چند سالی بود که آرزو داشتم این فرصت را بدست آورده و لحظاتی را در کنار این بزرگ که به گونه ای خود را به ایشان وابسته دیده ومی بینم ، قرار گیرم. دیدار با آیة الله حاج سید محمد مهدی خلخالی، این فقیه عالیقدر ، یاد آور دوران زیبای نجف أشرف ، زادگاه من که بدان افتخار می ورزم از سویی ، واز سوی دیگر این بزرگوار ، یار ودوست وهم درس مرحوم پدر شهیدم آیة الله حاج شیخ احمد انصاری بشمار می رود ، تا آنجاکه مجلس او وسخنش وحرکات وسکناتش ، مرا بیاد پدر شهیدم می انداخت ، بطوری که بوی پدر را از ایشان استشمام می کردم.
این فرصت زیبا و بیاد ماندنی را برادران عزیزم ، یادگاران مرحوم آیة الله حاج سید صادق خلخالی ، که عموزادگان این ستاره علمی وفقیه بزرگوار بشمار می آیند ، بوجود آوردند که کمال سپاس وتشکر را از این عزیزان دارم.
در لحظه ورودم به خانه پر روح این ستاره علمی ، احساس ویژه وخاصًی به من دست داده بود! انتظار نداشتم که ایشان را در بستر بیماری ، ملاقات نمایم. همچون همیشه با چهره بشًاش وخنده روی این بزرگ برخورد نمودم. گذشت زمان وکهنسالی این فقیه ، بر پیکر مبارکش ، تاثیر گزارده بود لیکن چهره ، همان چهره روحانی وجذابیت را همراه داشت که همواره چنین هستند ، مردان خدا
المؤمن ، حزنه فی قلبه وبشره فی وجهه
مومن ، همواره ناراحتی وسختیها را در درون خود ، پنهان داشته وخوشرویی وشکفته رویی را در صورتش آشکار می نماید!
در کنار این بزرگان ، چه آرامشی را انسان در این شرایط موجود ، إحساس می کند! وهم سخنی وهمنشینی با این شخصیت های علمی وروحانی به معنای کلمه ، از هر درمان روحی وروانی موثر تر است!
هنگامی که بر بالین این فقیه حاضر شدم ، اجازه گرفتم که بوسه بر صورت نورانی او بزنم ! وه که در آن لحظه چه إحساس زیبایی داشتم ، احساس می کردم که در کنار پدرم آمده وصورت او را می بوسم ودر حقیقت ، قصد آن داشتم که بوی پدر شهیدم را از صورتی که بارها با صورت وآغوش پدرم ، هم آغوش شده و سلولهای دست وصورت این دو بزرگ، به هم برخورد داشته است ! با دست ودو لبم احساس نمایم! وچه احساس زیبایی است ، این لحظات!
آیة الله حاج سید محمد مهدی خلخالی ، که نزدیک به یک قرن را پشت سر نهاده اند ، به اندازه یک قرن تجربه ، خاطرات ، صفا وسادگی یک روحانی را با کوله باری سترگ از علم وفقاهت ، همراه دارند.
پس از احوالپرسی ، از گذشته ایشان ، از مکان تولد ودوران کودکی وجز اینهای ایشان پرسش نمودم که مقداری آگاهی داشتم لیکن قصدم از مطرح کردن این پرسش ها ، این بود که بزرگ مرد وفقیه را که در بستر بیماری آرمیده بود ، به دوران زیبای تحصیلی او ، به سرزمینی که معمولا این بزرگان وهرکسی که در آن اندکی درنگ کرده باشد ، دیگر نمی تواند روح وجسم وجان خود را از آن جدا سازد ، باز گردانم! آری به سرزمین نجف أشرف ، سرزمین أمیر المومنین ع ، پهنه ای که با در آغوش گرفتن پیکر مبارک حضرت ، بر تمام سرزمینها ، إفتخار می ورزد.
با پرسش های یکی پس از دیگری من ، از دوران طلایی حضورشان در نجف أشرف ودرسها ومسجد خضراء ودرس مرحوم آیة الله حکیم ، درس مرحوم آیة الله خویی ، وجز اینها ، ناگهان این عالِم سترگ ، نیرویی تازه در درون وصورت وزبانش پدید آمد ، وشروع به سخن کرده وخاطراتی را او می فرمود وگاه برای به وجد آوردن ایشان ، من خاطراتی را از بزرگانی همچون آیة الله خویی ، مرحوم حاج شیخ عبد الحسین خراسانی ، مرحوم آیة الله حاج سید مرتضی نخجوانی ، أخوان انصاری قمی، بیرونی آیة الله آمیرزاعبد الهادی شیرازی ومرحوم آیة الله حاج سید نصر الله مستنبط ومرحوم شهید سید محمد باقر صدر ومرحوم علامه أمینی وجز اینها از بزرگان وستارگان حوزه علمیه نجف أشرف به زبان می آوردم وایشان در حالی که لبخند زیبایی را بر لب داشتند ، سر را تکان داده وإحساس می نمودم که ایشان را به بیش از نیم قرن پیش باز گردانیده وخاطرات طلایی دوران تحصیل وطلبگی را که معمولا در حوزویان ، از زیباترین لحظات وخاطرات آنان بشمار می آید ، یاد آور شده ام.
آیتالله حاج سیدمحمدمهدی موسوی خلخالی فرزند سیدفاضل در سال ۱۳۰۴ شمسی مصادف با ۱۳۴۴ هجری قمری در شهر رشت متولد شدند. ایشان پس از گذراندن دوران کودکی وپس از درگذشت پدر خود در جوانی ، جهت تحصیل در حوزه علمیه در سال ۱۳۲۰ شمسی ، همراه مادر بزرگوارشان که از خاندان صدریه بودند ، عازم نجف اشرف میشوند و در دروس سطح و سطح عالی (رسائل، مکاسب و کفایه) از محضر اساتید برجستهای چون آیة الله حاج شیخ مجتبی لنکرانی، آیة الله آقا میرزاحسن یزدی، آیة الله حاج شیخ مرتضی طالقانی و آیة الله حاج شیخ محمد تقی ایروانی استفاده میکنند. ایشان سپس در درس خارج فقه و اصول از محضر آیتاللهالعظمی حکیم، آیتالله شیخ حسین حلی بهره برده که بیشترین خوشه چینی وبه ه علمی را از آیةالله العظمی خوئی (از سال ۱۳۲۵ شمسی تا سال ۱۳۳۹) استفاده میکنند و در شمار خصصین و شاگردان برجسته ایشان قرار میگیرند. آیتالله خلخالی همچنین در درس فلسفه آیتالله حاج شیخ صدرا بادکوبهای و درس تفسیر آیتالله العظمی خویی شرکت میکردند. ایشان هم بحث آیتالله شهید شیخ مرتضی بروجردی بودند و در درس خارج با بزرگانی همچون حضرات آیات سیستانی، وحید خراسانی، میرزاعلی فلسفی، میرزاجواد تبریزی، اخوان انصاری ، شهید صدر، سید علی شاهرودی، شیخ اسحاق فیاض و محمد تقی جواهری هم دوره و هم درس بودند.
آیتالله خلخالی در ایام حضور خود در نجف اشرف به تدریس سطح و سطوح عالیه (ادبیات، لمعه، معالم، رسائل، مکاسب و کفایه) مشغول میشوند و سپس در شهر تهران اقامت میکنند و به انجام برنامههای علمی و تبلیغی خود میپردازند. ایشان در تهران سالها به تدریس سطوح عالی (رسائل، مکاسب و کفایه) و درس خارج فقه و اصول جهت طلاب و روحانیون و امامت جماعت مسجد صدریه میپردازند و در این مدت به تأسیس کتابخانه عمومی و حوزه علمیه در تهران اهتمام میورزند. آیتالله خلخالی پس از رحلت مرحوم آیتالله فلسفی در سال ۱۳۵۸ به درخواست جمعی از فضلا و طلاب عازم و ساکن مشهد مقدس میشوند و به تدریس درس خارج اصول در مدرسه آیتاللهالعظمی خوئی مشهد مشغول میشوند. درس خارج اصول ایشان هم اکنون از دروس پررونق حوزه علمیه مشهد محسوب میشود و طلاب بسیاری از محضر ایشان کسب فیض میکنند.
از ایشان کتابهایی از جمله دوره فقه الشیعه (تقریرات خارج فقه آیتاللهالعظمی خوئی)، کتاب فقهی الرضاع، الانفال، حاکمیت در اسلام (در مورد ولایت فقیه بصورت فارسی و عربی)، شریعت و حکومت، تحریف ناپذیری قرآن، تقریرات کامل اصولی آیتاللهالعظمی خویی و همچنین کتبی پیرامون مهدویت به چاپ رسیده است.
در پایان این ملاقات که حاضر نبودم ، محضر این ستاره کهن وفقیه بزرگوار را به زودی از دست دهم لیکن بیش از یک ساعت از دیدار زیبا که همچون دقایقی زود گذر ، سپری شده بود ، هدیه ای گرانبها را که تربت ناب جدً بزرگوارشان حضرت أبا عبد الله الحسین ع بود را که خود از نزدیکی مضجع مبارک حضرت در عملیات بازسازی وگسترش پیرامون قبر مطهر امام حسین ع بدست آورده بودم را با إشاره مختصری از محل ومکان تربت یاد شده ، تقدیم حضورشان نموده وبرای بهره گرفتن از برکات این تربت مبارک ، مقداری را خود در کام مبارکشان قرار دادم که با این هدیه ، مراتب تشکر وسپاس خود را با دعاهای زیبایی که در حقً اینجانب نمودند ، تقدیم داشتند.
سرانجام با گام های سنگین که یارای خروج از این محضر را به من نمی داد لیک می بایست ، با ایشان خداحافظی می کردم ، اتاق وخانه این بقیة السلف را با سبک بالی ترک نمودم زیرا مگر نه این است که معصوم فرموده است:
مجالس العلماء ،عبادة
والحقً که چنین است وانسان پس از دیدار وهم نشینی با چنین روحانیون به معنای کلمه ، احساس سبکی وآرامش وسکون را در روح وجسم خود می نماید.
عمرش دراز ، وبرکات وجود چنین ستارگانی افزون باد ! آمین.
تهران - جمعه ٢٩ شهریور ۱۳۹۸/ برابر با بیست ویکم محرم الحرام ١٤٤١ هجری
نظر شما