نادیده گرفتن تنها فیلم دفاع مقدسی جشنواره سی و هفتم یعنی «۲۳ نفر» در جوایز اصلی مانند بهترین فیلم و کارگردانی و بازیگری و فیلمبرداری و به خصوص فیلمنامه (که تنها اثر اقتباسی این جشنواره و البته اقتباسی قابل قبول محسوب شده) و در مقابل، برپایی مراسم ویژه برای تجلیل از آن، یکی از آن نقاط تناقض مراسم اختتامیه بود. آن هم در حالی که پیش از یاد شده و همچنین بازیگران نقش نوجوانی آنها به روی صحنه از کارگردانی و قابهای دقیق فیلم و فیلمنامه و بارها بر ارزشهای سینمایی و محتوایی این فیلم تاکید کرد. طبعا این سؤال برای همه تماشاگران آن صحنه پیش آمد که چرا فیلمی با این همه نقاط قوت، حتی در میان نامزدهای جوایز اصلی جشنواره نیست؟!
در مقابل عدم حضور «۲۳ نفر» گفت «۲۳ نفر» در میان کاندیداهای بهترین فیلمنامه، نام آثار بسیار ضعیف همچون «طلا» با فیلمنامهای بیدر و پیکر و «قصر شیرین» با متنی ناقص و پر از حفرههای دراماتیک به چشم میخورد! که این یکی متاسفانه جایزه بهترین فیلمنامه را هم دریافت نمود!
تناقض دیگر مراسم اختتامیه، عدم پذیرش جایزه نگاه نو (فیلمهای اول) از سوی کارگردان فیلم «مسخره باز» بود که در واقع بیاحترامی به هیئت داوران تلقی گردید. او با اینکه در سالن حضور داشت، با تقلید کودکانه از عمل مارلون براندو (هنرپیشه آمریکایی در یکی از مراسم اسکار) یک تبعه کشور افغانستان را به جای خود به روی صحنه فرستاد که متن نامربوط و نامفهومی را قرائت کند! اما گویا بازهم هیئت محترم داوران از غلظت این توهین راضی نشده و جایزه هنر و تجربه را نیز به فیلم یاد شده دادند! در حالی که فیلم «مسخره باز» (همچنان که قبلا هم در این ستون آمده) یک اثر تئاتری و همچنین کپی صرف به لحاظ ساختاری از برخی فیلمهای هالیوودی بود و هیچگونه نگاه نو یا هنر و تجربه در آن به چشم نمیخورد! که البته این بار جناب کارگردان به روی صحنه آمد و در سخنانی به درستی به عدم وجود نگاه نو در فیلمش اعتراف کرد و بار دیگر هیئت داوران را مورد تمسخر قرار داد!
جوایز فیلمهای کوتاه و مستند و انیمیشن از همه با مزهتر بود! گویی از سر ناچاری، این نوع فیلمها را (که سال گذشته در یک اقدام غیر تخصصی برای قضاوت و داوری در یک گروه با فیلمهای بلند داستانی قرار داده بودند!) در یک سبد اضافی ریخته و حالا هر تعدادش را برای داوری به یک گروه واگذار کرده بودند، بدون آنکه تخصص این داوران در نظر گرفته شود! بخشی به داوران نگاه نو و قسمتی هم به هیئت داوران سودای سیمرغ واگذار شد. و بالاخره نادیده گرفتن فیلم «ماجرای نیمروز: ردّ خون» که قسمت اولش نیز دو سال پیش در جشنواره فیلم فجر تقریبا بایکوت شد و حتی در رشتههای اصلی نامزد دریافت جایزه هم نشد تا اینکه دبیر جشنواره با اختیار خود، جوایزی را به آن اعطاء نمود. اگرچه در آن جشنواره علت اصلی بیاعتنایی به فیلم «ماجرای نیمروز» را دو تابعیتی بودن برخی داوران و عدم ریسک پذیری آنان برای جایزه دادن به فیلمی که گروهک تروریستی منافقین را زیر علامت سؤال میبرد، دانستند که قطعا برای تابعیت خارجی آنها در کشورهای اروپایی و آمریکا ایجاداشکال میکرد.
ولی اینک در این جشنواره برای خالی نبودن عریضه، فیلم «ماجرای نیمروز: ردّ خون» را در برخی رشتههای اصلی نامزد دریافت جایزه کردند(دومین فیلم از نظر تعداد نامزدی) اما در هیچیک از آن رشتهها، جایزهای به آن ندادند، در حالی که حداقل فیلمبرداری و کارگردانی فیلم به لحاظ تکنیکی یک سر و گردن از سایر آثار جشنواره بالاتر بود. فیلم حتی در رشته طراحی صحنه نیز (که از نظرکارشناسان حیرت آور بود) نامزد دریافت جایزه نشد و طراح صحنه آن برای فیلم دیگری کاندیدا گردید! و علیرغم آنکه براساس مکتوب اهداء شده، طراحی لباس «ماجرای نیمروز: ردّ خون» برنده سیمرغ بلورین شد، اما نام همان فیلم دیگر برنده اعلام گردید! یعنی در میان داوران امسال هم، دوتابعیتیها حضور داشتند؟!
۱۷۳۰۲
نظر شما