کشور عمان از جنوب با یمن و از غرب با عربستان سعودی و امارت متحده عربی همسایه است. عمان همچنین دارای مرز دریایی با ایران است. نام عمان برگرفته از شخصی بنام عمان است که او را فرزند قحطان یا از نوادگان حضرت ابراهیم(ع) میدانند. عمان سالها قبل از ظهور اسلام ، به این نام موسوم بوده است.
البته در هزاره دوم پیش از میلاد ، این سرزمین نام مگان (Magan) را برخود داشته است که ازمعنا و محدوده کاربرد آن اطلاعی در دست نیست. اما بارزترین نامها ، مگان و تغییر یافته آن «مجان » بودهاست. مجان در دوران های قدیم ، نام ایالتی در جنوب ایران بوده که بعدها به آن «مکران » نیز گفتهاند. همین نام را در مورد منطقه عمان فعلی نیز بهکار میبرند که ارتباط زیادی با صنعت کشتیسازی و معادن مس در زبان سومریان داشتهاست.
نام عمان ، همچنین بهخاطر وجود تعداد زیادی از چشمههای آب شیرین ، در دوران ، «مزون» بودهاست. «عمان» در اصل به مکانی بسیار کهن در یمن ، گفته می شده است که قبائل عربی بعد از انهدام سدً مأرب ، به این مکان که عمان کنونی است ، مهاجرت نمودهاند. همچنین برخی از تاریخ نگاران چنین نگاشته اند که علت نامگذاری عمان به (عمان بن سبأ بن یغثان بن ابراهیم) بازمیگردد.
«عمانا» ، در اصل نام یکی از شهرهای جنوب ایران و در غرب چابهار فعلی و بندر جاسک بودهاست. برای برخی قسمتهای آن ، از نام های دیگری چون ظفار، حضر موت، مسقط و... استفاده شده است که از آن میان تنها نام مسقط ، نام سیاسی و تاریخی این پهنه بشمار می آید. اهمیت یافتن مسقط ، هنگامی بود که که حکومت آن هنگام در آن ، بر جزایر زنگبار دست یافت ، که نام دولت و قلمرو خود را ، سلطاننشین «مسقط زنگبار » نهاد. این نام از ۱۰۶۰ هجری ، تا ۱۲۷۳ هجری ادامه یافت و با جدا شدن زنگبار از این بخش ، از این پس بود که نام سلطاننشین مسقط و عمان برآن شهرت یافت که مدتها عنوان رسمی آن به شمار میآمد. در همین هنگام به نام سلطاننشین عمان نیز خوانده می شد. در سال ۱۹۷۰ میلادی این کشور استقلال خود را از بریتانیا به دست آورد و نام رسمی پادشاهی عمان (سلطنة عمان) را بر خود نهاد. در نامگزاری بینالمللی، به این کشور ، عمان (Oman) می گویند.
از قرن ۱۷ میلادی ، عمان دارای سلطنت مستقل بوده است. در قرن ۱۹ میلادی این کشور در اوج قدرت خود بود، که در قرن بیستم میلادی ، با کاهش قدرت سیاسی آن ، این کشور تحت تاثیر و نفوذ گسترده پادشاهی انگلستان قرار گرفت، اما هیچگاه به شکل رسمی ، مستعمره ویا بخشی از آن نگردید. عمان ارتباطات گسترده نظامی و سیاسی با ایالات متحده و پادشاهی انگلستان دارد ولی سیاست خارجی مستقلی را دنبال کرده که در این راستا ، موفق بوده است. حکومت این کشور پادشاهی مطلقه است اما پارلمان نیز نقش قانون گذاری و نظارت اندکی را دارد.
همانند سایر کشورهای عربی خلیج فارس، منبع اصلی درآمد این کشور نفت است. هر چند نسبت به همسایگان، در میان تولید کننده متوسط بشمار می آید. کشاورزی و ماهیگیری نیز دو منبع مهم درآمد در عمان هستند. گو اینکه بنابر نظر برخی از دست اندرکاران کشور که در این چند روز سفرم به این سرزمین ، از مصاحبت وهمراهی آنان از سویی لذًت برده واز سوی دیگر ، از آنجا که خود در شکوفایی بخش هایی از این کشور ، همًت به خرج داده بودند ، اطلاعات مفیدی را بدست می آوردم، این کشور نیز همچون دیگر کشورهای منطقه ، به علًت روی آوری به فرهنگ زندگی نوین ، بسیاری از نخلستانها وجنگلهای این کشور ، از میان رفته است واکنون پروژه احداث یک ملیون درخت نخل را در بخش های گوناگون و استانها وشهرهای آن در دست اجرا دارند ، که هنگام سفر ودیدار از شهر «نزوی» ، در پیرامون جلگه ونیز دشت سرسبز آن ، احداث این پروژه عظیم را از نزدیک شاهد بودم ، که بدین وسیله بتوانند بر درآمد زدایی کشاورزی کشور بیفزایند. جایگزین دیگر درآمد کشور عمان ، توریسم است. روزانه خود شاهد بودم که صدها توریست خارجی با کشتی های کروز پیشرفته ، در ساحل مسقط ودر منطقه ویا محلًه کهن پایتخت بنام « مطرح » لنگر انداخته ومسافران به گشت وگزار در این شهر ودیگر شهرهای زیبای آن وبا طبیعت ویژه این کشور می پرداختند.
در قرن ششم پیش از میلاد ، سپاهیان پارسی (۵۵۰ _ ۵۳۰ ق م)، عمان را فتح نمودند. گفته شده است که سازه قنات که به عربی به آن «اَلفَلَجْ» و جمع آن را «الأفلاج» گویند ، در آن دوران احداث شدهاست. اینگونه آبیاری در عمان شهرت فراوانی دارد و در حال حاضر صدها رشته قنات در کشور عمان وجود دارد.
در این راستا روز دوشنبه ۲۱ بهمن ماه ۱۳۹۸ ، هنگام بازدید از شهر « نزوی» ، به دیدن قناتی بنام « فلج دارسْ » که در حاشیه شهر و در میانه پارکی قرا گرفته بود ، رفتیم واز این قنات که آب زلالی در آن روان بود وبه گفته کهن سالان محلًی ، به بیش از ده قرن پیش باز می گردید ، را از نزدیک ملاحظه کرده ویکی از همراهان در آب ولرم آن به آب تنی پرداخت.
همچنین رشته دیگری از قنات نیز در عمان به نام «داوودی» مشهور است. گفته میشود که «قنات داوودی» ابتکار داوود نبی است. لازم به إشاره است که سه مزار تاریخی داوود نبی ، وعمران نبی ، وأیوب نبی در شهر «صلاله» ، وپیرامون آن که مرکز استان ظفار در عمان بشمار می آید ، قرار دارد. مزار عمران نبی ، ۳۰ متر طول داشته وطویل ترین مزار جهان بشمار می آید.
این رشته قنات های داوودی در شهر «صلاله » قرار دارد که این منطقه نزدیک به هزار کیلومتر از مسقط ، پایتخت عمان فاصله دارد.
تاریخ عمان اشاره به آن دارد که در دوران ساسانیان ، از سالهای (۶۵_ ۶۱۰ م) عمان و یمن، زیر نفوذو حاکمیت امپراتوری ساسانی بودهاست.
در دوران حکمرانی «خاندان الجلندی»، اسلام وارد عمان گردید. در آن دوران پادشاه عمان، جیفر الجلندی و برادرش عبد الجلندی بر عمان حکمرانی داشتند. گویند پیامبر اسلام ص ، نامه دعوت به اسلام را برای ( جیفر و عباد ) ، دو فرزند جلند پادشاه عمان به وسیله عمروبن عاص ارسال نمود. این دو ، اسلام را پذیرفته و از سوی پیامبر ص ، به عنوان فرماندار عمان منصوب شدند. از آنجا که پادشاه عمان ، اسلام را پذیرا گردید ، مردم عمان ، نیز یکپارچه به دین اسلام گرویدند و از آن پس بود که عمان یکی از قلعههای بزرگ اسلام و از مدافعین اسلام در نبرد یمامه (یا همان جنگهای ردّه) ، در آمد.
عمانیها در طول تاریخ به تجارت مشهور بودند و کشتیهای باری متعددی داشتهاند و تا نقاطی دور دست و حتی حدود چین و شرق آفریقا رسیده بودند. در آن دوران «صحار » یکی از بنادر مهم تجارتی عمان بشمار می آمد و کشتیهای تجارتی از این بندر مهم به سواحل آفریقا وماداگاسکار و جز اینها از بنادر مهم آن دوران ، لنگر می انداختند.
اما در نیمه قرن ششم هجری ، بنی نبهان ، مناطق داخلی ومیانه عمان را پایتخت حکومت خود قرار دادند و مناطق ساحلی را رها نمودند . از این رو بود که پرتغالیها که در آن هنگام قدرت دریایی جهان آن روز را بدست داشتند ، این مناطق را اشغال نمودند. حکومت بنی نبهان در منطقه داخلی عمان در قرن نهم هجری پایان یافت.
در قرن شانزدهم میلادی، پرتغالیها از دماغه امید نیک ، گذشته و تقریباً بر تمامی شهرهای ساحلی شرق آفریقا دست یافتند. سپس به ساحل هند و اقیانوس هند رسیدند.
در سال ۱۵۰۷ میلادی ، پرتغالیها به عمان حمله کرده و بعد از مقاومت شدید از سوی عمانیها ، سر انجام موفق شدندکه عمان را به اشغال خویش در آورند. پرتغالیها به مدت یک قرن ونیم در عمان ماندند وبرتمام سواحل وعوائد این سرزمین دست یافته وبهره برداری نمودند.
در سال ۱۶۲۴ میلادی ، دولت «یعاربه» به سرپرستی امام ناصر بن مرشد یعربی تأسیس گردید.او با کمک مردم عمان ، به جنگ با پرتغالی ها برآمد و
در مدت کوتاهی ، چند شهر ساحلی را از چنگ پرتغالیها آزاد نمود؛ ولی مرگ به او امان نداد و درگذشت. پس از وی ، جانشینش امام سیف بن سلطان یعربی راهش را ادامه داد و در سال ۱۶۴۹ میلادی ، توانست مسقط را از دست پرتغالیها رها سازد. بعد از آزادی مسقط ، تمام اردوگاههای پرتغالیها یکی پس از دیگری سقوط کردند و سر انجام او توانست سراسر عمان را از قدرت پرتغالیها ، رها سازد.
عمانیها به آزادی سرزمینشان از تسلط پرتغالیها اکتفا نکردند و قوای پرتغالیها در سواحل هند و ساحل شرقی آفریقا و اقیانوس هند را تعقیب نمودند و توانستند در چند حملهٔ پی در پی ، قشون پرتغالیها از این مناطق را خارج کنند تا اینکه سر انجام در سال ۱۶۹۸ میلادی ، پرتغالیها برای همیشه از منطقه رانده شدند. با این عمل شجاعانه، عمانیها توانستند نام عمان را در صفحه درخشان تاریخ ، ثبت نمایند. در نتیجهٔ این پیروزی، دولتی بزرگ و قدرتمند در عمان بوجود آمد که باداشتن یک ناوگان بزرگ دریائی ، بر تمامی آبهای منطقه ، تسلط یافتند. پس از آن عمانیها در این هنگام ، صاحب بزرگترین ناوگان دریائی و تجارتی در اقیانوس هند گردیدند. همچنین حدود مملکت عمان تا ساحل شرقی آفریقا ، گسترش یافت و دولت عمان تا دهه شصت از قرن بیستم ، بر تمامی جزیرههای این مناطق و ساحل آفریقا ، حکومت راندند. در این دوران ، عمان یکی از ثروتمندترین دولت های منطقه بشمار می آمد. در این هنگام بود که دهها قنات ، یا فَلَجْ به تسمیه محلًی ، به درازای گاه دهها کیلومتر از زیر زمین های سخت منطقه ، برای آبیاری ایجاد نموده و به کشاورزی پرداختند و باغهای مرکبات متعددی را ایجاد نمودند و برای حفاظت از منطقه ، سه دژ بزرگ و مهم در مناطق مختلف عمان بنا نهادند. قلعههای مذکور عبارت بودند از: قلعه نزوی، قلعه حصن الحزم و قلعه حصن جبرین در مناطق پیرامون پایتخت ، به همراه دو قلعه مشهور قلعه میرانی و قلعه جلالی که بر شهر مسقط ، نظارت داشتند.
در روز دوشنبه ۲۱ بهمن ماه ۱۳۹۸ شمسی ، هنگام دیدار از شهر نزوی ، از قلعه این شهر دیدن نمودیم. شگفت اینکه یکی از دوتوپ های کهن قرار داده شده در دو سوی دروازه این قلعه ، از توپ های غنیمت گرفته شده در دوران شاه عباس صفوی از پرتغالی ها بود که چنین متنی در زیر شعار دولت پرتغال ، بر روی فلز سخت توپ آن حکً گردیده بود:
«در زمان سلطنت روز افزون پادشاه زمین وزمان ، شاه عباس صفوی موافق با سنه احدی وثلاثین والف هجری ..الله وردیخان غلام با اخلاص شاه دین پناه امامقلی خان بیگلر بیگی فارس ولار وکوه کیلویه وبحرین وقلعه هرموز را فتح ساخته واین توپ را به غنیمت درآورد ..»
که این خود نشانه دوران حکمرانی صفویان در دوران شاه عباس در جنگ با پرتغالی ها در جزیره گامرون پیشین وبندر عباس کنونی دارد ، که احتمالا نشان از همکاری این دو قدرت دریایی در آن هنگام بر علیه پرتغالی ها را دارد.
هنگامی که از بخش های مختلف این قلعه بازدید می نمودم ، به نقشه تاریخی عمان در ادوار پیشین آن برخورد نمودم که به دوران تسلط صفویان بر عمان وسواحل آن ، جمله « الاحتلال الفرس » را بکار گرفته بود . در حالی که هنگام تسلط دولت عثمانی بر این سرزمین ، عنوان دوران « الدولة العثمانیة » قید گردیده بود..
نکته قابل تأمًل دیگر اینکه در معرفی تمام وسائل جنگی وتوپ ها وجز اینهای قلعه « نزوی» ، به نام حقیقی ودوران تاریخی آنان بر روی تابلوها برخورد نمودم ، اما متاسفانه بر توپ وابسته به دوران صفویان ، وشاه عباس ، هیچگونه اشاره ای نشده بود .. که این نکته را به یکی از مسوولین موزه قلعه بازگو نمودم که با تشکر فراوان وادب او روبرو شده واز دقًت من سپاسگزاری نمود وقول داد که این مطلب را بر تابلوی توپ یاد شده قید کنند .. که بنظرم بسیار بعید بشمار می آید.
به هر تقدیر ، پس از پیروزی بزرگ «الیعاربه » در جنگ با پرتغالیها ، عمان زمانی را در آرامش و امنیت و استقرار سپری نمود ؛ ولی در اواخر دوران حکومت این خاندان ،اختلافاتی داخلی بروز نمود و در نتیجه ، ناامنی در مناطق داخلی کشور رویداد.
رفته رفته کشور دچار شورش و هرج ومرج شده و آشوب و ناامنی آغاز گردید . در این هنگام « احمد بن سعید البوسعیدی » که والی شهر « صحار » بود ، علیه دولت «الیعاربه » قیام کرد.
احمد بن سعید، توانست مردم صحار و رستاق را پیرامون خود گرد آورده وبا کمک ایشان ، مخالفان خود را از راه برداشته و شکست دهد. در سال ۱۷۴۴ میلادی ، مردم و کهنسالان وصاحبان نفوذ در جامعه ، در «رستاق » گرد آمده و احمد بن سعید را بهطور رسمی به رهبری برگزیدند و به او لقب «الامام احمد بن سعید» را دادند.
این امامت و رهبری ، آغاز سلطنت پادشاهان آلبوسعیدی بود که تا امروز در حکومت وپادشاهی عمان ادامه دارد.
بعد از انتخاب امام احمد بن سعید البوسعیدی ، به امامت و رهبری ، شهر « رستاق » را پایتخت حکومت خود قرار داده و به تأسیس یک نیروی نظامی دریائی پرداخت که بتواند از کشور خود محافظت وپشتیبانی نماید. او شهر مسقط را یکی از مراکز مهم تجارتی درآورده و ارتباط ویژه ای میان هند و آفریقا برقرار نمود بطوری که ، نیروی دریائی ایشان بر تمام مناطق آبی نفوذ داشت. پس از وفات او ، فرزندش عهده دار قدرت گردید .
سعید بن احمد بن سعید در سالهای (۱۷۸۳–۱۷۸۴) میلادی ، حکمران عمان گردید . پس از درگذشت وی ، فرزندش حمد بن سعید (۱۷۸۴–۱۷۹۲) میلادی حاکم عمان شد. حمد بن سعید ، پایتخت خود را از رستاق به مسقط منتقل نمود و نفوذ خود را تا دریای شرقی آفریقا گسترش داد. پس از درگذشت او ، سلطان بن احمد بن سعید (۱۸۰۴–۱۷۹۲ میلادی)جایگزین او گردید.
در دوران حکومتی سلطان بن احمد ، تعداد کشتیهای نیروی دریائی عمانی دو برابر شد . پس از سلطان بن احمد ، سلطان سعید بن سلطان (۱۸۵۶–۱۸۰۴) میلادی بر مسند حکومت نشست. در دوران حکمرانی سعید بن سلطان، قدرت نیروی دریائی عمان به اوج خود رسید. سلطان سعید بن سلطان ، یکی از شخصیتهای برجسته عمان با شخصیتی مدیر و سیاستمدار و جنگجویی شجاع و بازرگان پیشه بود. او مردی هوشیار ، زیرک، حیلهگر، مکار و دنیا دیده بشمار می آمد. شعارش این بود (آنچه نمیتوانید با جنگ بدست بیاورید ممکن است با حیله و مکر بدست آورید). سعید بن سلطان در دوران حکمرانی طولانی خود که ۵۲ سال بطول انجامید ،توانست امپراتوری گستردهای تأسیس نماید که حدود آن از شرق آفریقا تا ساحل ایران بشمار می آمد.
در آن دوران که طوفان جنگ و ستیز ، تمام منطقه را دربرگرفته بود ، او توانست ماهرانه ثبات عمان را حفظ کند. در ابتدای حاکمیتش فقط قسمتی از خاک عمان و مقاطعات این دیار را زیر نفوذ داشت که راههای شنی را کاروانهای شتر با دشواری و نا امنی طی میکردند. اما در روز وفاتش ، امپراتوری قدرتمند و گسترده ای از خود برجای گذاشت. حدود امپراتوری وی از سواحل عمان، بندر گوادر، مکران، جزیره زنگبار و بمبا در ساحل شرقی آفریقا تا اجاره نمودن بندرعباس، جزیره قشم و جزیره هرمز در خلیج فارس و پیمان تجارتی بستن با حکومت انگلستان، فرانسه، هلند، پرتغال و ایالات متحده آمریکا بود.
در سال ۱۸۴۰ میلادی سعید بن سلطان نماینده شخصی خود، احمد بن نعمان کعبی را به عنوان نخستین سفیر عرب به وسیله کشتی شخصی خود که به «سفینهٔ سلطانه» یا « کشتی سلطنتی » معروف بود به نیویورک فرستاد. این کشتی ، نخستین کشتی عربی بود که به نیویورک میرفت.
سعید بن سلطان عشق خاصی به دریا داشت. میگویند که بیش از ۲۰ کشتی مخصوص داشته و دوران زندگی وی در دریا ، بیشتر از زندگی اش در خشکی بودهاست. از آنجا بود که به او لقب «السید البحار» (آقای دریاها) را داده بودند. سعید بن سلطان بیشتر اوقات زندگی اش را در سفر و برفراز آبهای دریا گذرانید. گفتنی است که سلطان سعید بن سلطان، هنگام وفاتش در سال ۱۸۵۶ میلادی ، بر روی دریا در سفر از مسقط به زنگبار در کشتی شخصی خود «ویکتوریا» در دریای سیشل بود. گفتنی است سیشل با نام رسمی جمهوری سیشل ، کشوری است جزیرهای در اقیانوس هند. کوچکترین کشور قاره آفریقا بشمار آمده که پایتخت آن ویکتوریا است.
با مرگ سلطان سعید در سال ۱۸۵۶میلادی ، مجددا انشقاق دیگری در حکومت عمان پدید آمد. ثوینی بن سعید از ۱۸۵۶ تا ۱۸۸۶ میلادی ، حکومت عمّان را به دست گرفت در حالی که مستعمره زنگبار ، توسط مائد بن سعید از ۱۸۵۶ تا ۱۸۷۰ میلادی اداره می شد. پیمان جدایی زنگبار از حکومت مستقیم عمان ، در سال ۱۸۶۱ میلادی با دخالت انگلیسی ها امضا شد. طی این پیمان وقرارداد ، زنگبار به عنوان یک شاهزاده نشین که در امور داخلی خویش ، خودمختار است ، شناخته می شد و در برابر ، موظًف گردید که خراج به دربار سلطان عمّان ارسال نماید. این خراج تا سال ۱۹۶۴ میلادی که زنگبار استقلال خود را اعلام کرد ، همچنان ارسال می گردید. در کنار جدایی زنگبار از عمان ، همچنین شاخه « قیس » ازخاندان (السعید )، نیز در پی احیای امامت برآمدند. عظّام بن قیس السعید در سال ۱۸۶۸ م خود را امام عمّان خواند. برخی از قبایل «هیناوی » نیز امامت وی را به رسمیت شناختند. اما عموم عمّانیان ، وی را به عنوان امام یمن به رسمیت نشناختند. امام «عظّام » در پی همبستگی قبایل عمانی و سلطه بر سراسر عمان برآمده بود ولی از سویی در همان زمان ، نیروهای بریتانیا که قدرت یافتن عمّان را خطری برای قدرت تثبیت شده خود در اقیانوس هند می دیدند به دشمنی با وی پرداختند. در حالی که امام عظّام با شورش قبایل غفیری در ۱۸۷۰ میلادی روبه رو شد ، رقیب وی ، ترکی بن سعید السعید از بریتانیایی ها کمک مالی دریافت کرد و توانست امام عظّام را در نبردی بیرون شهر مطرح در سال ۱۸۷۱ میلادی، شکست داده و به قتل برساند.
در قرن هجدهم میلادی ، عمان موضوع رقابت میان فرانسه و انگلستان بود.اما در قرن نوزدهم ، حکومت عمان چندین پیمان دوستی و امتیازات بازرگانی با انگلستان امضا کرد که بدین ترتیب ، سلطه انگلیس بر پادشاهان عمّانی ، افزایش یافت. در سلطنت ترکی بن سعید که با کمک انگلیسی ها به قدرت رسید ، نفوذ بریتانیا بر سیاست عمان افزایش یافت. ترکی تا ۴ ژانویه ۱۸۸۸ میلادی ، سلطنت را در دست داشت. پس از مرگ ، فرزندش فیصل به عنوان سلطان عمان بر تخت نشست و تا سال ۱۹۱۳ میلادی ، فرمانروای عمان بود.
در آغاز قرن بیستم ، و در ۱۹۰۸ م ، پیمان دوستی دیگری میان انگلیس و عمان امضا شد. در همین دوره ، حکومت مسقط ، با شورش قبایل أباضی در اعماق خاک عمان رو به رو شد. بیشتر این شورش ها در حوالی شهر « نزوی» متمرکز شده بود. این قبایل ، خواهان حکومت یک رهبر مذهبی ، یعنی امام عمان بودند. سرانجام در طی « معاهده سیب » که میان دولت عمان و شورشیان طرفدار امامت مذهبی أباضی إمضا شد، سلطان موافقت کرد که امام مذهبی أباضی، در مناطق داخلی عمان ، حکومتی خودمختار ولی تحت قلمرو سلطنت عمان داشته باشد و پادشاهی سلطان عمان را به رسمیت بشناسد.
در ۱۵ اکتبر ۱۹۱۳ م ، تیمور بن فیصل بر تخت سلطنت عمان نشست. آغاز سلطنت وی همزمان با نخستین جنگ جهانی بود. با درگذشت او ، جانشین وی فرزندش سعید بن تیمور گردید که در ۱۰ فوریه ۱۹۳۲ م به قدرت رسید.
او پس از سی و هشت سال سلطنت سرانجام در ۲۳ ژوییه ۱۹۷۰ از سوی فرزندش قابوس بن سعید ، برکنار شده و به لندن تبعید شد. سلطان معزول در لندن درگذشت.
مهم ترین رخداد عمان در دوران سلطنت سعید بن تیمور ، شورش مجدد هواداران امامت در سال ۱۹۵۴ میلادی است که 5 سال به طول می انجامد و سرانجام با کمک انگلیسیان ، سرکوب گردید. از زمان سرکوبی شورش ، سلطان سعید ، (پیمان سیب ) را ملغی کرده و کرسی امامت یمن را نیز برچید . وامام عمان را به عربستان سعودی تبعید نمود.
در سال ۱۹۶۴ م ، شورش بزرگ تری در منطقه ظفار رخداد. شورشیان که خواهان استقلال منطقه ظفار بودند ، از سوی دولت های چپ گرا و کمونیست منطقه، مانند جمهوری دموکراتیک خلق یمن (یمن جنوبی) حمایت می شدند. شورشیان ، جبهه آزادی ظفار را تشکیل دادند.
پس از عزل سلطان سعید از سوی فرزندش قابوس ، وتبعید او به لندن ، سلطان تازه بر تخت نشسته با نام سلطان قابوس بن سعید بن تیمور آل سعید ، با شعار پایان دادن به بیماری ها، افزایش سطح سواد و مبارزه با فقر ، سلطنت طولانی مدت خود را آغاز نمود . برنامه سلطان جدید ، تشکیل یک دولت مدرن و یک کشور پیشرفته بود . سلطان قابوس همچنین اقدام به تجهیز ارتش کرده و نیز برای سرکوب شورشیان ظفار ، از نیروهای خارجی کمک گرفت . کشور پادشاهی بریتانیا ، دولت شاهنشاهی ایران و پادشاهی اردن هاشمی ، در سال ۱۹۷۵ م به طور مستقیم در سرکوب شورشیان ظفار وارد عمل شدند و نیروهای چریکی انقلابیون ظفار را شکست دادند.
گفتنی است که تاکنون ملًت ودولت عمان ، کمک های کشور ایران در سرکوبی شورشیان را بیاد داشته ، ودر این راستا ، جایگاهی ویژه برای ایرانیان قائل می باشند. جالب اینکه در سخنم با برخی از شهروندان عمانی ، آن هنگام که به ملیت ایرانی من پی می بردند ، امنیت وپیشرفت وآرامش کشور خود را نتیجه سیاست های هوشمندانه وعاقلانه ودورنگرانه سلطان قابوس ، از سویی ، ونیز پشتیبانی وکمک دولت پیش از انقلاب ایران در جنگ با شورشیان ظفار ، بشمار آورده وآن را بخشی از تاریخ درخشان معاصر کشور خود بشمار می آوردند.
گفتنی است که در هنگام جنگ با شورشیان ظفار در عمان ، ایران بالاترین تلفات انسانی را از خود بجای گذاشت وطبق آمار ، این رقم متجاوز از پانصد کشته ایرانی بوده است.
در جهت بهبود روابط با کشورهایی که سابقا حمایت از شورشیان ظفار را به عهده داشته اند ، دولت عمان از سال ۱۹۸۷ میلادی سفارت خود در شهر عدن در یمن جنوبی را تأسیس کرده و نخستین سفیر دائمی خود را در آن کشور ، منصوب کرد.
از دهه هفتاد میلادی به این سو ، مسائل ناحیه ای ، قبیله ای و قومیتی در عمان با نظارت ودستور مستقیم سلطان قابوس سازماندهی شده و تحت نظارت حکومت ملی در آمد. شورای وزیران عمان که در واقع معادل همان کابینه یا هیئت وزیران در کشورهای دیگر است ، دارای ۲۶ وزیر است که مستقیما از سوی سلطان قابوس انتخاب می گردند. همچنین مجلس شورای عمان وظیفه دارد تا قوانینی را که به پیشرفت اقتصادی یا خدمات اجتماعی مربوط است پیش از تأیید از سوی سلطان ، مورد بازبینی ونقد قرار دهد. نمایندگان این مجلس توسط مردم انتخاب می شوند. مجلس ۸۳ کرسی دارد که دو کرسی از آن را اینک، بانوان تشکیل داده اند.
از سال ۱۹۹۶ م ، سلطان قابوس ، «قوانین پایه کشور» را به مردم خود ابلاغ کرده است. این قوانین ، نخستین قانون اساسی این سلطنت مطلقه به شمار می روند. دراین قانون جدید ، در حدود قوانین قرآن و سنت ، حفاظت از بسیاری از حقوق مردم ، تضمین شده است. از سال ۲۰۰۰ میلادی ، مجلس ۴۸ نفره دیگری به نام «مجلس الدولة » نیز از سوی سلطان قابوس تأسیس گردید که اعضای آن همچون نمایندگان مجلس سنا در کشورهای دارای دومجلس ، عمل کرده و همه اعضای آن ، از سوی سلطان انتخاب می شوند.
عمان همچنین به لحاظ در تصرف داشتن منطقه ای در کناره تنگه هرمز به نام «رأس مسندام» ، دارای موقعیت استراتژیک بیشتری نیز می باشد. این منطقه ۳۵ مایل با ساحل ایران فاصله دارد. ایران و عمان تنها دو کشوری هستند که دو سوی تنگه هرمز را در اختیار خویش دارند.
عمان از متحدان نزدیک غرب و به خصوص ایالات متحده امریکاست. بطورکلی می توان چنین إظهار داشت که سیاست خارجی این کشور ، مبتنی بر ارتباط با تمامی کشورهای منطقه وجهان وابر قدرتها می باشد. سلطان قابوس، پادشاه کشور عمان که ۵۰ سال بر تخت سلطنت کشور عمان نشست ، توانست پس از یک سلسله جنگهای طولانی با غلبه بر شورشیان در تمام کشور، امنیت و نظم را برقرار کند . او در این میان با توافقی بین المللی توانست برای سالیان در منطقه خاورمیانه، همچون کشور سویس در اروپا ، نقش میانجی را ایفا کند.از این رو بسیاری واز آن جمله مردم عمان ، این پهنه از سرزمین را سویس خاورمیانه بشمار آورده ومی آورند.
از آنجا که این کشور ، هیچ ایدئولوژی خاصی نداشته وندارد تا بخواهد به روابطش با کشورها از آن دیدگاه بنگرد، با همه کشورها روابط صمیمانهای بوجود آورده و این روند سیاستگزاری در سلطنت سلطان قابوس در نیم قرن گذشته ونیز اکنون وپس از درگذشتش وبا روی کار آمدن سلطان تازه ، همچنان در راس هرم سیاست خارجی این کشور قرار داشته وخواهد داشت.
دولتهای دیگر منطقه نیز به تغییر رویه سیاست عمان نظری نداشته و بهره وسود خود را در میانجیگری عمان با آنها در روابطشان با دیگر کشورها وملیت های منطقه وجهان نظاره می کنند. از این رو اینجانب پیشبینی می نمایم که این سیاست سلطان قابوس ، که بدون تردید با هماهنگی های کشورهای بزرگ ونیز منطقه ای ، نظیر هماهنگی وتوافق کشورهای بزرگ اروپایی وجز اینها در مورد کشور سوییس ، که آن یکی برای تعادل ورایزنی های منطقه غرب ، واین یکی برای همین منظور در خاورمیانه ، سیاست گزاری گردیده است ، همچنان دنبال شده و یک میراث ماندگار برای عمان باقی بماند.
گفتنی است که سلطان قابوس بن سعید در ۲۱ دی ماه ۱۳۹۸ شمسی ، برابر ۱۰ ژانویه ۲۰۲۰ در سنً ۷۹ سالگی درگذشت. وی هیچ فرزندی نداشت وبه صورت آشکار وعلنی ، جایگزینی را برای خود انتخاب ننمود. امًا چندی پیش بصورت پنهانی ، جانشین خود را در نامه ای مهر وموم شده ، به شورای سلطنتی ارائه داد.
طبق قانون اساسی کشور عمان ، پس از مرگ پادشاه ، شورای سلطنتی باید شخص تازه ای را در مدًت سه روز انتخاب کنند. در صورت عدم توافق در این باره ، آنگاه شورای نظامی عمان ، رییس دادگاه عالی ، وسران دو اتاق شورای سلطنتی ، شخص انتخاب شده از سوی سلطان قابوس را که بصورت محرنامه ودر نامه مهر وموم شده ، انتخاب کرده است ، به عنوان سلطان جایگزین به ملت وکشور معرفی می کنند.
جالب اینکه پس از درگذشت سلطان قابوس ، شورای سلطنت به پاس خدمات هوشیارانه وخردمندانه سلطان کشور خود در نیم قرن گذشته ، تصمیم بر آن گرفتند که به رأی وانتخاب او احترام گذاشته ووصیت او را در نخستین گام ، به مرحله اجرا گزارند. در این راستا بود که وصیت نامه مهر وموم شده وی را در جلسه رسمی شورای سلطنتی ودیگر صاحبنظران باز نمودند وچنین آشکار گردید که وی عمو زاده خود « هیثم بن طارق آل سعید » را به پادشاهی کشور ، انتخاب کرده است.
پادشاه جدید عمان ، ۶۵ ساله و پسر عموی سلطان قابوس است و پیش از این وزیر میراث و فرهنگ و از مقام های ارشد وزارت امور خارجه عمان بوده است.
* پایان بخش دوم سفرم به سرزمین أباضیان/ ادامه سفرنامه را در بخش های دیگر ، ملاحظه نمایید.
نظر شما