علایی نوشته است : برای بسیاری از صاحب نظرانی که سفری به کشور لیبی داشتهاند و با اوضاع و احوال این کشور از نزدیک آشنایی دارند، برپایی قیام همگانی و فراگیر در لیبی جای تعجب فراوانی دارد. قذافی تا کنون به مدت 42 سال و بدون برگزاری حتی یک انتخابات عمومی، بر مردم لیبی به صورت ظالمانهای حکمرانی کرده است. قذافی از لحظة بر سر کار آمدن تا کنون، خود را رهبر انقلاب جماهیری لیبی خوانده است و معتقد بود وی رئیسجمهور نیست تا مردم بخواهند او را انتخاب یا از مقام خود برکنارکنند.
وی درباره خصوصیات حکومت قذافی عنوان کرده است : در دورة زمامداری قذافی وجود حزب سیاسی و تشکلهای غیر دولتی در لیبی، مفهومی مذموم و ناپسند بود. در لیبی فقط یک عکس بر در و دیوار شهرها و روستاهای کشور وجود داشت و یک اسم همیشه در اول اخبار صدا و سیمای آن کشور به طور مرتب تکرار میشد و آن هم تصویر و نام قذافی، رهبر خلقی چادرنشین بود. دیکتاتورهایی مانند قذافی برای مردم فهم و شعور قائل نیستند و فکر میکنند اگر مردم به ساز آنها برقصند، دارای دیدگاه درستند، ولی اگر جور دیگری بیندیشند و حقایق را ببینند، فهم و بینش سیاسی ندارند.
وی در ادامه افزوده است : قذافی تنها راه خروج از زندان را برای بازداشت شدگان، توبه، سکوت سیاسی و پذیرفتن رهبری بلا منازع قذافی نه فقط بر مردم لیبی، بلکه بر کشورهای آفریقایی قرار داده بود. یکی از انقلابیون ایرانی که مدتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به آن کشور سفر کرده بود، میگفت قذافی در دیدار با هیأت ایرانی گفت: شما چرا به یکباره با کشتن عوامل رژیم سابق، خودتان را از شر آنها خلاص نمیکنید و با اعدام گاه به گاه بعضی از سران رژیم شاهنشاهی، اجازه میدهید غربیها علیه کشورتان جوسازی کنند. من وقتی انقلاب کردم در همان روزهای اول 6000 نفر از ضدانقلابیون را کشتم و خودم را از وجود آنها راحت کردم.
علایی گفته دیگری از قذافی را به این مضمون نقل کرده است : در زمانی که صدام - سیاهترین چهرة قرن- شهرهای ایران را بمباران میکرد،ایران تعدادی موشک زمین به زمین به دست آورد تا بتواند به شرارتهای رژیم بعثی پاسخ دهد، ولی قذافی طی تماسی با مسئولین ایرانی از آنها خواست تا به جای هدف قرار دادن بغداد،اهدافی را در عربستان که او در آن زمان با سران حکومت سعودی اختلاف داشت، مورد اصابت قرار دهند.
متن کامل مطلب وی را اینجا بخوانید.
نظر شما