ماجرا خیلی ساده است. قرارداد استراماچونی از همان ابتدا و در همان اولین تماسها که بعد از بازی الدوحیل در آوریل با این مربی گرفته شده، طوری پیش رفته که او با کادری کاملا ایتالیایی در تهران باشد . مذاکرات هم ابتدا با خود مربی آغاز شده و سپس او مدیربرنامههایش را معرفی کرده است. مدیربرنامههایی که مدیر برنامه های رحمان رضایی در ایتالیا هم بوده است. اصلا بر همین اساس نام رحمان به عنوان گزینه مربیگری در استقلال مطرح شد اما پس از ایجاد حساسیت درباره بازی رحمان در پرسپولیس، رحمانی که بازیکن دوست داشتنی مرحوم حجازی و کشف او بوده ، این انتقال به سرانجام نرسید ولی استراماچونی در همان کنفرانس مطبوعاتی اش از رحمان اسم برد و برای راهنمایی هایش تشکر کرد.
با این وجود به نظر می رسد مربی ۴۳ که سابقه کار در اینتر و پاناتینایکوس را داشته ، از ابتدا خود را خیلی مقتدر نشان داده. او جایگاه سه دستیارش را بعد خودش چیده و دستیار ایرانی در این ترکیب می شود نفر چهارم!
یکی از اعضای هیات مدیره استقلال روز قبل از معارفه رسمی می گفت:«می گویند چرا داریوش یزدانی که زبان بلد است را نیاوردند یا چرا فرهاد نماند؟ خب معلوم است دستیار چهارم کارش در یک تیم می شود فقط قیف چیدن. چرا باید کسی با چنین شرایطی کار کند؟»
و البته پیروزهم در زمان بله گفتن چنین چیزی را نمی دانسته. چون او که از ابتدا هم گروهی موافق و گروهی مخالف حضورش بودند، ابتدا معارفه شد، بعد به برنامه ورزش و مردم رفت و کلی از مربی جدید تمجید کرد و احیانا تازه بعد از آن به جلسه کاری با استراماچونی رفته یا مدیران باشگاه شرح وظایف را برایش تشریح کرده اند.
اوکه البته برای ارتباط با سرمربی نیاز به مترجم هم پیدا می کرده است.
پیروز خودش گفته قرار به حضورم به عنوان آنالیزور نبوده و به خاطر حضور در برنامه ورزش و مردم هم به اختلاف نخوردیم ولی بی تردید مسئله اصلی نوع تقصیم کار در کادرفنی بوده است.
چند سال قبل وقتی مجید صالح به اصرار فدراسیون به دستیاری کی روش مشغول شد، دوره ای کوتاه دوام آورد و استعفا داد. او فردای شبی استعفا داد که سرمربی خواسته بود تا کفشهای پشت در اتاق ملیپوشان را چک کند و مطمئن شود همه بازیکنان در اتاقهایشان خواب هستند درحالی که صالح خود را تئوریسین فنی فوتبال ایران می دانست.
251 251
نظر شما