.
از آن زمان تاکنون بیش از 500 هزار مورد ابتلا به سرطان تیروئید در میان کسانی که در آن زمان کودک بودند و در مناطق آلوده شده اتحاد جماهیر شوروی زندگی میکردند ثبت شده است؛ که افزایش بیش از ده برابری به نسبت سطح نرمال را نشان میدهد (این سرطان تاثیری بر افراد بزرگسال نداشت). بیشتر این موارد ناشی از نوشیدن شیر آلوده با ید رادیواکتیو بود. کمتر از 20 نفر از این افراد جان خود را از دست دادند، ولی تعداد بسیار زیاد سرطانها، و بروز سریع آن در کمتر از 5 سال از حادثه، خیلی از همهگیرشناسان را شگفتزده کرد.
این واقعه سبب جهشی در تحقیقات تیروئید شد که مهمترین آنها، تحقیقی طولانی مدت در مورد 25هزار نفر از اتباع اوکراین و بلاروس است که در سال 1986 کودک بودند، و توسط موسسه ملی سرطان (NCI) موسسه ملی سلامت ایالات متحده امریکا در بتسدای مریلند هماهنگ میشود. آخرین نتایج بخش اوکراینی این گروه، یافتههای پیشین را تایید میکند که بروز سرطان تیروئید، متناسب با دوز تشعشعات است، و گروههای پرخطر نیز کودکان و کسانی بودند که به دلیل رژیم غذایی نامناسب، دچارکمبود ید بودند.
انسیآی وضعیت سلامت گروه دیگری را نیز که شامل پاکسازیکنندهها است، بررسی میکند، گروهی متشکل از بیش از نیم میلیون نفر که به داخل منطقه ممنوعه فرستاده شدند تا به پاکسازی و نظارت بر منطقه بعد از فاز اولیه اضطراری حادثه کمک کنند. در پاکسازیکنندهها خطر ابتلا به آبمروارید اندکی از سطحح معمول بالاتر است، و احتمالا اندکی خطر ابتلا به سرطان خون نیز وجود دارد.
تاثیرات بلند مدت
ولی اثرات این حادثه بر یک جمعیت بزرگتر چه بود؟ تحقیقات متعدد تلاش کردهاند تا براورد کنند که در نهایت، چرنوبیل سبب مرگ چه تعداد انسان در سراسر اروپا خواهد شد، ولی پاسخهای آنها از چندهزار تا چند صدهزار نفر در نوسان است. سرطان سبب مرگ تقریبا یک چهارم اروپاییها است، در نتیجه، به گفته همهگیرشناسان احتمالا تعیین تاثیرات چرنوبیل بر سرزمینهای دوردست کاری غیر ممکن خواهد بود. علاوه بر این، تمرکز بر روی چنین اعداد ناملموسی، ممکن است توجه عموم را از اثرات اجتماعی بهمراتب وسیعتر حادثه منحرف کند. در اوکراین و بلاروس که ضربه سختی از تکه تکه شدن اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 خوردهاند، به نظر میرسد که ترس پایدار از تشعشع با یک نوع احساس نومیدی همراه باشد که با نرخ بالای اعتیاد به الکل و دخانیات ارتباط دارد؛ فاکتورهایی که تاثیرات به مراتب بیشتری بر روی سلامتی دارند.
الیزابت کاردیس، همهگیرشناس تشعشع در مرکز پژوهشهای همهگیرشناسی زیست محیطی در بارسلونای اسپانیا، میگوید: «عدم قطعیت خیلی بزرگی در مورد این افراد وجود دارد، برخی فکر میکنند که به دلیل قرار گرفتن در معرض تشعشع محکوم به فنا هستند.» تحقیقات بیشتر میتوانند شواهد متقاعدکنندهای به دست بدهد که تشعشعات چرنوبیل تاثیر چشمگیری بر جوامع بزرگتر نداشته، ولی به گفته دیلوین ویلیامز «تا زمانی که نگاه نکنیم نخواهیم دانست»؛ او یک پژوهشگر سرطان در آزمایشگاه تحقیقاتی استرنجویز در کمبریج انگلیس است.
چند تحقیق در مورد چرنوبیل، افزایش کوچکی را در نرخ سرطان سینه (خاص زنان)و بیماریهای قلبی مشاهده کردهاند، ولی عوامل دیگر را عادتهای تغذیهای، مصرف الکل و دخانیات در نظر نگرفتهاند. و به رغم اینکه برخی از پژوهشگران ادعا کردهاند که افزایشی را در جهشهای ژنتیکی در فرزندان والدینی که بعد از چرنوبیل در معرض تشعشع قرار گرفتند مشاهده کردهاند، هیچ مدرک مشابهی از تاثیرات وراثتی، حتی در فرزندان ژاپنیهای جان به در برده از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، مشاهده نشده است. این بازماندگان ژآپنی در مقایسه با چرنوبیل، در معرض سطوح خیلی بالاتری از تشعشع بودهاند.
به گفته ویلیامز این بدان معنی است که هنوز شکاف بزرگی در درک کلی ما از اثرات سلامتی چرنوبیل وجود دارد. مشکل در اثر طبیعت جزئینگر تحقیقات پیشین بدتر هم شده است. او میگوید: «هماهنگی در این مورد در سطح اروپایی شکست خورده است».
ویلیامز امید دارد که فرصت جدیدی برای تاسیس یک بنیاد پژوهشهای تاثیرات سلامتی چرنوبیل به وجود آمده باشد، که کارکردی مشابه بنیاد تحقیقات اثرات تشعشع داشته باشد که اثرات بلندمدت بمبهای اتمی را در ژاپن بررسی میکرد. در کنار هم، این تلاشها میتوانند تفاوت بین قرار گرفتن در معرض یک دوز کوتاهمدت تشعشع خارجی ناشی از یک بمب اتم، و تشعشع طولانی مدت سطح پایین بعد از چرنوبیل را آشکار کنند. زمانی گمان میرفت که قرار گرفتن در معرض دوزهای پایین تشعشع در زمان طولانی، خطر خیلی کمتری به نسبت تشعشع زیاد در کوتاهمدت داشته باشد، ولی شواهد نشاندهنده این است که خطرات این دو در یک سطح است. اگر این امر تایید شود، بدان معنی خواهد بود که افرادی که به طور دورهای در معرض تشعشع با دوز پایین قرار میگرفتند، به نسبت آنچه پیش از این گمان میرفت، احتمالا خطر خیلی بیشتری برای سلامتی دارند.
کمیسیون اروپایی از ویلیامز، کاردیس و یک گروه هستهای از دیگر دانشمندان حمایت مالی میکند تا یک برنامه پژوهشی را تدوین کنند، که لیست تحقیقات پزشکی چرنوبیل (ARCH) نام گرفته و مشخص میکند که چگونه میتوان از گروههای فعلی برای تحقیق بر روی طیف وسیعتری از بیماریها، مانند سرطان سینه و بیماریهای قلبی استفاده کرد، و به پرسشهایی در مورد تاثیرات بلندمدت دوزهای کم تشعشع پرداخت. برای مثال، گروه پاکسازیکنندهها شش برابر بیشتر از نجاتیافتگان بمب اتمی هستند و در معرض طیف گستردهتری از تشعشعات اتمی قرار دارند. این میتواند نشان دهد که قرار گرفتن در معرض دوزهای مختلف تشعشع چه تاثیری بر میزان خطر ابتلا به بیماریها دارد، و اثرات کمتر دیده شده سطوح پایینتر تشعشع را نیز آشکار کند. همچنین میتواند به ارزیابی مجدد سطح پایهای تشعشع کمک کند تا کارگران از خطر ابتلا به بیماریهایی مانند آب مروارید مصون بمانند.
ARCH همچنین آزمودن امکانسنجی تشکیل گروههای بزرگتر شامل فرزندان پاکسازیکنندهها و افراد تخلیه شده که در معرض تشعشع زیاد قرار گرفتهاند، به همراه یک بانک بافت را پیشنهاد کرده است. این بانک میتواند آشکار کند که ترکیب ژنتیکی افراد چگونه بر آسیبپذیری آنها در برابر تشعشع تاثیر میگذارد (اطلاعات کلیدی برای تعیین این که چقدر احتمال دارد که افراد به پرتوهایی که در فرایندهای پزشکی مانند اسکنهای اشعه ایکس و پرتودرمانی دریافت کردهاند، واکنش نشان دهند).
ولی موانع متعددی در راه آغاز کار ARCH وجود دارند. این پروژه نیاز به حمایت NCI دارد؛ که به دلیل کمبود بودجه، حمایت مالی از نظارت فعال بالینی گروه بیماران تیروئیدی را در سال 2008 متوقف کرد. و طرحهای ARCH نیز نیاز به دسترسی بهتر به گزارشهای پزشکی در اوکراین و داده های بیشتری در مورد عوامل نحوه زندگی شرکت کنندگان در آزمایشها دارد.
جدول: میزان تشعشعات رادیواکتیو
دوز (میلیسیورت) |
منبع |
تا 5000 |
یک دقیقه قرار گرفتن در معرض تشعشع هسته راکتور نیروگاه چرنوبیل، اندکی بعد از انفجار |
1000 |
سبب بروزموقت علایم پرتوزدگی میشود، منجمله ریزش مو و کاهش سطح گلوبولهای سفید خون |
250 |
حد مجاز بالایی سالیانه برای کارگران اضطراری فوکوشیما |
120 |
میانگین مجموع دوز دریافت شده توسط پاکسازی کنندههای چرنوبیل |
30 |
میانگین دوز مجموع تشعشع خارجی دریافت شده توسط مردم تخلیه شده از نیروگاه چرنوبیل و مناطق اطراف |
20 |
میانگین حد مجاز دوز سالیانه برای کارگران صنایع هستهای |
9 |
مجموع دوز دریافت شده توسط شش میلیون شهروند مناطق آلوده در شوروی سابق |
9 |
یک بار سیتیاسکن |
9 |
میزان تشعشع میانگینی که خدمه پروازی بین نیویورک و توکیو در هر سال دریافت میکنند |
3 |
یک ماموگرام |
2.4 |
میانگین تشعشع زمینه سالیانه در دنیا |
0.3 |
مجموع دوزی که در 20 سال بعد از چرنوبیلة هر شهروند اروپا دریافت کرد |
برنامه ARCH در بیست و پنجمین کنفرانس سالیانه در ماه آوریل / اردیبهشت معرفی خواهد شد، و کاردیس هم امیدوار است که پذیرش مثبت، کمیسیون اروپایی را بر آن دارد که حمایت خود را گسترش دهد. احتمالا تضمین تعهدات بلندمدت برای تحقیقات سخت خواهد بود، امری که شروع آن 3 میلیون یورو هزینه دربر خواهد داشت، ولی به گفته ویلیامز، این هزینه در مقایسه با میلیاردها دلاری که قرار است صرف چرنوبیل شود، چیزی نیست.
ورای به دست آوردن حمایتهای مالی مورد نیاز، پژوهشگران نیز نیاز به همکاری همراهان خود برای گسترش گروههای تحقیق دارند. این کار سادهای نخواهد بود. گنادی لاپتوف، آبشناس اوکراینی (مصاحبه وی را در اینجا بخوانید) و به مدت سه سال جزو پاکسازیکنندهها بود، میگوید که ده سال است که معاینات پزشکی خود را متوقف کرده، چرا که بیش از حد زمانبر بود.
نگرانیها در مورد قرار گرفتن در معرض تشعشع، کماکان ساکنان منطقه را میترساند، و تحقیقات برنامهریزی شده میتواند پاسخهایی را فراهم کند، که آنها نیاز دارند که در مورد میراث واقعی چرنوبیل برای سلامتی آنها بدانند. آنتروپوف در جریان بازدید از نیروگاه میگوید: «من یک خانه در روستایی در نزدیکی اسلاووتیچ، در منطقه آلوده شده داشتم. دو نفر از همسایگان من از سرطان مردهاند و این احتمالا نتیجه تشعشع بوده است».
درسهایی برای ژاپن
هنوز خیلی زود است که بگوییم، تحقیقات پزشکی چرنوبیل چگونه میتواند به کسانی که در معرض پرتوهای فوکوشیما قرار گرفتهاند کمک کند. ولی چرنوبیل تاکنون به دنیا درسی ماندگار در مورد اهمیت اطلاعرسانی شفاف در جریان یک بحران هستهای و در سالهای بعد از آن داده است.
هیچ توزیع سیستماتیکی از یدین پتاسیم برای پیشگیری از عوارض تشعشع در میان مردم نزدیک چرنوبیل صورت نگرفت، و به کودکان پریپیات هم اجازه داده شد که در روز بعد از حادثه در بیرون خانه بازی کنند، در حالی که راکتور هنوز در حال سوختن بود. اسمیت میگوید: «عدم اطلاعرسانی سریع در مورد خطرات تشعشعات چرنوبیل منجر به این شد که مردم در معرض سطوح بالاتری از تشعشع قرار بگیرند».
دولت ژاپن به خاطر عدم اطلاعرسانی مناسب در مورد حادثه مورد انتقاد قرار گرفته، ولی به نسبت شوروی خیلی سریعتر عمل کرد، و در عرض چند ساعت از بحرانی شدن اوضاع نیروگاه، دستور تخلیه مردمی را داد که در نزدیکی نیروگاه زندگی میکردند، و یک روز بعد هم منطقه تخلیه را به شعاع 20 کیلومتری افزایش داد. علاوه بر توزیع یدین پتاسیوم، دولت ژاپن فروش ماهی و شیر تولید شده در مناطق همجوار نیروگاه را ممنوع کرد.
به گفته اسمیت، نهایتا مهمترین درس چرنوبیل برای فوکوشیما این است که یک حادثه هستهای، تا دهها سال بعد از خنک شدن راکتورها هم دست از سر آن منطقه بر نمیدارد. اگا مناطق ژاپن به طرز چشمگیری با سزیوم 137 رادیواکتیو (که نیمه عمر 30 ساله دارد) آلوده شده باشند، شاید دولت مجبور باشد که به مدت دهها سال مناطق ممنوعه را بسته نگاه دارد. بسته به سطح خسارت به هسته راکتورهای فوکوشیما، جمع کردن آنها شاید دهها سال به طول بینجامد.
50171
نظر شما