امام موسی صدر عالم شیعه ایرانی تبار در مقدمه کتاب (رزهرا وتر فی غِمد، نوشته استاد سلیمان کتانی) نوشته است؛ فاطمه زهرا (س) در واقع نمونه زنی است که خدا میخواهد و پارهای است از اسلام مجسم در وجود محمد(ص )؛ زندگیاش برای مسلمان و انسان مؤمن در هر زمان و مکانی به منزله الگویی چهره مینماید. به راستی شناخت فاطمه(س) شناخت بخشی از کتاب رسالت الهی است و پژوهش و تحقیق در حیات حضرتش به مثابه تلاشی گسترده برای فهم اسلام و ذخیرهای ارزشمند برای انسان معاصر به حساب میآید.
در بخشهایی از این کتاب، امام موسی صدر در یادداشتی درباره حضرت فاطمه(س) آورده است: تپشهای قلب او و نگاههایش و دست سودن و گامهای تلاشگرانه و پرتوهای اندیشهاش، قول، فعل و تقریر او، تماما تعالیم دینی و احکام خدا را مینمایاند؛ چونان چراغهای هدایت و راههای نجات است.آنچه از جانب رسول خدا بر سینه فاطمه زهرا(س) نقش بسته، به مرور زمان و تکامل جوامع و نیز با نگاه به مبدأ اساسی در اسلام، در این سخن پیامبر به فاطمه، که فرمود «ای فاطمه برای آخرت خود بکوش که من نمیتوانم در پیشگاه خداوند برای تو کاری بکنم» درخشندگی بیشتری به خود میگیرد.
پژوهشگران و کارشناسان، تمدن جدید را «تمدن برهنگی » مینامند و این خود از خطیر بودن چالش دیدگاهها درباره زن و نیز از خطاهای بزرگی که تمدن جدید درباره زن روا داشته پرده برمیدارد. نظریاتِ نویسندگان و دانشمندان علم روانشناسی و مادهگرایی، که در همه پدیدهها و خصوصاً در تعریف زن در دنیای جدید رواج یافته، آینده را تیره ساخته و زن را در تمایلات غریزی غرق کرده است، راه صواب را تباه نموده و سردرگمی او را فراهم آورده و جنبه انسانی زن را زیر قدمهای تجارب قدیم و جدید متلاشی ساخته است.
بنابراین ما امروز بیش از هر وقت دیگر به تحلیل خلاصهای از زندگی فاطمه زهرا(س) احساس نیاز و احتیاج میکنیم، تا آن را مقتدای خویش سازیم و در راه صلاح و اصلاح خود از فیض زندگی او بهرهمند شویم.
نمونه راستین زن مسلمان
مجموع عمر آن حضرت هجده سال و چند ماه بود. اما عمر کوتاه وی نمونه کامل و شاملی بود از زندگی زن کامل، آنچنان که خداوند میخواهد و دین برای پدید آوردن چنان زنانی تلاش میکند. تعالیم دینی به نمونههای بشری نیازمند است تا بتواند در قالب انسانی تجلی و تجسم یابد و اجرای کامل آنها را تحققپذیر گرداند، تا بدین وسیله دین را از حالت ایدهآلی و ذهنی بیرون بیاورند و به دایره واقعیتها بکشانند و برای مردم جای هیچ عذر و بهانهای باقی نگذارند.
زمانی که رسول خدا(ص) آهنگ مباهله با مسیحیان نجرانی کرد، به موجب آیه کریمه " فُقُل تَعالَوا نَدْعُ اَبناءَنا وَ اَبناءَکُم وَ نِساءنا وَ نِساءکُم وَ اَنفُسَنا وَ اَنفُسَکُم ثُمَّ نَبتَهل فَنَجعَل لَعنَتَ اللَّه عَلَی الکاذِبینَ (آل عمران،61) بگو: بیایید تا حاضر آوریم ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما خود و شما خود. آنگاه دعا و تضرع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان بفرستیم.
پیامبر(ص) کسانی را بدین میدان همراه آورد که مردان و زنان و فرزندان اسلام به شمار میآمدند. آن حضرت، علی و فاطمه و حسن و حسین را برگزید و بدین گونه ایمان خود به خدا و نمایندگی خاندان خود را به عنوان الگوهایی کامل از آئینش برای همگان آشکار ساخت.
اُمّ اَبیها
فاطمه جوان میخواهد در جهاد پدرش شرکت جوید. از این رو مخلصانه درصدد برمیآید تا کمبود عاطفی پدر را که از دست دادن پدر و مادرش در دوران کودکی موجب آن شده بود، پُر کند، کمبودی که پیامبر(ص) را میآزرد و بر دل نازک و مشتاق محبت و شیفته عاطفه او پدیدار میگردید. پیامبر(ص) برای به انجام رساندن رسالت سنگین خویش و نیز در رویارویی با محیط پرشقاوت خود، به مهربانیها و ملاطفتهای مادرانه بسیار نیاز داشت. آن حضرت اینهمه را در وجود فاطمه(س) پیدا میکرد. در تاریخ تنها نشان اندکی از این حالتهای مادرانه ثبت شده است. اما همین چند مورد اندک به خوبی بیانگر موفقیت حضرت پیامبر(ص) با بهره مندی از این منبع سرشار محبت، فاطمه(س)، در این زمینه است، که میتوانست پدر خود محمد(ص) را از جنبه عاطفی غنی سازد، به طوری که بتواند، بدون کمترین دلنگرانی، سنگینیِ بار بزرگ رسالت خویش را بر دوش گیرد. تاریخ این مواضع را وقتی تأکید میکند که میبینیم مکرراً از قول پیامبر(ص) نقل میشود که «فاطمه(س) مادر من است». نیز میبینیم پیامبر با او چنان رفتاری دارد که گویا با مادرش رفتار میکند. دستان او را بوسه میدهد و وقتی از سفری به مدینه باز میگردد، نخست به دیدار او میشتابد و هنگام عزیمت به جنگها و مسافرتها با او وداع میگوید و گویی از این چشمه بیزوال، عاطفهای بیکران برای سفر خود برمیدارد.
فاطمه(س) در راه دانش اندوزی
فاطمه (س) به دانش و علوم فراوانی که در خانه معرفت از هر سو او را فرا گرفته بود بسنده نکرد، هرگز. زیرا فاطمه(س) میخواست در راه کسب دانش از خود تلاش نشان دهد و در این راه از هیچ کوششی کوتاهی نورزد. از همین رو، میبینیم او در دیدارهایش با رسول خدا(ص) و علی(ع)، باب مدینة العلم، میکوشد تا علوم و معارف را به هر وسیله و از طرق گوناگون در کمند خود درآورد.
یکی از بهترین راهها آن بود که حسنین را از دوران کودکی همواره به محضر رسول خدا میفرستاد و پس از بازگشت آن دو از آنچه در محضر رسول خدا(ص) رخ داده بود سؤال و جواب و یا از وحی پرسش میکرد. بدین طریق برای رشد و اعتلای مستمر معرفت و دانش خود میکوشید. ضمناً فرزندانش را برای فراگیری کامل معارف و علوم تا جایی که بتوانند مطلبی را که میشنوند نقل کنند، تربیت و تشویق میکرد. این تلاش پیوسته در راه کسب معرفت و دانشاندوزی، علاوه بر اوقات و زمانهایی بود که فاطمه (س) برای ادای وظایف خانه و انجام مسئولیتهای مادری و همسریاش در خانه بذل میکرد. همین تلاش بود که او را در شمار راویان بزرگ حدیث و حاملان سنت مطهر رسولالله(ص) جای داد. نزد فرزندان فاطمه(س) یعنی ائمه معصوم کتابی عظیم است که آن را مصحف فاطمه(س) نام نهاده اند و آنان با کمال سربلندی از این کتاب، بسیار حدیث نقل کردهاند.
جهاد پیگیر
فاطمه (س) در جنگهایی که مسلمانان برای دفاع از عقیده و صیانت از کرامت و آزادگیشان میکردند، پیشاپیش سایر زنان، به کمک مجاهدان مسلمان میشتافت و نقش خود را ایفا میکرد، نقشی که در این عصر نیز زنان مجاهد عهدهدار آنند، مثل فراهم کردن دارو برای مداوای زخمها و شستن لباسها و پرستاری از مجروحان جنگی و قرار دادن زندگی در خدمت جنگ. اما فاطمه (س) نقش برجسته و دشواری در یاری از حق و دفاع از وصیت رسول خدا(ص) از خود نشان داد. او ملاقاتها و گفتگوهای محرمانهای با اصحاب رسول خدا(ص) ترتیب میداد و آنان را به ایستادگی در کنار علی(ع) تشویق میکرد. خود به گونهای بیمانند و استوار، بنا بر نقل مورخان، در سختترین لحظات زندگی علی(ع)، در کنار آن حضرت استقامت میورزید و نشان میداد که جبهه داخلی در زندگی علی(ع) استوار و بدون خلل است. اما انتخاب موضع صحیح را به شوهر و رهبرش یعنی امام علی(ع) وامیگذاشت. آن حضرت نیز تصمیم میگرفت و موضعی اتخاذ مینمود و فاطمه (س) هم از آن پیروی میکرد. فاطمه( س) هر صبح شنبه بر مزار شهدا و مزار حمزه حاضر میشد و بر آنها میگریست و برای آنها از خداوند آمرزش میطلبید.
این عمل، که آغازگر کارهای هفتگی او بود، به خوبی از نهایت احترام فاطمه (س) به امر مقدس جهاد و شهادت پرده برمیدارد و به وضوح زندگی عملی آن حضرت را، که با جهاد آغاز شده و بر جهاد و فداکاری تا مرحله شهادت استوار بود، نشان میدهد.
فاطمه(س) در محراب عبادت
در سیره آن حضرت آمده است که وی ساعت آخر روز جمعه را به دعا اختصاص داده بود و در آخرین دهه ماه مبارک رمضان شبها بیدار میماند و خانوادهاش را تشویق میکرد تا شب را با عبادت و دعا به صبح رسانند. آن حضرت گاهی از ورم پاهایش رنج میبرد زیرا بسیار به نماز میایستاد و به شبزندهداری میپرداخت. بهراستی آیا فاطمه (س) در تمام زندگیش از محراب عبادت بیرون آمد؟ آیا حیات او جز سجود پیوسته در برابر پروردگارش بود؟ وی خدا را در خانه با شوهرداری و تربیت فرزندان عبادت میکرد. زیرا مسجدش خانه بود. در خدمات اجتماعی که ارائه میداد از خدا فرمان میبرد و با خدمت به خلق خدا، که عیال اویند، پروردگار را عبادت میکرد. همواره این نکته را در نظر داشت که محبوبترین کس نزد خدا کسی است که برای عیال خداوند سودبخشتر باشد.
کوثر
در سال دوم هجرت، ابراهیم، آخرین پسر رسول خدا(ص)، درگذشت. بدین لحاظ، برحسب منطق جاهلی، پیامبر بدون نسل باقی ماند. ملامتگرانِ منافق بنای شماتت گزاردند. از این بابت خوشحالیها میکردند و با مرگ محمد(ص) مرگ رسالت او را نیز انتظار میکشیدند. زیرا در نظر آنان رسالت وسیله و سلطنتی موروثی و فرزند پسر ادامه شخصیت پدر و متضمن بقا و یادآور یاد او بود. محمد(ص) پسران خود را از دست داده و سن او نیز از پنجاه فراتر رفته بود. اما وحی الهی اشتباه و پوچی منطق مشرکان را نشان داد و اعلان کرد ما کوثر را به تو بخشیدیم. پس پروردگارت را نماز گزار و قربانی کن که بیگمان دشمن تو ابتر است.
پس رسالت پابرجا و اسلام جاوید خواهد ماند و مجد و عظمت محمد(ص) با مجد خداوند درمیپیوندد و نام محمد(ص) سراسر زمین را تا ابد فرا میگیرد. نسل او حافظان رسالت و نشانههای هدایتاند و دشمنِ ملامتگرِ منافق خود ابتر است.
فاطمه (س) تبلور همین کوثر بود. نسل پیامبر(ص) از او ادامه یافت و فرزندانش همان ائمه معصوم و دومین ثقلی هستند که محمد(ص) آنان را پس از وفاتش در میان امت اسلام بر جای نهاد و فرمود که هرگز از آنان و ثقل نخست، قرآن، جدا نشوید. این نسل از قرآن نگاهبانی کردند و در راه آن فداکاریهای بزرگی از خود نشان دادند.
این دو ثقل عبارت بودند از: کتاب و عترت که هر دو ادامه وجود محمد(ص) و رسالت و وسیلهای برای حفظ سلامت و حرکت امت در خط صواب و به دور از انحراف و گمراهی به شمار میآیند. این شأن والای فاطمی بودن است.
منبع:
متن خلاصه شدهای از کتاب "نای و نی " از مجموعه " در قلمرو اندیشه امام موسی صدر " ، صفحه 251 تا 278 ، ترجمه شادروان علی حجتی کرمانی
/6262
نظر شما